به گزارش صدای لنجان؛ زهرا بالاسری/ «مزار شریف سقوط کرد. هفدهم مرداد ماه ۱۳۷۷، اینجا محل کنسولگری ایران در مزار شریف است، من محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوی اسلامی ایران هستم، گروه طالبان چند ساعت پیش وارد مزار شریف شدند. خبر فوری، فوری. مزار شریف بهدست طالبان سقوط کرد، عدهای از افراد طالبان در محوطه کنسولگری دیده میشوند، به من بگویید که چه وظیفهای…»
فراز فوق آخرین پیام محمود صارمی، مسئول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی در مزار شریف افغانستان است که پس از مخابره پیام فوق به همراه هشت دیپلمات ایرانی به دست نیروهای طالبان شهید شد و به احترام خون پاکش که در آن روز، هفدهم مرداد ۱۳۷۷ ناجوانمردانه بر زمین ریخته شد، هفدهم مرداد «روز خبرنگار» نام گرفت.
«خبرنگاری» شغل خطیر و شریفی است که شهادت صارمی و دهها خبرنگاری که در دوران دفاع مقدس و پس از آن به شهادت رسیدند، شاهد صادق، خطیر و شریفبودن این شغل است.
در روزگار جنگ و تهاجم نظامی متجاوزان، آنان که در صف اول مبارزه با دشمنان ایستاده و مبارزه کردند، سربازان و رزمندگان بودند، این جان برکفان و ایثارگران بودند که بی محابا در مقابل تیرهای دشمنان سینه سپر می کردند و در خاک و خون می غلتیدند.
البته در آن زمان پشت خاکریزها دیگران هم حضور داشتند، پزشکان و پرستارانی که در بیمارستان های صحرایی حضور داشتند یا همه خدمه ای که در پشت خط مقدم به مبارزان خدمات ارائه می کردند.
وقتی هم که سیل می آید یا زلزله ای رخ می دهد، یا در مواردی مثل آتش سوزی ساختمان پلاسکو، آنکه در خط مقدم ایثارگری می کند، کارکنان خدوم و زحمت کش آتش نشانی هستند.
در این روزهای پر اضطراب کرونایی هم کسانی که بیش از بقیه درگیر ماجرا هستند، پزشکان و پرستاران و کارکنان و خدمه بیمارستان ها و درمانگاه ها و مراکز بهداشتی و درمانی هستند، آنها که مستقیم و احتمالا تنها با واسطه ماسک و نقاب و دستکش و وسایل ضدعفونی کننده، با کرونا و مبتلایان به آن در تماس هستند و برای بهبود بیماران و نجات جان آنها تلاش می کنند.
در روزهای اخیر شاهد اخبار تلخ و دردناک درگذشت شماری از مبتلایان به این ویروس و فوت شماری از این خدمتگزاران جان بر کف هستیم.
پس از این حیث شک و تردیدی به جای نمی ماند که وظیفه همه جامعه تقدیر و سپاس از این ایثارگران شجاع و فروتن و قدردانی از تلاش های آنهاست.
اما هم در مورد وقایعی چون جنگ و تهاجم نظامی و هم در مواردی چون سیل و زلزله و آتش سوزی یا در بازتاب اخبار اعتراضات سیاسی و اجتماعی یا در مورد اخیر یعنی شیوع وحشتناک ویروس کرونا، آنها که همیشه حضور دارند و باید حضور داشته باشند، روزنامه نگاران و خبرنگاران و به طور کلی اصحاب رسانه هستند.
یعنی فرقی نمی کند که جایی آتش بگیرد یا جنگی در بگیرد یا سیل بیاید یا ویروسی همه گیر شود، در هر حالت وظیفه اهل خبر آن است که گوش به زنگ باشد، در صورت امکان در محل حاضر شود یا از طریق رسانه ای که در اختیار دارد، اخبار دقیق و درست را در سریع ترین زمان و به ساده ترین شکل ممکن به همگان برساند، بگذریم که در روزگار ما بسیاری از خبرنگاران به جای این کارها به کنج عافیت خود می خزند و به «کپی- پیست» کردن مشغولند یا مثل بسیاری از کاربران، غیرمسؤولانه به بازنشر اخبار غیرموثق و بعضا جعلی می پردازند.
خبرنگاران شاید از نادر اقشار جامعه باشند که هر چند همچون وکلا و اطباء، سوگندنامه کاری ندارند ولی قلم، قدم و زبان آنها هر روز بیانگر تعهد و مسؤولیت آنها در قبال مردم است.
اصحاب خبر و رسانه کسانی هستند که برای به دست آوردن حقایق و موشکافی مشکلات مردم جامعه در تمامی بخش ها و عرصه های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ورزشی ورود می کنند و با هزاران مشغله و رنج به وظیفه خود می پردازند.
همان هایی که جزء تنها مشاغلی هستند که روز و شب و تعطیل و … ندارند و باید در هر زمان و مکان و برای هر حادثه و رویداد بلافاصله حاضر شوند و به نحو احسن به مردم اطلاع رسانی کنند.
در کنار تمام سختی ها، مشغله ها و از جان گذشتگی های خبرنگاران، گاهی برخوردهای نابجا و غیرمسؤولانه برخی افراد به ویژه در سطح ادارات و دستگاه ها نیز ، مشکلات و فشارهای صاحبان قلم و خبر را دو چندان می کند.
آری زندگی خبرنگاران داستان هزار و یک شب است و هر شبانه روز آن بسیار متفاوت از قبل است زیرا سراسر همراه با هیجان و استرس است.
خبرنگار کسی که خبرش گاهی خوشایند عدهای میشود و زمانی برای جماعتی ناخشنود! او مهرورز است، اما بسیاری از اوقات جفا و بیمهری میبیند؛ تیزبین و جزءنگر است و همچون بازرسی بر گلوگاههای مختلف جامعه نظارهگر وظایف و تکالیف است.
خبرنگار به عبارتی گوش شنوا و چشم بینای هر جامعهای است؛ نامش که شنیده میشود تصویر مردان و زنانی در ذهن تداعی میکند که روز و شبشان رساندن صدای دردمندان و اقشار مختلف به تصمیمگیران آن جامعه است اما صد افسوس که هیچ کس را برای حمایت از خود نمیبیند و بسیار دغدغهمند مسیر پرفراز و نشیب زندگی را سپری می کند؛ مضطرب و متلاطم میشود آن روزهای سختی که موعد انقضای قراردادش فرا میرسد و حالا باید بار سفر به رسانههای دیگر ببندد و با اندک حقوق آن، روزگار گذراند.
در این میان با توجه به کاستی ها وکمبودهایی که این قشر به نسبت حرفه ای فاقد از زمان و وقت دارد باز هم همان عنصر عشق و علاقه است که به ارزشها و ارکان خبری او فرصت چیدن و تکمیل یک مطلب درخور و نیاز جامعه را می دهد.
هدف از این یادداشت نه دلسوزی بود نه خریدن ترحم، تنها یادآوری این مهم بود که اصحاب رسانه رسالت شان را فراموش نمی کنند، همه جا بودند، هستند و خواهند بود و هیچ سنگری را خالی نگذاشتند.
انتهای پیام/ب۲۰