به گزارش لنجانا به نقل از خبرگزاری تسنیم، ظاهراً همهچیز مقرر شده بود تا سکوت 2ساله ابراهیم حاتمیکیا در نشست خبری فیلم «چ» سرانجام بشکند. حاتمیکیا با بازیگران و عوامل فنی فیلم «چ» مقابل دوربینهای پرتعداد و خبرنگاران کنجکاو رسانهها حاضر شدهاند و قرار است پاسخگوی سؤالات مختلف خبرنگاران باشند.
طبق پیشبینیها، فریبرز عربنیا غایب بزرگ امروز جشنواره است. عربنیا سال پیش در جریان ساخت فیلم «چ» بهدلایلی نامعلوم در آخرین سکانس فیلمبرداری فیلم حاضر نشد و گروه حاتمیکیا را ترک کرد. یکی از سؤالات مهم امروز احتمالاً شایعه اختلاف حاتمیکیا با عربنیا خواهد بود.
بابک حمیدیان، سعید راد، مهدی سلطانی، مریلا زارعی، پژمان لشگریپور، فردین خلعتبری، حسین جعفریان فیلمبردار فیلم، عباس گلوندی مدیر فنی فیلم، و… حاضرین در این نشست هستند و محمود گبرلو قرار است اجرای مراسم را بهعهده داشته باشد که بهعلت ازدحام جمعیت با تأخیر در سالن حاضر شد.
حاتمیکیا: «چ» 3 برابر یک فیلم سینمایی عمر و وقت و انرژی گرفت
حاتمیکیا در ابتدای این جلسه توضیحات کوتاهی در مورد فیلم ارائه داد: در سال 80 این ایده مطرح شد و مسیرش را طی کرد. ده دوازده سال است که این کار در ذهن ما بود، اما بهشکل فعال در همین زمان سهساله اجرایی شد. بهنسبت کارهای دیگری که کردهام این فیلم برای من 3 برابر یک فیلم سینمایی عمر و وقت و انرژی گرفت. 5 و نیم ماه فیلمبرداری و 6 ماه مونثاز و 16 ماه جلوههای ویژه برای فیلم انجام شد و در حدود 70 دقیقه فیلم جلوههای ویژه لحاظ شده است.
حاتمیکیا ادامه دارد: این کار سختی برای من حساب میشد. من همیشه از ساخت فیلم شخصیتهایی که میشناسم دوری میکردم. از طرف دیگر این فیلم یک اتفاق واقعی بود و همین هم کار را سختتر میکرد، چون ممکن بود که نظرات مختلف و متعارضی در مورد فیلم مطرح شود، اما در هر صورت فیلم «چ» فیلم شهید چمران، شهید فلاحی و شهید اصغر وصالی و بهنمایندگی از کل مردم مردستان است.
حاتمیکیا گفت: در عین حال آماده شنیدن همه نظرات در مورد فیلم هستم، آنقدری که من تحقیق مفصل کردهام این واقعه به این شکل بوده است، حتماً آدمهای دیگری هم وسط بودهاند، اما من اینها را دیدم. خیلیها در هلیکوپترهای آخر فیلم بودهاند که دیده نشدهاند.
حسین جعفریان فیلمبردار، فیلم «چ» نفر اولی بود که بعد از مقدمه حاتمیکیا سخن گفت. او خاطرنشان کرد: وقتی آقای قائممقامی به من زنگ زد که برای حضور در این نشست رسانهای حضور پیدا کنم، گفتم که تاکنون در چنین جلساتی حاضر نشدهام چرا که این جلسات بیشتر برای گفتوگو با کارگردان و شنیدن حرفهای او و بازیگران است. من پیش از این در این جلسات حضور نداشتم به این دلیل که جنس کار ما نیاز به بحثهای تخصصی دارد.
او ادامه داد: همینجا پیشنهاد میدهم به مسئولان برگزار کننده جشنواره که از سال دیگر جلسات تخصصی برای عوامل فیلم هم برگزار شود و در آن نشستها عوامل چند فیلم بیایند و کنار یکدیگر به سؤالات خبرنگاران نشریات تخصصیتر پاسخ دهند. جنس سخنان ما در حوصله جمع نمیگنجد و کار ما گفتوگوهای تخصصیتر میخواهد. اینجا محلی است که در آن نباید وقت کارگردان تضییع شود و من هم نمیتوانم در این فرصت کوتاه درباره تخصص خودم سخن بگویم.
عباس شوندی، طراح صحنه فیلم از دیگر عواملی بود که گفت: خوشحالم که توانستم در خدمت این گروه باشم. بخش اعظمی از طراحی این کار در دهکده مقاومت در شرق تهران آماده سازی شد. حدود 80 الی 90 درصد فیلم از جمله خیابان اصلی، خانه پاسداران، قبرستان، سوله هلیکوپتر، میدان شهر و … در آنجا ساخته شد. بخشهایی هم با کمک دوستان فعال در عرصه جلوههای ویژه جلو برده شد.
عذرخواهی سعید راد از سخنرانی شب افتتاحیه اش/ دچار احساسات شخصی شدم
سعید راد، باریگر نقش تیمسار فلاحی در این نشست با بیان “با کلمه تشکر نمیتوانم از حاتمیکیا تشکر کنم” گفت: علت آن این است که این مسئله یک عقبه دارد و توضیح آن از حوصله جلسه خارج است. اعتبار این دوستان که از سیاه مشق شروع کردند، امروز اعتباری شده برای سینمای ما در سطح جهان. از آقای حاتمیکیا میخواهم که در جلسه مطبوعاتی «چ» به من اجازه دهد که درباره یک موضوع کوتاه گفتوگو کنم.
او با اشاره به سخنان خود در مراسم افتتاحیه فیلم فجر ادامه داد: ما بازیگران آدمهایی هستیم با روانیات مختلف. با جنس و مفهوم نگاه یک بازیگر، بازیگران زیادی در ایران خلق شدند، شادروان شکیبایی، پرستویی، کیانیان و فریبرز عرب نیاو.. ما همه با روانیات خودمان زندگی میکنیم. با تفکر خودمان زندگی میکنیم. این شاخصه بازیگری است و باعث میشود شاید منطق از ما قدری دور شود. اگر سخنان من مزاحم دست اندرکاران فیلم فجر شد و با سخنان خودم برای آنها حاشیه به وجود آوردم از آنها عذرخواهی میکنم.
راد ادامه داد: نظام ما در دنیا اثبات شده است. دنیا مقابل ایران اسلامی زانو زده است. اگر حرفی زدم و دچار احساسات شخصی شدم. از منتقدان میخواهم که با من طرف شوند. من تقاضا میکنم با دست اندرکاران فجر مواجهه نکنند. نظام ما امروز تثبیت شده است. من شرمنده دست اندرکاران فیلم فجر شدم به خاطر حرفهایی که از سر احساس بیان کردم. ای کاش آن جا حداقل منطق داشتم و بر این اساس سخن میگفتم.
بازیگر نقش تیمسار فلاحی ادامه داد: حاتمیکیا زمانی که مرا دعوت کرد به شدت دچار شعف شدم. یک فیلم از کیمیایی هم به من پیشنهاد شده بود. اما بعد از یک سری صحبتها در این فیلم حضور پیدا کردم و دوستان گفتند که اگر بشود شاید پروژه دیگر را هم نگه دارند که من در این فیلم بازی کنم.
راد در پایان گفت: امروز کاری را در «چ» شاهد بودیم که این سطح از کار در دنیا هر بخشش توسط یک کمپانی بزرگ جلو برده میشود. در کمپانیهای بزرگ خارجی این فیلم را کار میکنند. تدوین، موزیک، رنگ، جلوههای ویژه و … همه تقسیم شده بین کمپانیهای بزرگ است. اما اینجا همه این کارها را یک فرد انجام داد. این جای تقدیر ویژه دارد. من میخواستم کنار دوربین جعفریان عکس یادگاری داشته باشم. این هنرمند بزرگ است که در چنین ترازی کار میکند. چون این بزرگان برای ما افتخار کسب کردند. تشکری نمیتوانم از حاتمیکیا بکنم و میخواهم برای او بایستم و از شما هم میخواهم که شما هم برای ایشان بایستید و همگی برای او دست بزنیم.
قائممقامی مدیر تولید فیلم هم در سخنان کوتاهی گفت: خیلی خوشحالم که مدیر تولید این فیلم بودم. این فیلم از پروژههای سنگین سینمای بود. و عباس گلوندی و همه بچههای تدارکات و تولید و دکور واقعا سنگ تمام گذاشتند و یک شهر بزرگ را با همه جزئیات در یک مدت کوتاه ساختند.
حمیدیان: به بچههای اصغر وصالی فکر میکنم/ به دستمال سرخها
بابک حمیدیان، بازیگر نقش شهید وصالی نیز که به شدت هیجان زده شده بود در سخنان کوتاهی گفت: کاش در دنیای بهتری زندگی میکردیم که اگر قرار بود آدمها احساساتی بشوند، کسی فکر نکند که دارند ریا میکنند. من برای اولین بار بود که فیلم را دیدم و حالا دارم به بچههای اصغر وصالی فکر میکنم، به بچههای دستمال سرخ. امیدوارم فرصت بیشتری به وجود بیاید که بیشتر حرف بزنیم. من اولین باری بود که فیلم را دیدم و نمیدانم باید به کی خسته نباشید و اصلاً چه حرفی بزنم.
سخنان حمیدیان با بغض او ناتمام ماند.
خلعتبری آهنگساز فیلم سخنران بعدی بود او گفت: این دومین همکاری من با حاتمیکیاست. کار با حاتمیکیا بسیار سخت و شیرین است. من دوستانی در این پروژه مثل زورای پیدا کردم. و خیلی خوشحالم که یک پروژه سینمایی سبب شود که آدمها ارتباط روانی و احساسی خوبی با هم پیدا کنند.نکته دیگری هم باید بگویم که خیلیها هستند که در فیلمهای اولی کار میکنند و خیلی باانرژی و جوان. اما فیلمهای آنها در زمینه مسائل فنی داوری نمیشود. خواهشمندم یک ارزش گذاری جشنواره ای در مورد آنها هم صورت گیرد. علاوه بر اینکه مثل آقای جعفریان من هم معتقدم باید یکسری نشستهای تخصصی برگزار شود و بهجای این نشستهای مطبوعاتی تخصصیتر بحث شود.
مریلا زارعی بازیگر این فیلم نیز در ادامه گفت: من احساسم چیزی شبیه به احساس حمیدیان است. توفیق این را داشتم که برای بار سوم مقابل دوربین آقای حاتمیکیا بایستیم و الان هم افتخار میکنم که در این پروژه حضور داشتم.
زواری مدیر فنی فیلم ضمن تشکر از حاتمیکیا به خاطر اعتماد به جوانها برای این کار بزرگ فنی گفت: این کار جرئت بزرگی میطلبید و فکر نمیکنم کسی جز حاتمیکیا میتوانست آن را انجام دهد. جای علیرضا علویان صداگذار و بهمن اردلان صدابردار فیلم و دیگر عوامل فنی فیلم هم خالی است.
سلطانی، بازیگر دیگر فیلم هم گفت: من هم برای اولین بار بود که فیلم را میدیدم و بسیار خوشحالم که در این فیلم عظیم تأثیرگذار و مفید حضور داشتم. فیلم چ فیلم مفیدی است از این نظر که افراطیون را دعوت میکند به صلحطلبی. من خوشحالم که در این اندیشه نقش کوچکی را داشتیم.
اعتراض حاتمیکیا به سؤال بازگشت به سینمای دفاع مقدس: من را در قالبهای سخت خودتان جا ندهید
اما بخش پرسش و پاسخها، بحث جذاب همه کنفرانسهای مطبوعاتی با سؤالی آغاز شد که واکنش تند حاتمیکیا را برانگیخت.خبرنگاری از حاتمیکیا پرسید که این فیلم بازگشت همیشگی شما به دفاع مقدس است؟
و حاتمیکیا اینگونه پاسخ داد: من فیلمسازم و هر چیزی که میسازم همینی است که میبینید، اینقدر من را در قالبهای سخت خودتان جا ندهید. من مثل گردش قمرها به دور سیارهها هستم. گاهی نزدیک میشوم گاهی دور میشوم. اما همینی هستم که میبینید. بدم هم میآید از اینکه برخی فرزندانم را نادیده میگیرند و برخی از فیلمهایم را متعلق به من ندانند. من فیلمسازی هستم که در زمان حال نفس میکشم، فرزند زمان خودم هستم و اساساً معنای این جمله بازگشت را نمیفهمم. همهاش میگویند حاتمیکیا بازگشته است. لطف میکنند دوستان اما نمیدانند که زخمهای به ما وارد میکنند.
ادامه سؤال اول پرسش از حاتمیکیا در مورد بافت دراماتیک فیلم بود. اینکه این دراماتیزه ساختن داستان خللی به روایت تاریخی هم آورده است که حاتمیکیا این گونه پاسخ داد: فیلمنامه اساسا همه اش درام و فن است و کار کردن در این حوزه یعنی کار کردن با درام. شرایط سینما به گونه ای است اگر کسی دیگر بخواهد همین را بسازد از زاویه دیگری میبیند. من زبان خودم را داشتم و با عینک خودم این فیلم را ساختم.
حاتمیکیا: نام خمینی در سرتاسر فیلم است، اما در پایان فیلم جلوه میکند
سؤال بعدی در مورد پایان بندی فیلم بود. حاتمیکیا ابتدا در مورد بخشی از پایان فیلم که مروبط به پیام امام و آزادسازی پاوه بود توضیح داد: اساسا مبنای این فیلم بر اساس پایانش برای من آغاز میشود. به لحظا دراماتیکی من عمد داشتم که بگویم همه قهرمانان فیلم تا لحظه آخر بار دراماتیک فیلم را جلو بردند. اما از لحاظ تاریخی حتما باید بگویم که این پیام امام اتفاق به شدت مهمی است، اما نام خمینی فقط در پایان فیلم نیست، نام خمینی در کل فیلم میآید اما اینجا جلوه میکند.
حاتمیکیا: چمران روزی چمران شد که از خانواده انقطاع کرد
خبرنگار توضیح داد که منظورش همان سکانس وداع چمران با خانوادههایش است که حاتمیکیا اینگونه توضیح داد: این فیلم فضای مردانهای دارد اما بحث مقاومت در پاوه فقط مردانه نیست و من تمایلی به دامن زدن به این فضای مردانه نداشتم. علاوه بر این، من فکر میکنم چمران روزی چمران شد که این انقطاع را صورت داد و عین ابراهیم به این قربانگاه رفت. متاسفانه هیچ وقت در ایران به خانواده چمران اشاره نمیشود. چمران چهارتا بچه داشت و یک همسر آمریکایی و به نظرم مقام چمران از همین جا آغاز شد که با خانواده اش معامله کرد.
سؤال بعدی در مورد احتمال خواندن تیتراژ فیلم چ توسط محسن چاوشی بود که حاتمیکیا ماجرا را توضیح داد: بحث خواندن تیتراژ نبود، بله آقای چاوشی فیلم را دیدند و نظر لطفی داشتند و قرار شد یک اثر مستقل برای این فیلم بخوانند.
سؤال بعدی در مورد اصرار فیلم به نمایش خانواده چمران در فیلم بود که چمران پاسخ داد: این یک نقطه خالی در زندگی چمران است و اتفاقا نقطه عطف زندگی او. من عمد داشتم که حتما این را در فیلم بگنجانم.
جعفریان، فیلمبردار فیلم درباره تکنیکهای فیلمبرداری «چ» گفت که این فیلم با سیستم آنالوگ و به وسیله دوربین 35 میلیمتری تهیه شد. گاهی هم از دوربینهای دیگر بهره بردیم و برای صحنههایی که جلوه تصویر خاص نیاز داشتیم از چند دوربین به صورت همزمان بهره بردیم. از دوربینهای دیجیتال هم در موارد محدودی استفاده شد.
حاتمیکیا بعد از این سخنان جعفریان گفت: عمر سینمایی من به دورهای میخورد که شاهد ورود صدا به تصویر بودم. تصور میکنم فیلم «چ » هم آخرین نسل نگاتیو کار کردن در سینما باشد. فکر میکنم این دوربینها را باید به صورت دکور از این پس استفاده کنیم. به یاد دارم فیلمهای اول خودم هم به صورت دوبله آماده شده بود.
حاتمیکیا: چمران «چ» در حد بضاعت من است
حاتمیکیا درباره شخصیت پردازی چمران که فردی آرمانی بود و عملگرا نبود، زبان به پاسخ گشود و گفت: من این نظر را قبول ندارم. از زاویه خودم چمران را روایت کردم. من چمران را به اندازه بضاعت خودم در این سطح معرفی کردم. اینجا زمان آن را نداریم که تخصصی درباره این موضوع حرف بزنیم هرچند که حرف بسیار زیاد دارم درباره آن. دوستان میتوانند از این پس قلم به دست بگیرند و بنویسند نظرات خود را و از این به بعد ما هم پاسخ میگوییم به نظرات.
گبرلو، مجری کارشناس این نشست گفت: چمرانی که من میشناختم، شاید خیلی آرمانگراتر بود، عملگرا هم بود. البته حاتمیکیا گفت در حد بضاعت خود این فیلم را ساخته است.
جلوههای بصری نقش کلیدیتری در نمایش «چ» داشت و نسبت به جلوههای میدانی برجستهتر بود، این نظر یک خبرنگار بود که تیم ویژوال افکت فیلم چمران به صحنه و پروسه سقوط هلیکوپتر در فیلم اشاره کردند و گفتند تمام بخشهای این فیلم بسیار پیچیده بود که با ساده کردن نماها توانستیم این کار را خلق کنیم. .ورود گروه مشاوران ویژه در بحث ویژوال افکت باید از مرحله پیش تولید صورت گیرد و عوامل این تیم باید از همین مراحل وارد ساخت فیلم شوند؛ این نظر تیم حرفهای حاتمیکیا در بخش ویژوال افکت بود. ترکیب عوامل صداگذاری، طراحیها و … مباحث دیگری بودند که از جانب این تیم بیان شد.
حاتمیکیا پس از این سخنان گفت: در فیلم «چ» سکانس سقوط نقطه عطفی است که در نوشتههای دکتر چمران هم آمده بود. ایشان با جزئیات آن را توضیح میدهد. از همان ابتدا به دوستان و تیم گفتم که همه فیلم یک سمت و در آوردن این سکانس در سمت دیگر. قرار داشتیم این سکانس، سکانس تاریخ سینمای ایران شود. از بدو پیشتولید با تمام گروههایی که باید در این ماجرا نقش داشته باشند، جلساتی برگزار کردیم. جلساتی که انرژیای نزدیک به 25 روز از ما گرفت. فقط در بحث طراحی صحنه و … کارهای بعدی برای ویژوال افکت زمان خیلی بیشتری برد.
حاتمیکیا: اصرار داشتیم همه ابتکارات فنی «چ» را ایرانیها انجام بدهند
کارگردان فیلم «چ» ادامه داد که اصرار داشتم این اقدامات به دست بچههای ما در ایران صورت بگیرد. میتوانستم از همان ابتدا دعوت کنم از یک فرد اسکار گرفته تا این کار را بکند. اما جنس آنها با نگاه و آرمانهای ما همخوانی ندارد. ترجیح دادم این کار را با زحمت بیشتر و انرژی بیشتر توسط بچههای همین کشور انجام دهم. از روز اول ما را از طرف فارابی ترساندند که شاید بودجه آنها این طرف و آن طرف شود و من درباره این مسائل سخن نگویم. روز 29 اسفند مونتاژ من تمام شد و بلد نیستم فیلمی را به دست بگیرم که برآورد زمانی اشتباهی از آن ارائه داده باشم.
حاتمیکیا خاطرنشان کرد: از روز اول میدانستم این پروژه 5 ماه و نیم وقت میبرد و بدون تجربه درباره ویژوال افکت این حرف را هم زده بودم. با سیستمهای ایران هم که کلی برای تجهیز آن زحمت کشیدند، باز این سینماها استاندارد این صدای دالبی دیجیتال را ندارد. تصویر من اسکوپ است و عشق من وسترن است اما در قاب محدود پرده این سینماها دیده نمیشود. اینکه این کار تا قریب یک ماه قبل و قریب دو سال وقت برد به این دلیل است که زحمات زیادی داشت.
بلوندی درباره طراحی سکانس ورود مردم کرد به شهر پاوه گفت: این سکانس شامل حدود 350 نفر آدم با تجهیزات بودند اما گسترش آن کار دوستان ویژوال افکت بود که درباره آن کار کردند.
سلطانی ادامه داد: درباره لهجه کردی هم آقایی به نام آقای مبین ما را یاری کرد و بیشترین تمرکز ما روی درست ادا کردن لهجه قرار گرفته بود. دکتر عنایتی برای من یک آدم آزادی خواه است که دچار اشتباه شده. هرچند میخواهد از حق و حقوق بخشی از ملت خود دفاع کند اما در این قضاوت و گونه مطالبه خود اشتباه میکند. او ملت خود را ملتی دیده که حقش از کشور فقط نگهبانی از مرزها بوده و احساس میکند تنها راه گرفتن این حق مبارزه مسلحانه است. بر اساس مطالعاتی که داشتم در انتهای این درگیریها تا آنجا که میدانم او کشته میشود و وقتی سربازی به جناره او لگد میزند دکتر چمران به اقدام او اعتراض میکند. این یکی از ویژگیهای دکتر چمران است که دشمن خود را هم قابل اعتماد تشخیص داده بود.
حاتمیکیا به تقدیر از بازیگران خود پرداخت و گفت: بچههای بازیگری با این فیلم زندگی کردند، اصغر وصالی را فردی بازی کرد که هیچ کدام از این شخصیتها را در دوران زندگی خود ندیده بود. نقطه مدیریتی و عاطفی من بازیگرانم هستند. با آدمهای ظریفی طرف هستم که باید با آنها مدارا کنم. اصغر وصالیها را زیاد دیدم. دستمال قرمزها را درک میکنم. این نقشها را این بچهها خوب درآوردند. خوشحال بودم از نقش آقای سلطانی و دوست داشتم قدرتمند این نقش ادا شود. به دنبال اسطوره زدایی هم بودم. میخواستم دکتر عنایتی اگر میشود آنقدر قوی بیان شود که حتی اگر میشود چمران در برابر او به زحمت بیفتد. تا حدی که این نقش چمران روی زمین بیاید و باورپذیر شود.
حاتمیکیا ادامه داد: هانا نماینده مردم مظلوم کرد بود که باید در این فیلم مطرح میشد. این نقش بسیار سخت خیلی خوب از دست خانم زارعی برآمد.
منابع شما برای نبرد پاوه چه بود،سوالی بود که یک خبرنگار در برگه خود نوشته و توسط گبرلو خوانده میشد. لباس پلنگی چمران بخش دیگری از سؤال این خبرنگار بود که گفته بود مستند او فیلمها و تصاویری است که از چمران در پاوه باقی مانده و حاتمیکیا در پاسخ به این خبرنگار گفت: منابع تحقیق ما مفصل بود. یکی گفتههای خود ایشان بود.درباره این غائله پاوه که شما را رجوع میدهم به کتاب خود ایشان. مبنای نگاه بنده از زاویه دید ایشان بود. تحقیقات میدانی هم از دوستان ایشان داشتیم.
حاتمیکیا : چمران «چ» صراحتاً چمران بنده است
حاتمیکیا در پاسخ به بخش دوم سؤال این خبرنگار گفت: واقعیت آن است که پوسته بسیار سختی برای این افراد ایجاد شده. برای شخصیتهای ملی این کشور فضایی ایجاد شده که بهراحتی نمیشود به آن نفوذ کرد. علاقه داشتم به این عرصه ورود کنم تا بتوانم بخشهای دیگری از زندگی آنها را به تصویر بکشم و تصاویر خانوادگی هم مربوط به همین بخش میشد. درباره لباس پلنگی و آن تصاویر هم بگویم که واقعه دوتاست. یکی قبل از پیام امام و یکی بعد از آن. لباس آقای چمران وقتی ایشان وارد پاوه شدند کت و شلوار بود. اما در مقطع دوم ایشان مجبور شد که اسلحه به دست بگیرد و پوزیشن نظامی داشته باشد. این تصویری که شما میگویید برای آن زمان است چرا که اساساً در مقطع اول عکاسی نبود که از ایشان عکاسی کند.
حاتمیکیا در ادامه گفت:چمران «چ» صراحتا چمران بنده است. خدا رحمت کند علی حاتمی را وقتی کمال الملک را ساخت خیلیها به او اعتراض کردند که این صحنه با واقعیت نمیخواند و فلان صحنه اصلاً ربطی به تاریخ ندارد و این حرفها اما واقعیت این است که هر کسی هر واقعه تاریخی را از منظر خودش میبیند. این بهنظرم ابتداییترین تفکر نسبت به یک بحث تاریخی است که بگردیم دنبال این که این فیلم واقعا رخ داده یا نه و با همان جزئیات؟ در مختارنامه میرباقری خیلی راحت میدیدیم که تاریخ چقدر پیچیده است و ما کجای اسناد مکتوب تاریخ این پیچیدگی را میبینیم؟ این فیلم چمرانی است که من خلق کردم و هرکس دیگری این فیلم را میساخت چیزی دیگری میشد. چمران روزی برای من چمران شد که دیدم او مرد صلح است اما نه به هر قمیت. این تحلیلی است که با وضعیت موجود با گوشت و پوستمان آن را احساس میکنیم. بعد از قتلعامی که آن سالها در آن فضا صورت گرفته بود، اتفاقات تلخی که در بیمارستان رخ داده بود و افکار عمومی به شدت جریحه دار شده بود، چیزهایی که من زیاد نخواستم در فیلم واردش شوم، درست بعد از این اتفاقات چمران فکر میکند باید این روح را آرام کند.
حاتمیکیا: چمران عضو نهضت آزادی است، اما فراتر از نهضت آزادی است
اما سؤال بعدی از ابراهیم حاتمیکیا؛ به بحثی در مورد تفاوت امام و چمران با اشاره به شخصیت مهندس بازرگان در اوایل انقلاب بود.حاتمیکیا در پاسخ به این سؤال حرفهای جالبی زد: “قبل از این هم این حرف را زده ام، عکس مشهوری از امام خمینی وجود دارد که امام را در حال خروج از هواپیما نشان داده میدهد، این عکس در همه این سالها آنقدر تنگ و تنگ تر شد تا فقط امام و خلبان باقی ماندند. دوست دارم دقت کنید که ما در این فضا مشغول فیلم ساختن و حرف زدن در مورد چمران هستیم. این محدود کردن بی اندازه باعث سختی کار ما شده است. حرفهای زیادی در مورد چمران است و من هم که نمیتوانم حریفی شوم برای همه آنهایی که رسانه دارند و قدرت دارند و همه حرفها را میزنند. من نمیتوانم انکار کنم که چمران عضو نهضت آزادی بود اما بزرگتر و فراتر از ذهنیت حزبی نهضت آزادی بود در عین اینکه آنها را محترم میشمرد. یکی از دلایل من برای انتخاب این که این فقط 48 ساعت از زندگی او را نشان دهم همین بود. اینکه در این مقطع بتوانم منش چمران را بگویم.
حاتمیکیا ادامه داد: اما من این تفکر انقلابی که نماینده اش اصغر وصالی است را هم من کاملاً میفهمم، با همه وجود آمده است که بجنگد و شهید شود اما برای کهنه چریکی مثل چمران که از این مراحل گذشته است دیگر برایش این حرفها باقی نمانده است. وضعیت متناقضی را میبیند.
حاتمیکیا گفت: جنگیدن برای صلح حرف احمقانه ای است اما چه کنیم که در دنیای امروز ما باید این حرف را بزنیم.و من چمران را از این زاویه مردی چند وجهی دیدم..چمران باب عرفان دارد. باب جهاد دارد. باب علم دارد، اما متاسفانه باب عرفانش باز است و بی اندازه ازش حرف زده شده است و بقیه بابهایش پنهان باقی مانده است.عبور از این فضا خیلی سخت است. باید بدانیم که الان داریم از معبر فوق العاده سختی عبور میکنیم و اینقدر پوسته این شخصیت پرقدرت است که من باید خیلی دست و پا زدم تا گوشه ای از این موضوع را گفتم.
مفهوم فیلمهای فاخر قلب شده است/ منتقد فیلم فاخرم، اما نباید منجر به زیر سؤال بردن کل ماجرا شود
گبرلو، مجری برنامه در ادامه برنامه سؤال خودش را از حاتمیکیا در مورد مسئله فیلمهای فاخر پرسید. حاتمیکیا جواب داد: واقعیت این است که مفهوم فیلمهای فاخر قلب واقعیت شده است و من هم الان دوست ندارم جزء سلسه این جریان قرار بگیرم. اما باید دقت کنید که این هفدهمین فیلم من بود که باید بودجه ملی برایش خرج میشد. من خودم هم منتقد این جریان هستم اما این نباید منجر به زیر سؤال بردن کل ماجرا شود. ما فیلمهای استراتژیکی داریم که حتما باید برایشان خارج شود و بیش از اینها هم باید خرج شود اما نباید تبدیل به یک ناندانی شود و همه فکر کنند که دست باز است برای خرج بی حساب و کتاب.
حاتمیکیا ادامه داد:من اعلام میکنم که این فیلم 6 میلیارد تومان خرجش شده است. از اول هم پیش بینی ما این بود.
پول فیلم من را سفارت هلند و جشنواره برلین نمیدهد. این کار را باید نظام جمهوری اسلامی انجام دهد
اما این بخش از حرفهای حاتمیکیا کنایه آشکاری به بحثهای داغشده این روزها بود: فیلم فاخر باید ساخته شود اما باید به اهلش سپرده شود. حمله کردن به فیلم فاخر یک نوع کینه و نادانی است انگار مثلاً کار زشتی است که فیلم میلیاردی ساخته شود. واقعیتش را بخواهید، پول فیلم من را سفارت هلند و جشنواره برلین نمیدهد. این کار را باید نظام جمهوری اسلامی انجام دهد و ریال به ریالش را خرج کند.
نمیتوانم از امام فراتر روم/ امیدوارم ارتش محبت آمیزتر برخورد کند
در ادامه سوالی در مورد کمرنگ نشان دادن نقش ارتش در فیلم «چ» پرسیده شد که حاتمیکیا این گونه پاسخ داد: یکی از مسائل بسیار مهم فیلم نقش ارتش است. من در مورد ارتش خیلی دقت کردم و همه مشکلات ارتش در آن موقعیت خاص را سعی کردم بگویم. واقعیت این است که در آن دوره رفتار کج دار و مریزی در ارتش بود و نه از ترس.ما باید حتما دقت کنیم که ما دو ارتش متفاوت داشتیم. یک ارتش قبل ازانقلاب که در خدمت پهلوی بوده و ارتش بعد از انقلاب که در خدمت انقلاب بود. اینها دو کاراکتر متفاوتد. و ما هم سعی کردیم در فیلم همین را نشان دهیم. وجود خلبانهایی که از جانشان گذشتند و آمدند و همین طور یک نفر ارتشی به نام ذوالفقاری که در سپاه پاوه بود.من تلاشم این بود که چهره سعید راد را آدمی نشان دهم که در عین مظلومیت داردبا قدرت حرف بزند. او فرمانده نیروی هوایی ارتش است و حالا مبجور است خودش با یک هلی کوپتر در دل خطر برود.خلبان آن هواپیما که سقوط کرد هم شهید نوژه بود، یک خلبان ارتشی که بعدها اسم پادگانی در همان منطقه شد که بعدها در آن کودتا رخ داد. امیدوارم ارتش این نگاه محبت آمیز من را ببیند. من هم فراتر از امام که نمیتوانم جلوتر بروم. البته که من دوست داشتم دوستان ارتش بیشتر همدلی کنند به آنها هم حق میدهم تا حدی، اما این اتفاق نیفتد و ما هلیکوپترهای ارتش را هم از سپاه گرفتیم.
حاتمیکیا ادامه داد: فرزند شهید کشوری هم چند روز پیش گفتند که شهید کشوری هم آنجا بوده است و در فیلم اثری از او نیست. بله بوده است، اما در همان هلی کوپتری که انتهای فیلم میآمد و به داستان ما ربطی نداشته است. علاوه بر اینکه بقیه ای هم بودند که بعدها اسم و رسم دار شدند.
خبرنگار دیگری در مورد صدای انتهایی فیلم که پیام امام را قرائت میکرد، سوالی پرسید که حاتمیکیا گفت: من خیلی دنبال صدای اصلی در آرشیو گشتم اما نبود و آن آدم را هم پیدا نکردم. اما اتفاقاً لحن آن موقع همین بود.
من وابسته به هیچکس نیستم/ به هیچ دولتی ربط ندارم/ هنوز غصهام است که در مورد جنگ کم کار شده است
سؤال بعدی سؤال بیمقدمه و غافلگیر کنندهای بود: آقای حاتمیکیا چه شد که دیگر فیلم جنگی نساختید و حاتمیکیا پاسخ داد: نساختم به هزار و یک دلیل. همین شرایط و چیزهایی که در جامعه بود و همهمان میدانیم. من وابسته به هیچکس نیستم. به هیچ دولتی ربط ندارم. خودم را آزادتر از این حرفها میدانم و قبلاً هم گفتم جنگ برای من محدود به منطقه جنگی نیست و به یک تعریف، فیلم «دعوت» هم جنگ در یک نقطه است. خودم را در یک گیومه خاص جا نمیدهم. البته غصهام هست که در مورد جنگ کم کار شده و هنوز ما ناشیترین آدمها را در حوزه جنگ میگذاریم. غصهام هست که فرزندان شهدا من را عموابراهیم صدا میکنند و من جوابی برای کمکاری در این عرصه برای آنها ندارم.اما باید قبول کنیم که اگرچه بعضا احساساتم به من سفارش کار میدهد اما عقلم هم باید گاهی فرمان دهد. دوست دارم گاهی هواپیمایی باشم که روی این سرمین بچرخم و هر جا عقلم گفت و نیاز دیدم فرو بیایم و خودم را محدود نکنم. جنگ گنج رفتارهای انسانی بود و امیدوارم اجل به من این فرصت را بدهد که بیشتر از اینها برای جنگ کار کنم.
حاتمیکیا در این بخش از برنامه بهصورت ویژه از پژمان لشگریپور تقدیر کرد.
ابراهیم حاتمیکیا در ادامه در پاسخ به سؤالی از علاقه خاص خود به سکانس قبرستان سخن گفت و گفت: این سکانس بسیار کوبنده و قشنگی است و هر بار آن را میبینم خودم یادم میرود که آن را ساختم.5 شب فیلمبرداری این سکانس طول کشید و من علقه خاصی نسبت به این سکانس دارم.
«چ» یک کار جمعی بود و امیدوارم در قاب چشمان ما بنشیند. این آخرین جمله حاتمیکیا در اولین نشست مطبوعاتی در مورد فیلم «چ» بود.