به گزارش لنجانا،بیبیسی فارسی اخیراً موضوع «تغییر زبان فارسی» را به عنوان سوژه جدید خبری خود انتخاب کرده و آن را به انحای مختلف در چند روز اخیر مطرح کرده است. پیگیری مصرانه تغییر خط و ادبیات فارسی توسط رسانهای که خود را فارسی معرفی کرده است، قدری عجیب به نظر میرسد. البته برای آنانی که بیبیسی را همچنان یک «رسانه انگلیسی» میشناسند لزوم پیگیری سوژه تغییر «خط فارسی» جای سؤال چندانی ندارد.
موضوع تغییر خط چه در زبان فارسی و چه در دیگر زبانها موضوع جدید امروز و دیروز نیست؛ موضوعی است که تعدادی از کشورهای آسیایی را مبتلی به خود کرده است که در این میان برخی بر آن تن دادند و برخی دیگر مقاومت کردند. با تمرکز بر تاریخ چند دهه اخیر و بررسی تجربه برخی از کشورهایی که بر این سیاق حرکت کردند، این روند و نتایج هویتی و تمدنی آن به راحتی قابل دسترسی است. تغییر خط و زبان چه اثراتی بر فرهنگ آن کشور و چه تبعاتی برای کاربران آن زبانها و پیوند آنان با تمدن گذشتهشان داشته است؟ تغییر خط و زبان تا چه میزان منجر به بیگانگی جامعه امروز این کشورها و بیهویتی و تضعیف تاریخ فرهنگی آنان شده است؟
به طور کلی تغییر خط در کشورهای مختلف دلایل متعدد داشته است. در برخی کشورها این تغییر متاثر از سیاستهای استبدادی پیش رفته و در برخی دیگر به شیوه ای نرم صورت گرفته است. البته هرکدام از آنها – اگر سیاهنمایی یا اغراقگویی قلمداد نشود- پدیدهای منتسب به گونه های جدید استعمار معرفی شدهاند. تجربه کشورهای تاجیکستان و هند با اعمال روسیه و انگلیس و تجربه ترکیه با استبداد آتاتورک از جمله مواردی است که در سالهای اخیر برای خط فارسی و عربی در منطقه رخ داده است.
زمانی که چکمههای استعمار نو در خاک کشورهای فرودست بر سرزمینهای کهن قدم گذاشت، سعی در تغییر هرآنچه داشت که به نوعی مردمانش را با فرهنگ غنی گذشتهشان مرتبط میکرد. در این حالت استحاله فرهنگی رویه استعمار جدید شد به همان میزان که معدنهای گرانبها تخلیه میشد، موریانهها نیز بر پیکره فرهنگ فرود آمده بودند که در این میان تغییر زبان و خط از نمونههای بارز آن بوده است. در این میان مشهور است که سهم انگلستان بیش از جبهه شرقی استعمارگران بوده است. تلاش انگلستان برای تغییر زبان در هند نتیجه داد. هندوستان که بیش از ۲۰۰ سال مأمنی برای فارسیزبانان شده بود، امروزه به جایی رسیده است که برای فهم زبان فاسی و هر آنچه که نیاکانشان به یادگار گذاشتهاند، نیازمند آموزشهای دانشگاهیاست. قطع پیوند نسل جدید هندوستان با نسل گذشته آنان یک کارنامه درخشان برای استعمارگران انگلیسی محسوب شد. زخمی که بر پایه تمدنی هندوستان نشست، هنوز هم مرهمی ندارد. زبان انگلیسی و خط آن در جان کتابهای هندیها رسوخ کرد و امروزه هر آن امکان دارد کورسوی چراغ فارسی که به امید چند پیرمرد و انگشتشمار جوانی روشن است، به دست باد سپرده شود.
در ترکیه نیز با روشی دیگر چنین اتفاقی رخ داد. آتاتورک که همانند رضا شاه در پی ساختن ترکیهای به ظاهر متمدن و کپیشده از غرب نوپا بود، تغییر در ریشههای فرهنگی را در دستور کار خود قرار داد که از جمله این موارد تغییر خط بود. تغییر خط عربی به لاتین پدیدهای جدید در ترکیه آتاتورک بود که پیوند ترکها را با امپراطوری عثمانی و هر آنچه که از تمدن چند ۱۰۰ ساله اسلامی داشتند، قطع کرد. این بیگانگی تا حدی پیش رفت که حالا هر کس که بخواهد هر یک از این آثار را بخواند، باید یک دوره آموزش زبان ببیند.
یک سوال آشنا: آیا موافق تغییر خط فارسی در حوزههای علمی هستید؟
«آیا موافق تغییر خط فارسی در حوزههای علمی هستید؟»، این پرسشی بود که مجری بیبیسی بر آن تأکید دارد؛ پرسشی آشنا که چندی پیش نیز آن را در مورد افغانستان مطرح کرده بودند، البته با شیوه و رنگی دیگر. همین دو سه سال پیش بود که رئیس جمهور افغانستان موضوعی را مطرح کرد که بازخوردهای متعددی در میان کاربران زبان فارسی در این کشور داشت. کرزی از تغییر زبان در کتب دانشگاهی خبر داده بود؛ از اینکه بهتر است به جای زبان فارسی از زبان انگلیسی استفاده شود. این خبر سریع در میان فضای مجازی پیچید، اما در این میان نظر کاربران جالب بود که از آن به عنوان یک «توطئه جدی فرهنگی و تمدنی» یاد کرده بودند؛ توطئهای که سعی در حذف تدریجی زبان فارسی در افغانستان دارد. هرچند این موضوع در ابتدا یک فرضیه بود، اما کمکم با توجه به سابقه فعالیتهای اینچنینی در منطقه، اتفاقی که برای هند رخ داد و همچنین جایگزینی زبان پشتو به جای فارسی در پارهای از موارد، قوت بیشتری مییافت.
حال پرسشی اینچنینی برای خط فارسی در ایران آن هم از سوی رسانهای انگلیسی برای تغییر خط فارسی به عنوان زبان اصلی ایرانیان به راحتی مبنای قضاوت قرار میگیرد. به نظر میرسد بیبیسی این بار خیلی رو بازی کرده است. به راستی تغییر خط در زبان فارسی چه تبعاتی به بار خواهد آورد؟ آیا مثبت است؟ بیبی سی به دنبال چیست؟ همزمان با مطرح شدن این موضوعِ بیبی سی، بازخوردهای متفاوتی در فضای مجازی منتشر شد که خواندن هر یک از آنها خالی از لطف نیست. عدهای با آن مخالف بودند و عدهای هم مانند همیشه موافق. موافقان عمدتاً از دشواری آموزش این زبان به غیر فارسیزبانان سخن میگفتند، اما مخالفان چه دلایلی را ذکر میکردند؟ قطع شدن پیوند هر ایرانی با فرهنگ و تمدن ایرانی، پرداختن به موضوعی تکراری و غیر لازم، اصرار بر مطرح شدن موضوعات اساسیتر و… از جمله موضوعاتی بود که در این نظرات دیده میشد:
* امیدوارم به جای بحث تمامشدهی جایگزینی خط فارسی با لاتین، بحث غلطهای رایج جدید که سرطانوار در همه جا در حال گسترش است و بهشخصه به عنوان یک علاقهمند به زبان دوست دارم ریشهیابی و درمانش کنیم… .
عدهای دیگر نیز موضوعات تاریخی را مطرح کردند و با اشاره به تجربه کشورهای همسایه اذعان داشتند که تجربه کشوری مانند تاجیکستان این را نشان میدهد که نتیجه این امر پشیمانی پس از چند سال خواهد بود. همانطور که اکنون تاجیکستان الآن به دنبال این است که به خط فارسی بازگردد. کاربری با نام «آریو» چنین مینویسد: رقص نستعلیق و قوام نسخ و شیفتگی شکسته نستعلیق رو دیگه تو چه رسم الخطی میشه پیدا کرد؟ خط فارسی میراث گرانقدر و جذابی است که بخش بزرگی از فرهنگ ما رو میسازه.
و کاربر دیگری در اعتراض به این اقدام در فیسبوک نوشته است: تمام فرهنگ ما را غارت کردن حالا چشم دوختن به خط زیبای فارسی. انگلیس باید یه فکری به حال زبان خودش بکنه که (خ ق )نداره و( ش گ ژ چ) رو هم باید یک h به حروف دیگه اضافه کنه تا بسازدشون.زبان فارسی کاملترین الفبا را دارد. فردوسی فرموده:
بسی رنج بردم درین سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
* salimi: من فکر میکنم حالا بجای بحث در مورد خط فارسی در باره هجوم اصلاحات و واژههای بیگانه که جایگزین واژههای باقی مانده فارسی میشوند، تمرکز کنید بهتر میشود. ایرانیها برای مدرن بودن و اروپایی و امریکایی جلوه دادن خود تلاش میکنن همان واژههای باقی مانده بومی فارسی را هم نابود کنند.
اما در این میان نظر برخی از فعالان سیاسی در خارج از کشور نیز در نوع خود شنیدنی است. شهرام همایون که سالهاست در آمریکا حضور دارد و معمولاً او را به فعالیتهایش علیه ایران و انقلاب اسلامی میشناسند به این اقدام بیبیسی اعتراض کرده و گفته است: گام اول ایجاد بیبی سی ابتدا ایجاد یک رسانه پربیننده بود… حالا کمکم وظائف بیرون میریزد… اینقدر مگر آدم ابله و نادان میشود که بیاید برای جامعهای مثل ایران که از ۱۰ شاعر معروف در جهان، پنج شاعر را به خود اختصاص داده است، پیشنهاد جایگزین خط بدهیم؟
تغییر خط فارسی چه تبعاتی خواهد داشت؟
زبان محملی برای انتقال افکار و فرهنگ یک ملت به ملتی دیگر است. از این روست که گاه از مترجم با عنوان مصنف یاد میکنند؛ چرا که او عهدهدار امری عظیم است که یک فرهنگ را به فرهنگی دیگر پیوند میدهد. تغییر خط و احتمالاً پس از آن زبان در کتابهای علمی محملی خواهد بود برای ورود واژگان بیگانه بیشتر به زبان فارسی. در کنار این نباید از تأثیرات فرهنگی این رویه نیز غافل بود.
از سوی دیگر خط زبان فارسی پیوندی است میان ما با هرآنچه که از گذشته برای ما برجای مانده است؛ تاریخ، شعر و ادبیات، علوم مختلف و … . خط فارسی خط نیاکان ماست که با استفاده از آن شناسنامه فرهنگی این کشور را رقم زدند؛ شناسنامهای که با احترام میتوانیم از آن یاد کنیم و بر تمدن ۲۵۰۰ ساله خود ببالیم. شاید یکی از لذتبخشترین کارهای هر ایرانی تورق شاهنامه و خواندن رزمهای رستم باشد با انیران، یا گرفتن فالی از حافظ و گلگشتی زدن در مصلی ابیات خواجه شیراز و یا سپردن دل بر غزلهای پرشور مولوی و گوش سپردن بر نصایح مصلحالدین سعدی شیراز، خواندن قصیدههای منوچهری و پای درد دل مجنون نشستن.
اگر قرار باشد روزی زبانی که الفبای آن را در مدرسه یاد گرفتیم رخت بربندد دیگر باید منتظر این بود که چند نسل بعد برای خواندن هرآنچه که ما امروز به داشتن آنها افتخار میکنیم و میخوانیمشان، به کلاسهای آموزشیای بروند که امروز در هر کوی و برزن شهرهای کوچک و بزرگ این کشور برای آموختن زبان دیگری سر برآوردهاند. شاید بیبیسی، اگر بیبیسی فارسی است، باید به جای پرداختن به مسائل اینچنینی، به موضوعات مهمتر دیگری مانند ورود بیرویه واژگان بیگانه به زبان فارسی میاندیشید که امروزه به عنوان یکی از معضلات مطرح است؟ شاید هم گردانندگان آن بر سبقه تمدنی کشور خود پشت کردهاند یا به حدی با آن بیگانه شده و ارزش آن را نمیدانند که این سوژهها را در دستور کار دارند. شاید بیبیسی فارسی به جا یا حداقل در کنار آموزش انگلیسی برای کاربران خود باید آموزش زبان فارسی را برای دیگر ملتها در دستور کار قرار بدهد. گویا وقت آن رسیده که سیاستهای بیبیسی یک بار دیگر در اقدامی مبتدیانه رو شود.
منبع:تسنیم
انتهای پیام/