به گزارش لنجانا، اختتامیه چهاردهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت با حضور سینماگران و رسانه ها در برج میلاد برگزار شد.
در این مراسم فرزند شهید مدافع حرم روی صحنه حاضر شد. نرگس خانزاده اولین روزهای مدرسه رفتن خود را تجربه می کند. او به نمایندگی از تمام کودکانی که پدران خود را برای آرامش و حفظ مرزهای کشورشان از جمله فلسطین و یمن و … از دست دادند حاضر شد. حاضرین ایستاده او را تشویق کردند. دخترک کوچکی که شاید هنوز هم با اتفاقی که برایش افتاده کنار نیامده و به درستی دریافتی از آن نداشته و نمی داند چرا باید برای او و پدرش ایستاد و تشویقش کرد. ما باید بدانیم که تشویق های ما برای نرگس بابا نمی شود و بدانیم و درک کنیم اسماعیل ذاکری برای چه جهاد کرد.
در ادامه این مراسم حضور پیر بازیگری که در این عرصه دارای کسوت است و دانش میتواند نظرها را به خود جلب کند. علی نصیریان بازیگر محبوب و پیشکسوت با حضورش در این مراسم پیام های زیادی را به برخی کوته نظران عرصه فرهنگ داد که برای حفظ چهره شان و یا جلب نظری برخی که اندکند از حضور در چنین مراسمی اجتناب می کنند. جای آن هنرمندان چهرهای که در سینمای انقلاب درخشیدند و حالا خود را از این خط جدا می دانند خالی نیست اینجا جای هنرمند شجاع و متعهد است.
شاید اینجا تنها جشنوارهای است که مخاطبانش برای افراد سرشناس و مشهور نمیایستند. اینجا گاهی برای یک کودک ۷ ساله همچون نرگس و گاهی برای یک مادر که در دور دست ترین جا زندگی می کنند می ایستند و تشویق می کنند. اینجا به حرمت مقاومت و شهامت میایستند.
برای دومین بار اهالی جشنواره مقاومت به احترام مادری از سوریه ایستادند و تشویقش کردند او ۴ فرزند خود را در جریان مقاومت سر سفره شهدا نشاند. نام این مادر ام غیاث است او را با مادران شهید خودمان می توان قیاس کرد.
مگر میشود در مراسمی با عنوان مقاومت و مفاهیم زیبایش بود یاد مردان مرد نیفتاد. مردانی که فکر کردن به آنها آرامش و امنیت میآورد . بودنشان سربلندی و قدرت. شهیدیفرد هم که اجرای این مراسم را عهده دارد در هنگام خروج یکی از مردان این سرزمین از سالن که سردار جعفری نام دارد خواست سلام این جمع حاضر در جشنواره مقاومت را به مرد مقاوم دیگر این سرزمین سردار حاج قاسم سلیمانی برساند. درست است اینجا جای مردانی چون حاج قاسم سلیمانی خالی است.
در ادامه مراسم نوبت به سردار نقدی رسید که به شیوه جالبی صحبت هایش را با داستان گویی آغاز کرد. او در داستانش حکایت دو فیلمبردار را روایت کرد که مشغول ثبت و ضبط حمله های نیروهای استکبار به مردم مظلوم و بی دفاع هستند. اینجا بود که گفت: لنز واید خود را ببند تا صحنهای را از دست ندهی. حالا که یک ساختمان را بمباران کردند و در آن گوشه فرزند شیر خواره ای افتاده است یکی از فیلمبردار ها میخواهد به کمک برود که دوستش می گوید: حالا یک کلوزاپ بگیر تا مظلومیت این انسان ها را به دنیا نشان دهیم این از هر کمکی مهتر و بزرگتر است.
این بخشی از داستانی بود که سردار تعریف کرد داستانی که به خاطر وجود قدرتهایی چون آمریکا و انگلیس و همان هایی که می دانید به صورت روزانه در واقعیت اتفاق میافتد. مردمی که همچنان مقاومت می کنند.
سردار در بخش دیگری از صحبت هایش به داشته های فرهنگی مان چون شاهنامه و مثنوی اشاره کرد و به همان هایی که می دانید که هیچ ندارند فخر فروخت و پوچی شان را با نام بردن شهدای مان بیشتر به رخ کشید.
شهید حسین فهمیده اگر به سن و سالش فکر کنیم باید بگوییم جوانی بود که برای حضور در جبهه زیادی جوان بود. اما مقاومت او را بزرگ کرد انقدر که امام خمینی «ره» او را رهبر خود خواند. حالا در جشنواره مقاومت وقتی در بخش جلوه گاه نور نام علی کاکایی را به عنوان فیلمساز برگزیده خواندند چشم مان به یک نوجوان کم سن و سال می افتد که به قول مجری، جوانی است که زیادی جوان است. این نوجوان گفت: اگر برای من جایزه نقدی در نظر گرفته اید آن را به کودکان یمن بدهید. شاید این مقاومت هم علی کاکایی را هم بزرگتر از سنش کرده است.
حامد زمانی خوانندهای که شهرت و محبوبیتش را از خواندن برای جبهه حق و شهدا به دست آورده است در شب اختتامیه چهاردهمین جشنواره مقاومت سه ترانه خواند که ترانه سپر را به شهدای مدافع حرم تقدیم کرد. اینجا هرکسی از هر فرصتی برای ادای دین به مردان مقاومت استفاده می کند.
امشب برای سومین بار حاضرین در جشنواره مقاومت ایستادند. چرا که از فاطمه مغنیه فرزند شهید عماد مغنیه دعوت شد تا به روی صحنه برود او دختر پدری است که سازمان منفور سیا در آمریکا اعتراف کرد بیشترین لطمه را طی دهه گذشته از این شهید نوش جان کرده است.
در ادامه حالا حاضرین برای چهارمین بار به روی پاهای خود با افتخار می ایستند و تشویق میکنند چرا که از دختر سردار حاج قاسم سلیمانی دعوت می شود که روی صحنه حاضر شود. سرداری که هر ایرانی با هر اندیشهای خواهان گرفتن حتی یک عکس یادگاری با اوست. او چهره مشهوری در مقاومت است. زینب سلیمانی دختر حاج قاسم سلیمانی است که امروز نفس های پدر را در جشنواره مقاومت نمایندگی می کند.
در شب برگزاری جشنواره مقاومت که خانواده های شهیدی از کشور های افغانستان، یمن، ایران، عراق و…. به دور هم جمع شدند. سر سفره شهدا دیگر مرزی وجود ندارد. چرا که هدف یکی است و مقاومت وجه مشترکشان شاید به همین منظور است فرزند کودک شهید پاکستانی پرچم ایران را به دست می گیرد با مادرش روی صحنه حاضر می شود.
در این مراسم در بخشی که احمد رضا درویش کارگردان رستاخیز روی صحنه حاضر شد در مورد اکران رستاخیز صحبت هایی کرد و به امید اشاره کرد، که شهیدی فر با کنایه گفت: خدا این امید را از ما نگیرد چقدر خوب است این امید را داریم.
پدر شهید احمدی روشن زمان اهدا جایزه ها روی صحنه قرار داشت و در پایان خودش خواست ابوالقاسم طالبی کارگردان فیلم سینمایی یتیم خانه ایران بالا بیاید تا شخصا از او تقدیر کند. طالبی در بهت بود و جا خورده بود که پدر شهید انگشتر خود را برای یادگار و یا تقدیر و یا سنگین تر کردن وظیفه این کارگردان به وی تقدیم کرد. اینجا سیمرغها رنگ انگشتر پدر شهید است و ستاره ها و یا به قول امروزی ها سلبریتی ها مردان مقاومت هستند.
در نشست رسانه ای حسن رحیم پور ازغدی در جشنواره مقاومت وی به نوعی مقاومت را مسولیت پذیری دانست و افراد مقاوم را انسان هایی که خود را مسول می دانند. پرویز پرستویی متنی از پیش تعیین شده را خواند که در آن او هم به مسولیت اشاره داشت، اما مسولیت ما در مقابل انسان هایی از جنس مقاومت که رفتند تا ما بمانیم و جشن و جشنواره مقاومت را برگزار کنیم.
این جشنواره دوسالانه که نام مقاومت را یدک می کشد امشب تمام شد. اما مفهوم مقاومت در نفس، نفس مردم ایران زمین زنده است شاید بهتر باشد به جای اینکه بگوییم امشب مقاومت تمام شد بگوییم امشب مقاومت با نفس تازه تری به راهش ادامه می دهد و به جای این که بگوییم این داستان ادامه دارد، بگوییم این مقاومت ادامه دارد.
فارس
انتهای پیام/