به گزارش لنجان نا، این روزها رئیس جمهور محترم از هر تریبونی برای بهشت نشان دادن فضای پسابرجام و موفق نشان دادن تیم مذاکره کننده در مذاکرات هسته ای با ۵+۱، استفاده می کند و دائماً سخن از تحولاتی عظیم در پسابرجام دارد. در آخرین اظهارات رئیس جمهور، صبح روز گذشته صراحتاً خوشبین بودن خود را به مذاکرات هسته ای اعلام کرده و بیان داشت: بنده آدم خوش بینی نیستم اما در این مذاکرات به دلایلی از ابتدا خوش بین بودم. از همان روزهای اولیه که برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک رفتم آنجا برای نخستین بار کشورهای ۱+۵ و ایران در سطح وزرای خارجه با یکدیگر ملاقات کردند.
اینگونه اظهارات رئیس جمهور که از هر فرصتی برای بزرگنمایی اقدام دولت یازدهم پیرامون برجام استفاده می کند، قطع به یقین تبعات زیادی را به خود می پذیرد که شاید جبران آن از پس دولت یازدهم برنیاید و هیمنه و ماهیت نظام دستخوش نیات شوم قرار گیرد.
آنچه که در وهله اول بدان باید توجه داشت این است که قریب به چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی می گذرد و آن تصوری که به درستی هم ملت و هم نظام جمهوری اسلامی از استکباری که مصداق اتم آن امریکاست، در ذهن دارند، چیزی جزء بی اعتمادی نیست و ضربات مستقیم و غیرمستقیم زیادی از جانب آن بر پیکره انقلاب وارد آمده است و علتی ندارد جزء مخالفت با اصل و ماهیت نظام جمهوری اسلامی که آرزوی مضمحل کردن آن را سالهاست در سر دارد.
پس با این مقدمه انتظار اعتماد متقابل از امریکا، یک اشتباه ساده و پیش پا افتاده است چرا که خوی درندگی امریکا هیچگاه نگذاشته یک چهره مثبت از او در دنیا به جا ماند. اگر پیشرفت ایران در پسابرجام نتیجه مذاکرات هسته ای است پس قطعاً تقویت جبهه انقلاب اسلامی در ورای آن نهفته است و این موضوعی است که هیچگاه برای آمریکا خوشایند نخواهد بود و اظهار نظر پیرامون خوشبینی مفرط به برجام، یک پیامی به طرف مقابل مبنی بر اینکه توهمی حبابی در عالیترین بدنه اجرایی کشور نسبت به امریکا وجود دارد و همین عاملی می شود برای پیشروی در سایر موضوعات و حوزه ها و بستر منفعل کردن انقلاب اسلامی فراهم شود.
نکته دیگر اینکه تا به امروز که ۲سال و نیم از عمر دولت یازدهم می گذرد، هیچ تحول چشم گیری در عرصه اقتصاد از سوی دولت رخ نداده است و تنها آمارسازی ها و اظهارات دولت است که کارهای انجام نشده را انجام شده القا می کند و اگر در سطح عمومی بررسی شود، یقیناً نظر جامعه برخلاف نظر دولتمردان خواهد بود. آمار واقعی در بررسی های مختلف به ما می گوید که در عرض این دو سال و نیم کارخانه های بسیاری در کشور تعطیل شده و چرخ تولید و سرمایه گذاری مولد کاملاً خوابیده است و این را نه آمار داخلی بلکه آمار جهانی نیز به عینه نشان می دهد، حال بحث اینجاست که این مسکوت گذاشتن تحولات اقتصادی داخلی و متوقف کردن حل مسائل معیشتی مردم یا به خاطر عدم توان و کفایت مسئولین است و تنها آن را در حل مساله هسته ای و رفع تحریم ها می دانند و یا دستانی شوم در پشت پرده قصد ناجی نشان دادن آمریکا را در عصر پسابرجام دارد و از این طریق چهره آمریکا را در جامعه بزک کنند؟
نکته دیگر آنکه این عدم اعتماد به آمریکایی که بی اعتمادی آن در ایران مسبوق به سابقه است و همه اقتصاددانان می دانند و اذعان کرده اند که رفع تحریم نمی تواند مشکلی از مشکلات کشور را حل کند، چرا اینقدر بی محابانه از سوی دولت وعده های بزرگ به جامعه داده می شود که در صورت عدم تحقق و اجرایی شدن وعده ها، یک بی اعتمادی بزرگ برای دولت ایجاد کند؟ در این دو سال و نیم، ثابت شده که وزن نگاه و کفایت دولت به داخل، وزن بسیار پایینی بوده و دولتی که در این برهه نتوانسته با ظرفیت های داخلی بهبودی به شرایط موجود بدهد، چقدر می توان انتظار داشت که با رفع تحریم ها هم بتواند کاری انجام دهد؟ اینجاست که دولت در این انتظار آفرینی، قدری جانب اعتدال را رعایت کند و اگر برجام را تنها موفقیت و برگ برنده خود تلقی می کند باید بداند که تا دو سال آینده راه بسیار است و ممکن است که این رویه به ضرر دولت تمام شود.
نکته آخر اینکه خوشبینی به مذاکرات که مفهوماً به معنای خوشبینی به امریکاست، هیچگاه در قاموس و تفکر انقلاب نبوده است و اینکه آقای رئیس جمهور دائماً می گوید، باید مبانی انقلاب را روزآمد کنیم و منظور وی به سمت سازش و مصالحه کشاندن انقلاب در تئوری پردازی های دولت یازدهم به عنوان مبانی روزآمد انقلاب تلقی می شود، اشتباه فاحشی است که اگر رصد نشود سنگ بنای از بین بردن مفهوم و بنیان انقلاب را به جا خواهد گذاشت، همانطور که خروشچف بنیان شوروی را با تعامل با آمریکا از بین برد، قطعاً باید مورد توجه و رصد همه تحلیل گران و تئوری پردازان سایه دولت واقع گردد.
دانا
پایان پیام/