به گزارش صدای لنجان؛ موسیقی برایش یک تفریح نیست. نه برای او بلکه برای خانواده اش، آواز خواندن یک اصل به حساب میآید. طبیعتاً فردی که پدربزرگش، استادِ مرحوم موذن زاده اردبیلی و محمدعلی کریمخانی بوده، موسیقی را از خاندانش به ارث میبرد. هرچند او به موسیقی ردیف دستگاهی علاقهمند است، اما مسیر حرفه ای اش را در موسیقی کلاسیک پیدا کرد. ابتدا عضوی ساده در گروه کر ارکستر سمفونیک تهران بود، اما حالا اسمش را در میان خوانندگان ارکسترهای بزرگ خارجی میبینیم.
رضا فکری جوان دهه هفتادی است که سابقه همکاری با علی رهبری را در کارنامه حرفه ای خود دارد. وقتی رهبری صدای شگفت انگیز این خواننده کلاسیک را شنید، او را به ارکستر سمفونیک تهران دعوت کرد. حالا فکری به خوانندهای تبدیل شده که اجراهای متعددی را در ایران و خارج از کشور روی صحنه برده است. البته سیر پیشرفت رضا فکری بسیار پر فراز و نشیب بوده و به گفته خودش شاید بتوان کتابی خواندنی از زندگی عجیبش نوشت. درباره زندگی حرفهای فکری دقایقی با وی گفتوگو کردیم که مشروح این گفتوگو را میتوانید در ادامه بخوانید:
آواز در خانواده ما موروثی است
موسیقی را از چند سالگی شروع کردید؟
راستش را بخواهید صدا و آواز در خانواده ما موروثی است. البته موسیقی که خانواده من به آن علاقه دارند و تخصص پدر بزرگم بوده است، موسیقی ردیف دستگاهی است. من هم به موسیقی ایرانی علاقه داشته و دارم، اما طی یک اتفاق، با موسیقی کلاسیک آشنا شدم و مسیرم در عرصه خوانندگی تغییر کرد. از آنجا که برای پیشرفت و موفقیت باید یک رشته را ادامه میدادم، موسیقی ایرانی را کنار گذاشتم و سراغ موسیقی کلاسیک رفتم.
در ویدئوی پایین رضا فکری درباره پدربزرگش که استادِ دو تن از بزرگان موسیقی ایرانی است، صحبت میکند و توضیحاتی درباره ارتباط خانوادگی اش با موسیقی میدهد.
موسیقی کلاسیک بیش از موسیقی ایرانی به درونیاتم نزدیک بود
برای کسانی که موسیقی ردیف دستگاهی کار میکنند، تغییر سبک آن هم به موسیقی کلاسیک خیلی دشوار است. حتی کسی که بخواهد از موسیقی کلاسیک به موسیقی ایرانی تغییر سبک دهد، نیز با چالشهایی روبرو خواهد بود. چطور توانستید این سبک خوانندگی خود را از یک سنی به بعد تغییر دهید؟
موضوع خیلی مهم در زندگی، محیط اطراف ماست. من در سن نوجوانی به موسیقی ایرانی علاقه داشتم؛ چراکه خانواده ام به موسیقی دستگاهی علاقه داشتند و من سبک دیگری را نمیشنیدم. از وقتی که با موسیقی کلاسیک آشنا شدم، شخصیت و درونیات خودم را به این سبک نزدیک دیدم. هرچند موسیقی ایرانی هم به درونیاتم نزدیک است، اما کفه کلاسیک برایم سنگینتر بود.
خوانندگانی را میشناسم که در هیچ سبکی موفق نیستند!
الان دیگر کارهای ایرانی گوش نمیکنید؟
نه اینطور نیست. من همه سبکها به ویژه سبک ردیف دستگاهی را گوش میکنم. موسیقی ایرانی و آواز ایرانی را همیشه دوست داشتم، ولی موسیقی کلاسیک برایم ارجحیت دارد. یک خواننده دوست دارد همه سبکها را بخواند. من آدمی هستم که همه سبکها را در خلوتم میخوانم، اما برای موفقیت باید در یک رشته حرکت کرد. خوانندگانی را میشناسم که موسیقی ایرانی، پاپ و کلاسیک میخوانند اما در هیچکدام موفق نیستند.
در کشور ما فقط موسیقی پاپ اهمیت دارد
میدانید که موسیقی مورد علاقه دهه هفتادیها موسیقی پاپ است. چگونه شد که شما با وجود علاقه هم سن و سال هایتان به موسیقی پاپ به موسیقی کلاسیک گرایش پیدا کردید؟
اینکه چرا در دهه هفتاد و هشتاد موسیقی ایرانی و کلاسیک کمتر شنیده میشود، دلایل متعددی دارد. یکی از دلایلش این است که موسیقی در ایران بیش از این که هنر باشد، صنعت و تجارت است. خیلی برای موسیقی پاپ تبلیغات میشود و این تبلیغات خیلی از جوانان را به آن سمت میکشاند. در خارج از کشور هم این موضوع وجود دارد، اما برای موسیقی کلاسیک هم سرمایه گذاری میشود. آنجا هم روی سبک پاپ و امروزی بیشتر حساب باز میکنند اما در ایران در حوزه کلاسیک اصلاً اتفاقی نمیافتد. این باعث میشود که همه به سمت پول درآوردن بروند. اما اینکه چرا من به سمت موسیقی کلاسیک رفتم را خودم هم نمیدانم؛ شاید خواست خدا بوده است.
حتی موسیقی پاپِ بد هم گوش میکنم
شما موسیقی پاپ گوش میکنید؟
بله؛ من همه سبکها را گوش میکنم؛ حتی موسیقی پاپِ بد هم گوش میدهم.
موسیقی پاپ به سمت صفر پیش میرود
وضعیت موسیقی پاپ چگونه است؟
موسیقی پاپِ با کیفیت خیلی کم شده است و به نظرم به سمت صفر پیش میرود. خواننده خوب داریم، اما موزیک خوب خیلی کم.
بهنام بانی خواننده خوبی است، اما کارهای خوبی تولید نمیکند
گفتید خواننده خوب داریم؛ چه خوانندگانی از نظر شما خوانندگان خوبی هستند؟
مثلاً بهنام بانی صدای خوبی دارد و خواننده خوبی است، اما موسیقی خوبی تولید نمیکند. این هم به دلیل همان سمت و سوی بازار و تجارت موسیقی است.
نباید برای محبوبیت پا روی اصول گذاشت
برخی خوانندگان کلاسیک و ایرانی ما به دلیل کم توجهی به آثارشان سراغ سبکهای امروزی میآیند؛ نظرتان درباره تغییر سبک این خوانندگان برای محبوبیت پیدا کردن بین مردم چیست؟
خیلی با این موضوع موافق نیستم که برای داشتن محبوبیت، سبک موسیقی را تلفیقی کنم. همه ژانرها خوب هستند و نیاز جامعه. موسیقی پاپ هم موسیقی خوبی است. برای داشتن بازار و محبوبیت نباید محبوبیت را فدای حرفهای گری کرد. اگر انتخاب کردم که موسیقی کلاسیک کار کنم باید بدانم موسیقی کلاسیک در جامعه ما آن قدر که دیگر سبکها درآمد و محبوبیت دارند، ندارد. نباید بگویم من موسیقی کلاسیک یا ایرانی کار میکنم، اما برای محبوبیت و پول کارهایم را تلفیقی با موسیقی پاپ میکنم.
شجریان هنوز موفق است، چون قدرت دارد
در میان کسانی که سبکشان را تغییر داده اند، نمونه موفق داریم؟
میتوانم با قاطعیت بگویم نمونه موفق بجز یک مورد نداریم؛ تنها نمونه موفق همایون شجریان است.
چرا؟
چون همایون شجریان از استایل موسیقی ایرانی در بعضی قطعات خارج شده و کارهای پاپ میخواند. به هر حال او همایون شجریان است. شاید به این دلیل همچنان موفق است که خیلی قدرت دارد. شاید این قدرتی که در آواز خواندنش دارد، باعث میشود شنونده او را در هر سبکی بپذیرد. البته مدتی به همایون شجریان انتقاداتی میشد، اما از نظر من او نمونه موفقی در خوانندگی است.
موسیقی کلاسیک موسیقی قشر ثروتمند نیست
خیلیها میگویند موسیقی کلاسیک موسیقی قشر مرفه جامعه است؛ چراکه هزینه سازها و کلاسهای آموزشی آن بسیار بالاست. آیا قبول دارید که موسیقی کلاسیک موسیقی قشر متمول جامعه است؟
موسیقی کلاسیک موسیقی قشر ثروتمند نیست. درست است که هزینههای یادگیری در این سبک خیلی بالاست. ساز خریدن هزینه بسیار بالایی دارد. البته امروز همه سازها گران هستند، اما یکسری سازهای کلاسیک خیلی گرانتر است. نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که اگر از ته دلمان بخواهیم و خیلی به کاری که میکنیم ایمان داشته باشیم، همه راهها به روی ما باز میشود؛ حتی امکان خرید ساز میسر میشود. موفقیت به علاقه بستگی دارد. من هیچ وقت پولدار نبودم و خانواده ام به لحاظ مالی در سطح متوسطی بودند. البته نیازی به ساز نداشتم، چون کارم آواز بود. اما آن قدر علاقهمند بودم و رسیدن به خوانندگی را از ته دلم خواستم که اتفاقات مثبت سر راهم قرار گرفت.
چگونه توانستید در یک خانواده مذهبی که موسیقی مورد علاقه شان موسیقی ردیف دستگاهی و مذهبی است، وارد عرصه خوانندگی آن هم در سبکی غربی شوید. خانواده ممنوعیتی برای فعالیت هنری شما داشتند یا خیر؟
خانواده من موسیقی کار میکردند و گرایش مذهبی داشتند. هیچ وقت با فعالیتهای موسیقیایی من مشکل نداشتند، اما این طرز تفکر که نباید موسیقی اولویت اول باشد برای خانواده من هم بود. خانوادههای سنتی، موسیقی را یک رشته تخصصی نمیدانند و معتقدند باید این هنر را کنار حرفه اصلی داشته باشید. مثلاً باید درس خواند و کنارش موسیقی را یاد گرفت. اینکه موسیقی خودش رشته جدایی است، برای خانواده من هم گنگ بود و موافق آن نبودند. دلیل این که در دانشگاه رشته اقتصاد خواندم، همین موضوع بود. هیچ وقت هم در آن رشته کار نکردم، چون روی موسیقی پافشاری داشتم. خانواده هم از یک جایی به بعد متقاعد شدند که من انتخابم را کردم و کارهایم به خوبی پیش میرود. الان آنها با من همراه هستند و مشکلی با فعالیت هنری من ندارند.
همکاری با علی رهبری زندگی ام را تغییر داد
از همکاریتان با علی رهبری بگویید. همکاری شما با او سکوی پرتاب شما در عرصه موسیقی بود. این موضوع را قبول دارید.
در ابتدای صحبتم گفتم که تماشای اجرای ارکستر سمفونیک نقطه عطف اول زندگی ام بود. قطعاً نقطه عطف دوم زندگی من همکاری با استاد رهبری بود.
ظاهراً قرار است با استاد رهبری آلبومی را منتشر کنید؟
بله؛ قرار است که آلبوم با آهنگسازی علی رهبری به زودی در ماه اکتبر با حمایت کمپانی نکسوس منتشر شود. این اثر یک مجموعه سه آلبومی به نام مادرم ایران است. دو قسمت اول آلبوم بیرون آمده است. قسمت اول موسیقی ارکسترال و سازی است. قسمت دوم آواز دارد که محمد معتمدی آوازش را خوانده است. من به همراه استاد حسین علیزاده سر ضبط آن قطعات بودیم. قسمت دوم این آلبوم موفقیتهای خیلی خوبی کسب کرده است تا جایی که مدیر کمپانی نکسوس نامهای به آقای رهبری نوشتند و از این آلبوم ابراز خوشحالی کردند. این قسمتی که الان من در آن خواندم دو قطعه دارد؛ یک قطعه نوحه خوان نام دارد که واقعه عاشورا را بیان کرده است. این قطعه توسط ارکستر پراگ در چک ضبط شده است. قطعه دوم مرشد نام دارد که بر روی شعر فردوسی است. سولیست و خواننده تنور دارد که من هستم. سولیست ساکسیفون هم یکی از نوازندگان مشهور اسلواکی است. در سازبندی ارکستر از هارپ در دف و تنبک زورخانه استفاده شده؛ یعنی ترکیبی از سازهای ایرانی و غربی دارد. این آلبوم در مهر ماه با ارکستری در وین ضبط شد، اما آوازش را در ایران ضبط کردیم. قسمت سوم آلبوم مادرم ایران به استاد احمد پژمان تقدیم شده است.
شما با ارکسترهای خارجی هم همکاری داشته اید؟
پس از اینکه با ارکستر سمفونیک تهران همکاری داشتم، سال ۹۵ در اپرای دولتی کشور ترکیه در آنتالیا آزمون دادم؛ آزمون را قبول شدم و با آنها قرارداد بستم. یکسری مشکلات ویزایی بود که نشد به صورت دائمی همکاری ام با این ارکستر را ادامه دهم. نیاز به اقامت کاری داشتم که کسب این اقامت خیلی سخت بود.
متأسفانه سلفژ تدریس میکنم
علاوه بر این فعالیت ها، شما موسیقی هم تدریس میکنید؟
در ایران تئوری موسیقی سلفژ و آواز تدریس میکنیم البته متاسفانه!
چرا متاسفانه؟
به دلیل انتخابی است که قبلاً هم به آن اشاره کردم. وقتی موسیقی کلاسیک را انتخاب میکنیم، باید یکسری سختیها را به جان بخریم. موسیقی کلاسیک در ایران خیلی کم است. تنها ارکستر فعال در موسیقی کلاسیک ارکستر سمفونیک تهران است که کار آوازی انجام نمیدهد. به همین دلیل مجبورم به خارج از کشور بروم و با کمپانیهای خارجی فعالیت کنم. در داخل ایران امکان هیچ کاری جز تدریس آن هم بسیار محدود میسر است و هر از چند گاهی اجراهای محدود داریم.
با شیوع ویروس کرونا کنسرتها همگی لغو شدند. به همین دلیل بسیاری از هنرمندان به کنسرت آنلاین رو آوردند. نظرتان درباره برگزاری کنسرت آنلاین چیست؟
کنسرت آنلاین هیچ وقت نمیتواند جای کنسرت حضوری را بگیرد. اتمسفری که در سالن کنسرت ایجاد میشود، چیز دیگری است. ولی فکر میکنم در این شرایط هم نباید از آموزش و فعالیت هنری دور بود. همیشه به هنرجو هایم گفتم موسیقی باید همیشه با آدم باشد؛ مثل ورزش. مثل این میماند که سه ماه ورزش کنید و آن را کنار بگذارید. موسیقی همیشه باید با ما باشد که خودمان را حفظ کنیم. الان در این شرایط بودن کنسرت آنلاین خیلی بهتر از نبودنش است.
دوست دارم با بزرگترین اپراهای دنیا همکاری کنم
افق دیدتان در موسیقی کلاسیک چیست؟
همیشه هدفم در موسیقی کلاسیک، خواندن در اپراهای بزرگ است. هیچ وقت در زندگی هدف کوچک نداشتم. من خیلی پله پله جلو رفتم. شاید وارد شدن به ارکستر سمفونیک تهران یک هدف بزرگ در نوجوانی من بود، اما به هر هدفی که رسیدم هدف بزرگتر برای خودم در نظر گرفتم. دوست دارم با اپراهای بزرگ دنیا کار کنم. دوست دارم در ایران یک سازمان تاسیس کنم و مثل همه جای دنیا اپرا اجرا کنیم.
انتهای پیام/