به گزارش صدای لنجان؛شهید محمدتقی علی مردادی ،۷/۶/۱۳۴۲ در خانوادهای باایمان و کشاورز به در شهر چمگردان به دنیا آمد. در ششسالگی پا به مدرسه گذاشت، از همان کودکی از هوش خاصی برخورداربود
محمد علی علیمرادی برادر شهید محمد تقی علیمرادی در گفتگو با خبرنگار صدای لنجان گفت: محمدتقی، دوران تحصیل ابتدایی را گذراند، در این دوران هر چه میگذشت روزبهروز بر ایمانش افزوده میشد، از همان کودکی علاقه زیادی به نماز و مسجد داشت. بعد از دوران ابتدایی در هنرستان فنی زرینشهر مشغول به تحصیل شد و همزمان در کارهای کشاورزی به پدر کمک میکرد. در هنرستان به کارهای فنی (برقکاری و کارهای دستی) علاقه زیادی پیداکرده بود.
برادر شهید علیمرادی افزود: در سال ۵۷ در روزهای اوج انقلاب این جوان با شوقوذوقی بینظیر در تظاهرات شرکت میکرد .زمانی که کلاس سوم متوسطه را قبول شد ، به عضویت بسیج درآمد و پس از شروع جنگ تحمیلی به همراه یک گروه برای آموزش به نجفآباد اعزام شد. مدت ۳ هفته آموزش دید و به جبهههای غرب کشور اعزام شد.بعد از ۳ ماه که از جبهه برگشت به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در زرینشهر مشغول به خدمت شد .
وی در ادامه گفت :در عملیات طریقالقدس و آزادسازی بستان مجروح میشود و به بیمارستان اصفهان منتقل میشود. در این دوران حالتی عجیبی داشت در مراسمهای مذهبی فعالانه شرکت میکرد ،نماز شب ایشان ترک نمیشد ،هر شب که در خانه بود در یک اتاق مینشست و شروع به خواندن دعا و نماز میکرد.از صدای گریه او مادر بیدار میشد و او را ساکت میکرد .
محمد علی علیمرادی با اشاره به ویژگی های اخلاقی برادر بیان کرد :شهید محمدتقی صبحها زود از خواب بیدار میشد با صدای دلنشین قرآن اهل خانه را از خواب بیدار میکرد ،عشق و علاقه زیادی به انقلاب مبارزه درراه اسلام داشت یکلحظه اگر بیکار میشد مشغول خواندن کتابهای دینی میشد . در دور همیهای خانوادگی سعی میکرد مسائل اسلامی را مطرح کند .پس از بهبودی جراحات به منطقه دزلی بر روی قلههای بلند به دفاع از اسلام در برابر تجاوزگران پرداخت و پس از بازگشت از منطقه،به آموزش نیروهای بسیجی مشغول میشوند.
شهید علی مرادی برای آخرین بار در تاریخ ۱۵/۷/۱۳۶۱ به جبهههای جنوب اعزام میشوند ،بهعنوان بیسیمچی در تیپ امام حسین (ع) در عملیات محرم در اثر اصابت ترکش به پشت سر ، به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
شهید محمدتقی علی مرادی در وصیتنامه خود اینچنین مینویسد :”این بار برای چهارمین بار است به جبهه اعزام میشوم از این در فکرم که چرا خداوند درگذشته توفیق و لیاقت شهادت را به من نداده است و باز خودم این جواب را میدهم که گناهانم زیاد بوده و نگذاشته ، بههرحال این بار با عزمی دیگر و بادلی پاک بهسوی خدا میروم و امید شهادت را در دل دارم .”
انتهای پیام/