به گزارش لنجانا به نقل از رجانیوز، مشروح گفتگوی «خبرگزاری نسیم» با صادق محصولی وزیر وقت کشور در سال 88 بدین شرح است:
وضعیت جبهه پایداری بعد از انتخابات یازدهم و هم اکنون به چه شکلی است و این جبهه در حال حاضر در چه وضعیتی قرار دارد؟
بعد از انتخابات ما علاوه بر جلسات ثابت خود، جلساتی را داشتیم از جمله جلسه ای که در مشهد داشتیم و بیشتر اعضای شورای مرکزی هم حضور داشتند و طی آن بیشتر مباحث آینده و اولویت هایی که در آینده باید داشته باشیم مورد بررسی قرار گرفت و همچنین در رابطه با تاکتیک ها و روش ها بحث های مفیدی شد و تقریبا حدود 200 آیتم مورد توافق قرار گرفت و قرار شد درباره راهکارهای اجرایی آنها در جلسات بعد کار شود ؛ کارهای مفصلی است که پرداختن به آنها ممکن است در این جلسه مناسب نباشد. ولی بطور کلی جبهه پایداری فعال است و ابعادی را که ما مورد تاکید داریم و در این جلسات بر اهمیت آن تاکید شد نگاه فرهنگی به مباحث است اما این به معنی این نیست که مار کار سیاسی نمیکنیم و کار فرهنگی میکنیم بلکه کار سیاسی را هم از منظر فرهنگی دنبال میکنیم.
برنامه ای را برای انتخابات آتی مجلس شروع کرده اید؟
نه ما از الان برنامه ای برای مجلس نداریم و الان زود است و تا انتخابات مجلس دو سال فاصله داریم و بعدا هم می شود به آن پرداخت.
برای اتحاد و جمع شدن بیشتر اصولگرایان برنامه خاصی دارید؟
اتحاد یا وحدت در بین اصولگرایان یک امر مبارکی است و کسی نمیتواند منکر آن شود اما چیزی که بارها بر آن تاکید کرده این است که اصولگرایی را نباید صرفا در شعار و گفتار به کار ببریم بلکه باید در عمل نمود پیدا کند؛ وقتی که در عمل می آید افراد در رنج های وسیعی در جریان ها قرار میگیرند که همه آنها را می توان اصولگرا دانست اما میبینیم که یک سر آن به آنهایی وصل می شود که ترجیح میدهند تا به جای اصولگرایان این طرف طیف، با اصلاح طلبان همکاری وسیع تری داشته باشند. که آن هم بالاخره نظری است و دیدگاهشان محترم است و ما هم برای همه گروه های اصولگرا احترام قائل هستیم اما هرچقدر که بتوانیم بر مبنای اصول بیندیشیم زمینه وحدت پایدار بیشتر فراهم میشود.
بنابراین به طور کلی وحدت اصولگرایان باید حتما دنبال شود و امر مهمی است اما اینکه چرا در عمل به این دلیل به این نتیجه رسیده نمی شود گاهی به این دلیل است که بحث هدف از اتحاد صرفا پیروزی ظاهری در انتخابات می شود و و این هدف ما نیست و ما به دنبال معرفی افرادی نیستیم که حتما در انتخابات رای بیاورند. ما نمی خواهیم دوستان دیگر را متهم به این کنیم که هیچ نگاه ارزشی ندارند اما ممکن است درجه اهمیت آن برای افراد متفاوت باشد. کسانی که نگاهشان این است که هم در کردار و هم در پندار اصول را بیشتر مراعات کنند، احتمال وحدت آنها طبیعتا بیشتر است و ما هم استقبال میکنیم.
عده ای شبهه وارد می کنند که جبهه پایداری به فکر نتیجه نیست و تکلیف را فقط نگاه می کند، نظر شما چیست؟
نتیجه گرایی جزئی از تکلیف گرایی است، تکلیف به ما می گوید که چه کنیم که خدا از ما راضی باشد ، ما باید به آنچه که وظیفه ماست عمل کنیم ولی ممکن است در این راستا نتیجه ای که ما فکر میکنیم نتیجه نهایی است خود را نشان ندهد، ولی ما موظفیم به نتیجه الهی دقت کنیم.
دلایل عدم پیروزی چهرههای شاخص اصولگرایی مثل آقای جلیلی و قالیباف در انتخابات چیست؟
اینگه اصولگرایان پیروز نشدند هم درست است و هم غلط؛ درست به این خاطر که هیچکدام از نامزدهای اصولگرا پیروز نشد اما اینکه یک جریانی به خاطر تکلیفی که داشته وارد صحنه شده و درست هم عمل کرده ولی نتیجه نگرفته درست نیست و این به معنای شکست نیست. چون به تکلیف عمل شده است.
علت اینکه نامزدهای اصولگرا رای نیاوردند عوامل متعددی است و تنها یک مورد نیست؛ از جمله این عوامل میتوان به عملکرد اصولگراها در دولت و مجلس قبل از انتخابات است و مشاهده کرد اثری که اینها بر مردم داشتند به چه شکل بوده است؛ طبیعتا آن هجمههایی که از جانب مخالفین اصولگرایی وارد شد توسط رسانه های وسیعشان وارد شد را هم نمی توان نادیده گرفت؛ خود جریان های اصولگرایی هم بیش از آنکه همدیگر را تقویت کنند، به تضعیف هم پرداختند.
بعضی اوقات بیش از اینکه جریانهای وابسته به تفکرات لیبرالی و سکولاری مورد انتقاد و مورد توجه تشکلهای اصولگرایی برای نقد باشند بیش از آن خود جریانهای اصولگرایی مورد نقد و انتقاد تشکل های اصولگرا قرار میگیرند؛ همان کاری که بعنوان نمونه در ائتلاف دو بعلاوه یک صورت گرفت، ما از ابتدا گفتیم که به نتیجه نخواهد رسید اما برخی دوستان بر آن پافشاری کردند؛ کاملا نتیجه آن قابل پیشبینی بود و دلیلش هم این بود که از اول بر مبنای صداقت شکل نگرفت؛ یک نامزدی در آخر احساس میکند که در ابتدا یکی را انتخاب کرده بودند و سر او کلاه رفته است! این نوع نگاه ها باعث می شود که نتیجه بخش نباشد اما اگر از اول بر مبنای صداقت و بر مبنای اخلاص و اصول بود آنوقت هر کسی اگر هم بنا است یکی دیگر انتخاب شود هم مقابله ای با نتیجه حاصله نخواهد کرد.
اما بزرگان زیادی از این ائتلاف حمایت کرده بودند!
نه بحث ما خدای ناکرده جسارت به بزرگان نیست؛ یک وقتی من یک طراحی میکنم اما عین واقعیت را درباره آن طراحی به بزرگان اعلام نمیکنم. این طراحی متعلق به یک جمع سیاسی است که به بزرگان ارائه شده و استدلال کردند که اگر این نباشد چنین اتفاقاتی میفتد. خود بزرگان گفتند که تماس گرفتند با افراد که به آنها بگویند کنار بروند اما آنها جواب تلفن خود را هم حتی ندادند.
البته الان بحث ما بحث اشخاص نیست و ما میخواهیم این شکست را آسیب شناسی کنیم؛ علت اصلی آن از ابتدا عدم روراستی بود؛ یعنی از اول به دو نفر بگوییم که خروجی این ائتلاف تو هستی بعد آنها در آخر احساس کنند که سرشان کلاه رفته است و با آنها بازی شده است.
برخی از آقایان گفته بودند یکی رئیس جمهور شود و دیگری مسئولیت دوم و دیگری مسئولیت سوم را بگیرد! در موضوع پذیرش مسئولیت طرف باید به تکلیف برسد و کسی را اگر احساس می شود که میتواند کاری را انجام دهد، آن را به زور متقاعدش کنند؛ نباید سر اینکه چرا من نشوم آن یکی شود رقابت شود.
در مناظرات هم شاهد این بودیم که علیرغم اینکه از این هشت نفر حداقل پنج الی شش نفر منتسب به جریان اصولگرایی هستند و تنها یکی دو نفر از مواضع اصولگرایی که حضرت آقا تصریح دارند دفاع میکنند و بقیه طوری حرف میزدند که انگار فقط به دنبال این هستند که رای بیاورند. یعنی رای آوری برای آنها ملاک است؛ خب چنین فردی اگر رای هم بیاورد پیروز نیست. الان یکی از مشکلاتی که در جامعه ما است این است که برخی از افراد اصول را هم در گفتار و هم در رفتا مد نظر قرار نمی دهند؛ بخاطر همین وقتی که دولت در دستشان است حمایت از دولت و اینکه دولت باید همه کار باشد شعارشان است اما وقتی دولت در دستشان نیست آن را تخریب و نه نقد میکنند؛ وقتی مجلس در دستشان نیست دنبال راهکارهایی برای انحلال آن میگردند ولی وقتی مجلس در دستشان است، میشود در راس امور! این نوع نگاه ها بیشتر سیاسی کاری محسوب می شود و جناحی است تا اینکه اصول بر آن حاکم باشد. اگر ما اصولگرا باشیم باید چه در شرایطی که در دولت یا مجلس افراد متمایل به ما و چه مخالف ما باشند، نظرمان در مورد جایگاه دولت و مجلس نظر واحدی باشد.
در انتخابات سال 88 هم بیشترین ادعاهای قانون گرایی از همان کسانی طرح شد که قانون شکن ترین بودند و رای مردم را بر نتافتند و همانهایی که میگفتند “مردمسالاری” حتی تحلیل های سخیفی در رسانه های خود درباره مردم مبنی بر اینکه اینها عوام هستند و نمی فهمند منتشر کردند.
عملکرد دولت را در این مدت چطور ارزیابی میکنید؟
من برداشتم این است که هر کسی در دولت جمهوری اسلامی مسئولیت میگیرد ما باید درصدد کمک به آن باشیم تا به بهترین شکل این بار را به مقصد برساند. ما خودمان در دولت بودیم و میدانیم که کار دولت انصافاً سخت است و لذا جبهه پایداری نگاهش به دولت نگاه حمایتی است؛ البته نگاه این جبهه به همه ارکان نظام حمایتی است اما اگر جایی نقدی باشد آن را انجام خواهیم داد همچنان که در دولت قبلی و مجلس نیز نقدهای خود را مطرح میکردیم. خودم در مواقعی که احساس میکنم خداوند دعای من روسیاه را ممکن است قبول کند، همیشه دولت و مسئولان دولتی را دعا میکنم. اما به طور کلی عمکلرد دولت را زود است قضاوت کنیم؛ فکر میکنم اگر سه چهار ماه بگذرد برای قضاوت بهتر است.
اما در مجموع دولت دراین صد روز تلاشهای خوبی را داشته در عین حال که انتقاداتی به آن وارد است. شاید شاخصترین مطلبی که ما را رهنمون میکند به اینکه چگونه عملکرد دولت در این مدت را ارزیابی کنیم گزارش خود آقای رئیسجمهور است که متاسفانه این گزارش بر نقطه نظراتی که خود آقای روحانی بر مبنای اعتدال گفته بودند تنظیم نشده بود؛ خود اینها میگفتند نباید در مورد دولت های قبلی سیاه نمایی کرد ولی آقای روحانی در 90 درصد گزارش خود سیاهنمایی کردند و این خیلی برای مردم جالب نبود. ولی باز هم تاکید میکنم که باید صبر کرد؛ البته دولت باید بیشتر از اینکه نگاهش به خارج از کشور باشد به توانایی های داخل کشور توجه کند و این نکته بسیار مهمی است؛ همانطور که رهبری نیز بارها تاکید کردند ما باید به توانایی های داخلی خود بیشتر توجه کنیم.
چطور شد که وزیر کشور شدید؟
وزارت کشور را آقای احمدی نژاد از سال 86 دنبالش بود که من بروم اما چون من شرط کرده بودم فقط به عنوان مشاور به دولت می آیم ایشان نپذیرفتند؛ البته ایشان مسئولیت های دیگری را هم به من پیشنهاد کرده بودند.
شما اول گزینه نفت بودید؟
من اول گزینه هیچ جا نبودم به این معنا که من از اول بنا نداشتم وارد دولت شود و در دولت نهم هم اسم من جزو وزرای معرفی شده اولیه نبود اما بعد از اینکه آقای سعیدلو برای وزارت نفت رای نیاورد، برنامه ای را چیدند و دوستانی را به سراغ من فرستادند حتما باید به دولت بیایی و کمک کنی؛ از جمله آقای فتاح خیلی اصرار داشتند که شما به دولت بیا و حضورت در جلسات دولت و رابطهای که با آقای احمدینژاد دارید میتواند موثر باشد لذا اینها اصرار کردند که من مسئولیت وزارت نفت را قبول کنم. البته داستان نفت خودش مفصل است و بهتر است از آن بگذریم.
در سال 85 هم من دوباره به عنوان مشاور به دولت آمدم و ایشان چند پیشنهاد داشتند و یکی از این پیشنهادها این بود که بعنوان وزیر کشور جایگزین آقای پورمحمدی شوم که باز هم من نپذیرفتم؛ حتی یک مدت هم میانه ما شکرآب شد چراکه من این مسئولیت را نپذیرفتم، تا اینکه سراغ آقایان دیگر و آقای کردان رفتند و آن قضایا اتفاق افتاد و مرحوم کردان استیضاح شد؛ بعد از استیضاح دوباره به سراغ من آمدند و گفتند که انتخابات در پیش است و من این بار به لحاظ مشورت هایی که کردم احساس کردم تکلیفی بر دوشم است و این مسئولیت را پذیرفتم و به وزارت کشور رفتم. البته در آن زمان بخاطر آن بحث استیضاح خیلی فضای روانی مناسبی در وزارت کشور نبود و این کار سختی بود که بتوانید تا در مدت زمان کم باقیمانده فضا را آماده یک انتخابات بزرگ کنید؛ اما خدا کمک کرد و این کار صورت گرفت و فضای خیلی آرامی را ما تا قبل از انتخابات و تا روز انتخابات داشتیم و حتی یک مورد مشکل حاد سیاسی و انتخاباتی نداشتیم؛ البته انتقاداتی به ما وراد میشد که شما چرا قبل از فرا رسیدن موعد تبلیغات به آقایان موسوی و کروبی اجازه تبلیغ داده اید تا به دانشگاه ها بروند که من در پاسخ می گفتم که ما به دنبال مشارکت حداکثری هستیم؛ در واقع ما از آنجایی که قانون سکوت کرده بود، به نفع ایجاد شفاف سازی دیدگاه ها و شور و نشاط بیشتر انتخاباتی استفاده کردیم.
بطور کلی قبل از انتخابات یک فضای داغ سیاسی و پرنشاط فراهم شد و این بر میگشت به نوع مدیریتی که وزارت کشور در رابطه با انتخابات فراهم کرده بود/ در رابطه با خود انتخابات هم ما همایشی را در مرکز همایش های صدا و سیما برگزار و از جناح های سیاسی برای سخنرانی دعوت کردیم؛ ما شعاری را برای انتخابات طراحی کردیم که عبارت بود از “مشارکت حداکثری، اخلاق انتخاباتی و رفتار قانونی” و هر سه اینها هم مبتنی بود بر رصدی که از شرایط داشتیم؛ یعنی هم میخواستیم مشارکت حداکثری صورت بگیرد و هم نگران بعضی از بداخلاقی های انتخاباتی و برخی قانون شکنی های برخی مدعیان قانون گرایی بودیم و لذا موضوع همایش ما این سه عنوان بود که افراد از جریان های مختلف آمدند و صحبت کردند؛ از جمله آقای خباز از طرفداران کروبی، آقای انصاری از مدافعان آقای موسوی، آقای مرحوم عسگراولادی و ما در واقع یک فضای خوب و پرنشاطی ایجاد کردیم. یعنی اینکه وزارت کشور به دنبال این است که رسالت خود را به عنوان یک نهاد حاکمیتی به درستی انجام دهد و توانستیم فضای روانی لازم برای برگزاری انتخابات خوب را فراهم کنیم.
پیشبینی اتفاقات بعد از انتخابات را داشتید؟
پیشبینی حوادث بعد از انتخابات را به این شکل نداشتیم ولی نگرانی هایی بود؛ مخصوصا با توجه به تحرکاتی که دشمن در خارج از کشور داشت؛ مخصوصا رصدهایی که میکردیم نشان میداد که کشورهای غربی دنبال چه سوژه هایی هستند و در مدت سال 84 تا 88 چه شبکه هایی را در داخل کشور ایجاد کرده بودند؛ بعبارتی اینکه اینها دنبال ایجاد مشکلاتی هستند را می دانستیم اما اینکه به این شدت و بزرگی باشد را نه. شاید هم یکی از نکاتی را که می توان نقد کرد این است که این پیشبینی ها را باید نهادهای اطلاعاتی و امنیتی می داشتند و به ما که یک مجموعه سیاسی بودیم منتقل می کردند تا متناسب با آن طراحی های لازم انجام می شد.
آیا اعتقاد دارید که فتنه یک برنامه از پیش تعین شده بود؟
قطعا همینطور است؛ چون ما وقتی ما فتنه صورت میگیرد میبینیم شاید صد مورد از دویست مورد از توصیههای کودتای مخملی به اجرا در میآید؛ مصخصوصا با توجه به سفرهایی که در این مدت عوامل دخیل در فتنه به خارج از کشور بخصوص اروپا داشتهاند.
خود جلسات پنجشنبههای آقای میرحسین موسوی شرکت کنندگانش عموما در همین راستا بودند و همین بحث “کمیته صیانت از آرا” هم از همین جلسات بیرون آمد که برای اینکه ما از هم اکنون خطر تقلب را به مردم یادآور شویم باید چنین کمیتهای را راهاندازی کنیم. کلا طراحیها و پشتیبانیهایی که از طرف دشمنان ما بخصوص کشورهای غربی صورت گرفت نشان میداد این کار یک کار هماهنگ شدهای از قبل بود مثل اظهار نظری که خانم هیلاری کلینتون اعلام کرد و گفت که ما تلاش زیادی کردیم تا آشوبگران را به مقصد خود که براندازی نظام بود برسانیم.
هشت ما فتنه سخت تر بود یا هشت سال جنگ تحمیلی؟
جنگ تحمیلی و فتنه را میتوان از چند جهت مقایسه کرد؛ اگر از این جهت بخواهیم نگاه کنیم که ما به عنوان یک مسئول یا مکلف باید چیکار میکردیم، از این جهت با هم مساوی بودند؛ یعنی یک موقع تکلیف ما حضور در جبهه و مقابله با دشمن است که آن را انجام می دهیم که در آن پیروزی و شکست و قطعه قطعه شدن و اسیر شدن است و اینها اتفاقات تلخی است و در عین حال شیرینی های خود را هم با آن فضای اخلاص داشت اما اگر بخواهیم از لحاظ سختی و مدیریت کار بگوییم، طبیعتا هر چقدر که ما به سمت برخورد با اندیشه و طراحی های پیچیده و جنگ نرم می رویم کار سخت تر می شود؛ یعنی در جبهه های جنگ خیلی سخت نبود که به مردم توضیح بدیم که عراقی ها دشمن هستند و ما باید با آنها بجنگیم ولی در اینجا ما میبینم که فضای غبارآلودی تشکیل میشود که برخی از نیروهای دلسوز کشور هم ممکن است در همان اوایل در این غبار به اشتباه بیفتند.
شما باید در این شرایط به آنها فرصت بدهید و فضا را برای این افراد شفاف کنید و این هم با تدبیر حکیمانه و بی نظیر مقام معظم رهبری شکل گرفت؛ شاید خیلی ها آن موقع نظرشان این بود که ما باید خیلی قاطع تر با فتنه برخورد میکردیم تا زودتر جمع شود اما رهبری نظرشان این بود که مردم باید خودشان روشن شوند و 9 دی هم این را اثبات کرد اما دراینجا یک حلقه مفقودهای بود که باعث تاخیر در آن شد و آن هم عدم انجام وظیفه برخی از خواص بود؛ چون روشن کردن مردم بر میگردد به اینکه آنهایی که روشنتر هستند با استدلالات قوی مردم را روشن کنند؛ همچنان که عمار یاسر وقتی در جنگ صفین قرآنها را بر سر نیزه کردند او به مردم گفت که قرآن ناطق علی است و او میتوانست مثل خیلی های دیگر سکوت کند؛ وقتی آقا فرمودند این عمار چرا این آقایان سکوت کردند ؟ این سکوت باعث تشدید فتنه و تاخیر اگاه شدن مردم شد. لذا نقش خواص در فتنه 88 نقش خواص به روشنی مشخص است و لذا مردم بیشتر وقت ها از خواص هم جلو میافتند و نمونه آن 9 دی بود.
عملیات کرکوک و عملیات مرصاد پیچیده تر بودند یا وزارت کشور سال 88؟
پیچیدگی در وزارت کشور قطعا از کرکوک و مرصاد بیشتر بود؛ در کرکوک و مرصاد کسانی که با ما هم قسم شده بودند از طریق آنها آسیبی نمی دیدیم، اما در فتنه 88 خیلی از کسانی که با حضرت آقا بیعت کرده بودند، بیعتشکنی کردند و جلوی نظام ایستادند؛ ما در مرصاد چنین چیزی را شاهد نیستیم؛ ممکن است در مرصاد و کرکوک یکی خیلی دلاورتر و جسورتر باشد و لی همه آنها در یک مسیر و رو به سمت دشمن شلیک می کردند اما در فتنه 88 شاهد بودیم که یک عده نه تنها بیعتشکنی کردند بلکه بعضی از مردم را به فضای غبارآلود کشاندند و آنها را گمراه کردند و مردم بعد از قضیه عاشورا بود که متوجه شدند داستان اصلا چیز دیگری است؛ این جریانی که به دنبال فتنه است اصلا برایش احمدی نژاد و بالاتر از آن و نظام جمهوری اسلامی هدف نیست بلکه اصل اسلام هدف است چون جمهوری اسلامی هم برای این است که اصل اسلام را حفظ کند و مردم بر مبنای احکام اسلامی زندگی کنند و زمینه ظهور امام زمان (عج) فراهم شود.
شما برگزار کننده انتخابات 88 بودید؛ آیا خلاءهایی وجود داشت که مشکل ایجاد کند و وزارت کشور از آن ضربه بخورد؟
نیروهای انتظامی و نیروهای دیگری که کمک کردند این فتنه جمع شوند خوب به وظیفه خود عمل کردند هرچند عامل اصلی جمع شدن فتنه خود مردم بودند و اقعا نیروهای انتظامی در جریان فتنه مظلوم واقع شدند و ما به آنها دستور داده بودیم که تا جایی که می شود مراعت کنند و خودشان آسیب ببینند ولی آسیب نزنند؛ به نظر من مجموعا ارکان نظام در رابطه با بعد از اتفاق، عملکرد خوبی داشتند و تلاششان تلاش خوبی بود و هدایت اصلی هم البته توسط شورای عالی امنیت ملی صورت میگرفت که وزارت کشور هم عضوی از این مجموعه بود اما وزارت کشور از امکاناتی که داشت به نظرم استفاده بجایی کرد تا با درک درست از فضایی که ایجاد شده بود بتواند روشنگری های لازم را انجام دهد.
ما، یعنی هم خود من و هم معاونت سیاسی و هم مدیرکل انتخاباتی حدود 150 مصاحبه در وزارت کشور در رابطه با شبهه زدایی انجام دادیم و این جدای از مصاحبه هایی بود که فرمانداران و استاندارانمان انجام دادند و همه این ها در جهت این بود که در مقابل این فضاسازی های ایجاد شده رسانه ای، بتوانیم شفاف سازی کنیم؛ حتی وقتی در گفتگوی ویژه خبری تلویزیون رفتم به برخی شبهات که مجری طرح نکرد نیز پاسخ می دادم و تمام شبهات را با استدلال کامل جواب می دادم و آنها نتوانستند یک کلام آن را رد کنند چون با آمارهایی که در زمان دوم خرداد که خودشان وزارت کشور را داشتند مقایسه میکردند و هیچکدام جوابی نداشتند؛ کل اعتراض آنها که غیر مستند بود ولی باید مستند می بود به 360 صندوق بود که حتی یک درصد کل صندوق ها هم نمیشد. بعد از اینکه این صندوق ها بررسی شد آنها اعلام کردند که مشکل ما اصلا صندوق ها نیست و ما به قبل اعتراض داریم! خب اگر به قبل از انتخابات اعتراض داشتید برای چه در آن شرکت کردید؟ برای چه ساعت 11 خودتان را برنده اعلام کردید؟
لذا این نشان دهنده عدم صداقت است؛ این آقایان در جلسه ای که هان روزها با مقام معظم رهبری داشتند اعلام کردند که ما قبول داریم که هیچ تقلبی صورت نگرفته است؛ خب این را شما با آنچه که محمدرضا خاتمی اعلام کرد و گفت ما از طلب خود گذشتیم، در کنار هم بگذارید؛ که اول اعلام میکنند ما برندهایم و بعد وقتی میبینند نتایج اعلام شد میگویند ما کل انتخابات را قبول نداریم! ابطال را میخواهیم چون قبلش سیب زمینی توزیع شده! آیا از این بیشتر میتوان مردم را به سخره گرفت؟
ما صندوق ها را شعبه به شعبه اعلام کردیم و در تاریخ سابقه نداشته که نتایج شعبه به شعبه اعلام شود و این معنایش این است که در هر صندوق چهارده نفر حضور دارند از جمله نمایندگان چهار نازمد و هر کدام از آرا خود خبر دارند؛ خب فقط کافی است یکی از آنها ادعا شود این صندوق تعداش اشتباه خوانده شده؛ حتی برای یک صندوق هم نتوانستند ادعا کنند که تقلب صورت گرفته است.
بیشترین تعداد نماینده متعلق به آقای موسوی بود؟
بله بیشترین تعداد نماینده در پای صندوقهای رای و بعبارتی پای 90 درصد صندوق های رای نمایندگان آقای موسوی حضور داشتند و بعد از ایشان نیز آقای احمدی نژاد در پای 70 درصد صندوق ها نماینده داشت.
بیشترین دفعاتی که انتخابات تمدید شد انتخابات 88 بود؛ آیا دلیل خاصی داشت؟
ما دنبال مشارکت حداکثری بودیم، لذا بر خلاف همیشه که انتخابات ساعت 9 صبح شروع می شد، ما در این انتخابات از ساعت 8 صبح شروع به کار کردیم و انتخابات طبق قانون ده ساعت یعنی تا ساعت 18 انجام شد و بعد از آن چهار نوبت بصورت یک ساعت یک ساعت تمدید شد و نهایتا در ساعت ده شب گفتیم حتما از هر کسی که در صف است رای اخذ شود، لذا این افراد به درون حوزه اخذ رای هدایت شدند و بعضی از حوزه ها تا ساعت 1 شب رای گیری میکردند و اینگونه بود که آن رکورد مشارکت ثبت شد. همه اینها بخاطر این پیشبینی ها و تمهیداتی بود که وزارت کشور اندیشیده بود و الحمدالله انتخابات بخوبی برگزار شد.
شنیده شده که فشارهایی بود و تماسهایی با شما گرفته شده بود که انتخابات را در ساعت ده شب تمام کنید؛ درست است؟
در روز انتخابات صدها تماس با ما از جریان ها و جاهای مختلف گرفته شد اما ما آن چیزی که تکلیفمان و وظیفه قانونی ما بود را انجام دادیم و برخی از ما نیز رنجیده شدند و ممکن است در آن زمان تشخیص ها با هم فرق کند ولی چون من می دانستم که نظر نظام و رهبری این است که مشارکت به حداکثری ترین شکل صورت بگیرد از حداکثر فرصت استفاده کردم.
آیا افرادی در مجموعه وزارت کشور بودند که کارشکنی بکنند؟
بدنه وزارت کشور عموما افرادی بودند که در زمان آقای محتشمی پور و تاج زاده شکل گرفته بود یعنی بدنه وزارت کشور و حتی مدیران میانی آنها کسانی بودند که گرایش اصلاح طلبی داشتند لذا اگر کوچکترین تخلفی در امر انتخابات در وزارت کشور صورت میگرفت خود بدنه وزارت کشور زودتر از همه می فهمید چون خودشان دست اندرکار بودند اما ما در این مدت نشان دادیم که اینجا جای حزب بازی و جای کار جناحی نیست و کسی که در اینجا کار میکند باید نگاه حاکمیتی داشته باشد و همه مردم و تشکل ها را به یک چشم نگاه کند. ما چون این روند را عمل کردیم، همه آن دوستان هم همکاری کردند و در واقع شما یک نفر را ندیدید که از خود مجموعه وزارت کشور متعرض یک موردی باشد که در اینجا تخلفی صورت گرفته است. حتی خیلی از مدیران و معاونین میانی ما از دوستانی بودند که در این دولت هم به آنها پیشنهاد کار شد، به عنوان مثال به آقای محتاج که معاون امنیتی وزارت کشور که بسیار حساس است را بر عهده داشتند در این دولت پیشنهاد استانداری قم شده است لذا این نشان می دهد که نگاه ما نگاه جناحی نبود و سعی میکردیم که نگاه عمومی داشته باشیم و به همین دلیل بود که انتخابات به بهترین شکل برگزار شد.
آیا ساختمان وزارت کشور در آن زمان مورد تهدید مستقیم قرار گرفته بود؟
بله، یکی از هدف های آنها که از طریق رسانه های بیگانه هم دنبال می شد تصرف وزارت کشور بود و اینها اطراف وزارت کشور عملیاتی را انجام می دادند که دنبال رسوخ بودند ولی خوشبختانه با تمهیداتی که انجام شد این امر صورت نگرفت.
آیا درست است که شما برای مدتی به منزل نرفتید؟
بله، من یک ماه بعد از انتخابات را خانه نرفتم و در وزارت کشور بودم.
این آقایانی که روز عاشورا به خیابان آمدند آیا تحلیل نکرده بودند اگر در این روز عملیات میدانی انجام دهند ممکن است اتفاقی مثل 9 دی را به همراه داشته باشد؟
اقدامات فتنه گران در روز عاشورای 88 یک خطای استراتژیک از سوی آنها بود؛ به قول یکی از عزیزان رسانه ای معاویه صدر اسلام باهوش تر از معاویه دوران فعلی و زمان فتنه بود بود چراکه معاویه صدر اسلام به یزید توصیه میکند که وقتی تو میخواهی کومت کنی این سه چهار نفر در مقابل تو می ایستند اما از همه اینها مهمتر امام حسین (ع) است و تو سعی کن با آن درگیر نشوی؛ یعنی آن موقع هرچند یزید بخاطر شناعت و پستی که در وجودش بود به آن عمل نکرد اما در واقع استکبار و سران فتنه تیزهوشی معاویه را نداشتند و توصیه آنها توصیه درستی نبود؛ آنها در آن موقع همه فشار را آوردند که کار را تمام کنند اما وقتی به نتیجه نرسیدند، بعدها سران غربی فتنه اظهار داشتند که اشتباه جریان فتنه این بود که خیلی زود به سراغ شعائر مذهبی و ولی فقیه رفتند و ما به آنها توصیه نکرده بودیم که به این زودی به سراغ اینها بروند و همین امر باعث شد تا مردم تحریک شوند و در مقابل آنها بایستند.این یک شکست استراتژیک و یک خطای بزرگ بود که آنها با شعائر اسلامی که با تمام زندگی مردم عجین است مقابله کردند.
وقتی این همه مردم در اربعین به کربلا می روند یعنی آنها کوچکترین ترسی از خطرات موجود ندارند و حاضرند از همه وجودشان بگذرند و به آنجا بروند و قطعا این کسانی که حاضرند از همه چیزشان برای امام حسین(ع) بگذرند تحمل نخواهند کرد که عده ای در روز عاشورا به مقدساتشان و ارزشهای اسلامی توهین کنند و در خیابان ها رقص و پایکوبی کنند.
دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی پیشبینی حوادث روز عاشورا را داشتند؟
البته در روز عاشورا و موارد بعدی من وزیر کشور نبودم اما مسئولین امر احتمال این اتفاقات را می دادند.
آیا برآوردی از خسارات مالی آن زمان داشتید؟
خسارات مالی قابل جبران است و درست است که خسارات مالی از بانکها، اتوبوسها، مراکز بسیج، مردم ، خانهها، ماشینها ، موتورسیکلت ها و نیروهای انتظامی و … را می شود یک عددی اعلام کرد اما اینها در برابر خساراتی که اینها به ارزش های انقلاب وارد کردند هیچ است؛ بعد از فتنه بود که تحریم ها تشدید و زبان دشمن زبان دیگری شد؛ آنها دشمن را نسبت به نظام جری کردند و آنها آمدند و این فضا را ایجاد کردند که دشمن بتواند با شدت بیشتری بر علیه انقلاب و مردم و نظام ما موضعگیری کند؛ جرم این خیلی خیلی بالاتر از این است که چند صد میلیارد یا بیشتر خسارت مالی وارد شده که البته آن هم در جای خود می تواند بررسی شود. اگر صد مورد بشمارید یک مورد از صد مورد این خسارات معنوی صدها برابر از خسارات مالی بیشتر است.
سفارتخانههای خارجی در فتنه چطور دخالت داشتند؟
سفارتخانه ها در جریان فتنه هم حضور فیزیکی داشتند و هم حضور نرم برای اجرای عملیات؛ افراد آنها که خیلی هایشان دستگیر هم شدند می آمدند و در تحریک مردم اجتماع کننده فعالیت میکردند و حتی در شبکه سازی ارازل و اوباش دست داشتند و مجموعا کار یک کار بسیار فشرده و پیچیده ای بود که آنها در سال 84 به دنبال این بودند که بتوانند با کاری که میکنند فضا را برای حاکمیت جریان موافق خود فراهم کنند و وقتی نتیجه انتخابات عکس آن چیزی که منتظرش بودند شروع کردند به طراحی و این طراحی اگرچه تاکتیکش چهار سال طول کشید اما استراتژی آن سی سال طول کشیده بود؛ یعنی ایننها ا از ابتدای انقلاب اسلامی کل آسیب شناسی که از عملکردهای خودشان داشتند اعم از ترورها و کودتا و تهاجم فرهنگی و دوران اصلاحات را با هم جمع کردند و طراحی ها و موفقیت هایی که در برخی کشورها مثل اوکراین و قرقیزستان داشتند را به کار گرفتند تا بتوانند این فتنه را به سرانجام برسانند.
حمایت های مالی خاص از کدام کشورها بود؟
همه کشورهای غربی و عموما کشورهایی مثل انگلیس و آمریکا و فرانسه که در راس همکاری با رژیم صهیونیستی قدم بر می دارند کمک بسیار زیادی داشتند و برخی از کشورهای عربی مرتجع هم از این دلارهای نفتی خود به وفور خرج کردند. حتی پول هایی هم از داخل کشور و امکانات و ابزار و وسایل داخل کشور مثل دانشگاه آزاد هم در فتنه استفاده شد؛ چنانکه در اسنادی که از دفتر هیأت امنای دانشگاه آزاد پیدا شد مدارک زیادی دال بر همین مطلب به دست آمد و اتفاقا وزارت اطلاعات نمایشگاهی از این کشفیات را در انظار عموم قرار داده بود.
نام بدون سلام هاشمی در کجای این پازل قرار دارد؟
در واقع آقای هاشمی خودشان در قضیه فتنه از افراد بسیار موثر بود که از نکات بارز آن همین نامه ایشان بود و خانواده ایشان هم اظهر من الشمس بود که چه پسرشان و چه دخترشان و اظهار نظر خانم ایشان مبنی بر به خیابان آمدن مخالفان نیز از چیزهایی است که در تاریخ ثبت شده است.
آقای خاتمی و نقش ایشان در انتخابات و حوادث بعد از آن چطور بود؟
نقش ایشان که در انتخابات 88 خیلی روشن است. در آن موقع بعضی ها بودند که اعلام کردند که تقلبی نشده و خارج از مطالب رهبری اگر اتفاقی بیافتد محکوم است مثل برخی وزرای کنونی، اما برخی ها همین را هم اعلام نکردند و برخی هم مثل آقای خاتمی الان طلبکار هستند علی رغم اینکه آن موقع با فتنه گران بودند.
لذا توصیه ما این است که این افراد به دامان نظام و ملت برگردند. این نظام عطوفت زیادی دارد، شاید هرجای دیگری بود اینها با محاکمه قانونی اعدام می شدند. اینها باید درس بگیرند و بدانند بالاتر از همه چیز خداوند متعال و قهار است
نوع نگاه نظام به حصر این آقایان الان تغییری کرده، با توجه به اینکه آقای اژه ای گفتند نظام در قبال محاکمه این افراد کوتاهی کرده؟
من تا جایی که می شود در امور قضائی ورود نمی کنم اما اگر اژه ای این حرف را زده اند، ایشان ذی صلاح هستتند . به طور کلی میتوانم عرض کنم که نظام خدمت بزرگی به اینها کرد که آنها را حصر خانگی کرد. شاید حداقل آسیبی که میتوانست برای اینها اتفاق بیافتد ترور اینها توسط خود جریان فتنه بود. چون برای جریان فتنه افراد فقط ابزار هستند و در جایی که کارایی داشته باشند چه قدرت باشد و چه جای دیگر و حتی اگر کارایی آنها در مرگ آنها باشد دریغ نمی کند.
طبیعاتا مردم و آنهایی که دلشان برای این نظام می سوزد منتظرند که یک محاکمه دقیق و قوی صورت بگیرد تا این فتنه گر ها به سزای اعمالشان برسانند تا درسی باشد برای دیگران که بدانند این فتنه گری ها چه نتیجه ای دارد.
سخن آخری اگر هست بفرمایید.
فقط همین را بگویم که اگر بتوانیم به وظیفه خود عمل کنیم مخصوصا در کار سیاسی، و اگر خدا راضی باشد پیروزی همراه ما است و پیروزی آن چیزی است که خدا میخواهد و اگر در امور سیاسی در چارچوب آن چیزی که رهبری تعریف کنند رفتار کنیم قطعا بدانید که پیروزی با ماست.