تولید آثار فاقد حداقل نشانههای حرفهای ـ که تنها نشانههای آن، زن، جنسیت و عریانی است ـ در ایران شدت گرفته است، ولی انگیزه از تولید و عرضه گسترده این آثار در لوای عنوان هنر زیرزمینی ـ که در بسیاری از اوقات، فاقد حداقل ویژگیهای هنری ماندگار است ـ چیست و چرا چنین فضایی به سرعت در حال گسترش است و چه سودی دارد؟
به گزارش لنجانا به نقل از«تابناک»، بخش وسیع از چهرههای فرهنگی و هنری در کشورمان، ممیزیهای معمول را به مرور پذیرفتهاند، ولی عدهای دیگر، راهی متفاوت در پیش گرفتهاند و سرنوشتی متفاوت برای خود رقم زدهاند. برخی فیلم زیرزمینی میسازند، کتاب در اینترنت منتشر میکنند و خلاصه آنکه موسیقی زیرزمینی ایران برای خودش غولی شده است؛ اما اگر هنرمند از بد روزگار نقاش و مجسمهساز باشد و باز از بدتر روزگار ذهن و هنرش به جاهایی که نباید برود، مشکلساز میشود.
این اتفاقی است که فرانس ۲۴ به سراغش رفته و برخی جزئیات عرضه چنین آثاری را در گالریهای زیرزمینی آورده و تأکید کرده فضایی که در این حوزه شکل گرفته، بیش از آنکه هنری باشد، رویکردی کاسبکارانه به هنرهای تجسمی و استفاده از حساسیتهای بینالمللی نسبت به فضای زیرزمینی ایران برای کسب شهرت و درآمد است و بسیاری از این آثار بدون نشانههای جنسی، فاقد ویژگی هنری قابل اعتنا و منحصربفردی هستند.
بر پایه گزارش فرانس ۲۴ اکنون برخی از هنرمندان یک زندگی رسمی و یک زندگی زیرزمینی دارند و آثار ممنوعه خود را در گالریهای زیرزمینی به نمایش میگذارند؛ اما سودای دیگری در این سالها در بین بسیاری از هنرمندان ایرانی زنده شده است؛ سودای نمایش و فروش آثار در خارج از ایران، به ویژه در سالهای اخیر و موفقیتهای میلیاردی هنرمندان ایرانی در برخی از حراجیها و نمایشگاههای هنری آن سوی آبها زیاد شده است.
اکنون جوانترها و زیرزمینیهای عرصه نقاشی و مجسمهسازی هم میخواهند شانس خود را در این زمینه امتحان کنند. بسیاری از هنرمندان جوان و کمنام و نشان ایرانی برای مطرح کردن نام و معروف شدن، فرمول خاصی دارند.
در واقع تنها گروهی هنرمند معروف داریم که با گالرهای خارج از ایران قرار دارند و حق نمایش و فروش تمامی کارهای آنها با این گالریهاست. هنرمندهای گمنام، توانایی این کار را خیلی ندارند، چون گالریها اساسا سراغ هنرمندهایی میروند که نامی داشته باشند و مطمئن باشند که آثار اینها فروش خواهند رفت. در نتیجه این هنرمندها تلاش میکنند اول برای خودشان اسم و رسمی پیدا کنند.
خریداران آثاری هم که در ایران به نمایش نمیتوان گذاشت، مانند کارهای عریان بیشتر کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس هستند؛ همچون اماراتیها. قیمتها نیز اساسا وابسته به اسم و رسم هنرمند است وچیزی حدود ۳ تا ۵ هزار دلار!
باید بگویم این تیپ کارها مانند کارهای عریان یا کارهایی که به نوعی به تناقضهای اجتماعی میپردازند در کشورهای عربی مانند امارات خوب فروش میروند، کارهایی مثل زنانی که عریانند اما چادر سر کردهاند و یا کارهای عکاسی که به تازگی زیاد شده و… به معروف شدن و اسمدرکردن هنرمندها و ورود آنها به گالریهای اروپایی کمک میکند.
برای همین هم هست که این تیپ کارها و کپی کردن کارهای اینچنینی ـ چه در نقاشی و چه در عکاسی ـ اینقدر زیاد شده است. دمدستیترین سوژه در این تیپ کارها، زنان و وارد کردن مضامین جنسی به کارهاست که این روزها در فضای هنری ایران زیاد شده است. بدین ترتیب برخی با وارد کردن زن، جنسیت و عریانی، اول در ایران و بعد در کشورهای عربی معروف میشوند و بعد هم به گالریهای اروپایی میرسند.
یکی از فعالان ایرانی این حوزه در پاریس گفته است: «گالریها به ویژه گالریهای اروپایی بسیار کم ریسک میکنند تا آثار افراد کم نام و نشان را نمایش دهند؛ برای نمونه، چندی پیش یک گالری در پاریس، آثار یک خانم ایرانی به اسم مریم را به نمایش گذاشت، ولی هیچ یک از کارها به فروش نرفت، چون کسی حاضر نیست هزار یورو بدهد برای اثری که امضای ناشناس دارد. من خود به شخصه یک بار برای هنرمندان کم نام ایرانی در پاریس نمایش آثار گذاشتم اما موفق نبود.»
گالریهای اروپایی قبل از قرارداد با هنرمند حسابی شناسنامه کاری او را بررسی میکنند. کجاها قبلا نمایشگاه داشته؟ کدام جشنواره بوده؟ احتمالا آثارش چقدر فروش داشته؟ البته شاید همین گالریها باشند که هنرمندهای تازه کار ایرانی را به این مسیر کشاندهاند، متأسفانه هنر در بسیاری از گالریها تبدیل به مافیا شده، دیگر دید هنری خیلی ندارند و به بازار توجه میکنند: «کدام آثار را چه تیپ افرادی میخرند؟» ماجرا پول است.