به گزارش لنجانا به نقل از خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه خراسان، بیشک “خانواده” در مفهوم کلی پدیده ای جهانی است که در همه جا وجود دارد زیرا به نیازهایی پاسخ میدهد که برای تمامی نوع بشر مشترک است. افراد، زندگی را از خانواده آغاز میکنند. در واقع در یک خانواده معمولی که از مادر، پدر و فرزندان تشکیل شده، شبکهای از روابط برقرار است و از آنجا که این واحد اجتماعی اهمیت زیادی در زندگی انسان دارد، جامعهشناسان از آن به عنوان یک «نهاد اجتماعی» نام میبرند. اگرچه ساختها و کارکردهای خانواده، از جامعهای تا جامعه دیگر متفاوت است اما واقعیت آن است که جامعهها از خانوادهها تشکیل شدهاند و تمامی افراد جامعه زندگی را در چارچوب واحد خانوادگی آغاز میکنند.
در مبنای جامعه شناسی اصولاً خانواده به عنوان مسئول جامعه تلقی میشود و وجود خانوادههای سالم که در آن روابط اجتماعی و درونی از استحکام بایسته برخوردار باشد باعث شکلگیری جامعه سالم میشود و برعکس آسیب در خانواده، منجر به بروز معضلات اجتماعی میشود.
در همین خصوص دکتر محمدرضا ابراهیمی، روانشناس و استاد دانشگاه کاشمر در گفتوگو با خبرنگار ایسنا خاطرنشان کرد: خانواده مقدمه حیات اجتماعی است و از یک سو مرکز تندرستی، بهداشت جسمی و عقلی و مرکز پرورش و رشد روان و از سوی دیگر محلی برای آماده کردن فرد جهت زندگی اجتماعی و اولین و مهمترین کانون پرورش صحیحِ احیا و شکوفایی استعدادهاست
وی ادامه داد: هرگونه تحول و تغییر اجتماعی باید از خانواده آغاز شود، هرچند این روزها با توجه به اینکه جامعه در حال گذر است شاهد تغییر نظام ارزشها بین والدین و فرزندان هستیم.
ابراهیمی با بیان اینکه ناسازگاری، اختلافات والدین، مشکلات در رابطه با فرزندپروری، ناتوانی والدین در شناخت رفتارهای فرزندان و سازگاری با آنها از جمله آسیبهای خانوادههای امروز است، افزود: اعتیاد یکی از والدین، اعتیاد فرزندان، مشکلات و معضلات جنسی نوجوانان و جوانان، دغدغه بسیاری از خانوادههاست، علاوه بر این باید مسئله عدم برداشت صحیح از میزان تفاوت و تشابهات بین والدین و فرزندان و شکاف نسلها را به این موارد افزود.
وی خاطرنشان کرد: در شرایط فعلی مهمترین مسئله خانوادهها، ناتوانی در کنترل فرزندان است که به شکلهای گوناگون افراطی خود را نشان میدهد. هم کنترل افراطی و هم رهاسازی بیش از حد و عدم کنترلی که در خانوادهها دیده میشود هر دو آسیب زننده است.
ابراهیمی تصریح کرد: امروزه مسائل معیشتی، اقتصادی و معضلات مالی به نحو مستقیم و غیرمستقیم بر کارکرد خانواده تأثیر سوء دارد لذا ناتوانی والدین در رفع نیازهای اقتصادی کودکان، باعث ایجاد آسیب در روابط عاطفی بین والدین و فرزندان میشود. در واقع چنانچه وضعیت مالی خانواده همراه با مشکلات بیشتری باشد، میزان درگیریهای عاطفی بیشتر میشود و ارکان خانواده با آسیبهای بیشتری دست و پنجه نرم میکند.
وی ادامه داد: تحولات اجتماعی و تفاوت بین دو نسل در جامعه کنونی آسیب دیگری است که خانوادهها با آن مواجهند. کودکان با پدیدههای جدید و فناوری نوین ماهواره و رسانهها روبرو هستند از این رو همواره شاهدیم بین دو نسل شکاف عمیقی ایجاد شده است. از نظر والدین، با توجه به نگاه سنتی و اولیه و مطابق با ارزشهای خودشان آنان حقشان میدانند که نسل جدید راه آنها را بروند و مطابق میل آنها رفتار کنند و از دید فرزندان، آنها مجبورند در دنیای پر رقابت کنونی راه قدیمیها را کنار بگذارند و برای عقب نیفتادن از قافله هم سن و سالان خود، از سنتها فاصله بگیرند و اینجاست که به بنیان خانواده آسیب میرسد.
ابراهیمی بیان کرد: والدین و فرزندان دو جریان رشد متفاوت را تجربه میکنند و این امر منجر به ایجاد فاصله بین اعضای خانواده میشود و خودش در سادهترین فرم بیان باعث ایجاد شکاف بین دو نسل میشود.
وی خاطرنشان کرد: نگاه سنتی والدین تضعیف میشود و نسل جدید بر آنها غلبه میکنند که این امر را در تغییر نظام آموزش و پرورش از معلم محوری به سمت شیوههای دانشآموز محوری شاهدیم. در سطوح اجتماعی هم همین روند ادامه مییابد و والدین به مرور از نگاه سنتی به سمت نگاهی مبتنی بر تکنولوژیهای نوین تغییر میکنند.
وی گفت: این امر خود به خود آسیب به نظر نمیرسد که بخواهیم به دنبال راه حل برای آن باشیم، زیرا آسیب وقتی است که تنش به منازعه جدی بین والدین و فرزندان منجر شود و فشار وارده به افسردگی فرزندان و اضطراب والدین بینجامد.
ابراهیمی خاطرنشان کرد: تفاوت نظام ارزشی بین فرزندان و والدین یک فرایند اجتماعی است. در صورتی که خانوادهها بتوانند از عوامل مختلف اجتماعی مانند مدرسه، خانواده، گروه همسالان و وسایل ارتباط جمعی کمک بگیرند و راهکارهای مناسبی برای مواجهه با این پدیده اجتماعی اتخاذ کنند، در روابطشان با فرزندان موفق خواهند بود وگرنه جدال بین والدین و فرزندان کشنده و مخرّب میشود و اجازه میدهد افزایش اعتیاد و نزاعهای درون خانواده و افزایش ناسازگاری، ترک تحصیل، ازدواجهای زودرس و دیررس و به نحوی جدال بین دو نسل ریشه بگیرد.
وی معتقد است: این نسل به دلیل جدید بودن آسیبها نیاز بیشتری به مشاوره و کارشناسان مسائل تربیتی دارد زیرا کاستی در تجربه و نداشتن مهارت منجر به ایجاد مشکل در سطوح گوناگون روانی و اجتماعی و به تبع آن بروز آسیبهای روانی میشود.
این روانشناس ادامه داد: در حقیقت بخشی از آسیبهای روانی خانواده مربوط به ماهیت ذاتی نسل جدید است که پر توقع، عجول، طغیانگر و سرکش هستند که به دامنه جدال و تنش بین این نسل با نسل قدیم میانجامد.
وی یادآور شد: در گذشته هم شکاف نسلها وجود داشته اما سرعت زیر پاگذاشتن قواعد و سنتها و آداب کم بوده و آن قدر شدت منازعات خفیف بوده که به طور طبیعی حل میشده است اما در حال حاضر، «زمان» معضلی جدی است و گذشت زمان وجود ندارد. در واقع تحول و نوسازی خانواده به طرز فجیعی سرعت دارد لذا در نتیجه کاستی زمان، هجوم آسیبها منجر به آسیبهای رفتاری در نسل جدید میشود.