به گزارش لنجانا به نقل از ایسنا، جمله کلیشه فوتبالِ صنعتگر، کم توان و کم رمقتر از آن شده که بتواند بازهم برای نشان دادن اهمیت و اثرگذاری این رشته ورزشی باز هم قد علم کند. فوتبال در ایران به حواشی مبتلا شده و فدراسیونهایی که توانستهاند خود را از این آفت برهانند و با ثبات مدیریتی و برنامهریزی درست نگرشی آینده محور را در صدر افکارشان قرار دهند به موفقیت رسیدهاند.
این روزها بیش از هر زمان دیگری قیاس فوتبالیها و والیبالیها را میشنویم. با کسب افتخارات روز افزون والیبالیستها نیز هر لحظه فشار و مقایسه با فوتبال بیشتر میشود. از حق نبودن پولی که در فوتبال تزریق میشود تا علل ناکامی فوتبال ایران در سالیان گذشته و رویاهایی که یک به یک برای بلند قامتان والیبال ایران به واقعیت تبدیل میشود.
ثبات والیبالیها و تلاطم در فوتبال
به گزارش خبرنگار ایسنا، والیبال ایران از سال 1336 به طور رسمی دارای رییس فدراسیون شد. این رشته ورزشی طی 57 سال گذشته تنها با 16 تغییر مدیریتی در سمت ریاست فدراسیون رو به رو بوده است و در این میان هم بیشترین ثبات خود را در 25 ساله اخیر داشته. محمدرضا یزدانی خرم از اواخر سال 68 تا 85 به مدت 17 سال سکاندار فدراسیون والیبال ایران بوده و پس از او نیز محمدرضا داورزنی تاکنون به مدت 8 سال ریاست این فدراسیون را بر عهده داشته است.
در آن سو فوتبالیها در این رابطه حال و روز خوشی ندارند. فدراسیون فوتبال ایران از سال 1325 تاکنون 33 رییس خود را تغییر داده است و علی کفاشیان در حالی با هفت سال با سابقهترین رییس این فدراسیون بوده که در اسفندماه 90 سال تا مرز کنار رفتن از این جایگاه پیش رفت.
تعداد سرمربیهای فوتبال کشور نیز از بدو تشکیل تیم ملی به 46 نفر میرسد و جالبتر اینکه در 25 سال اخیر که هشت رییس فدراسیون تغییر کردهاند 22 سرمربی در تیم ملی چه به صورت دائم و چه موقت برکنار شدهاند. درحالی که تیم ملی والیبال ایران از آغاز تاکنون تنها 19 مربی خود را تغییر داده است و در 25 سال گذشته نیز با 10 مربی کار خود را تا به این لحظه ادامه داده است.
در مجموع و با قیاسی سر انگشتی والیبال ایران در 25 ساله گذشته با کمترین تغییر مدیریتی همراه بوده و تنها تحت تاثیر تصمیمات دو مدیر خود قرار گرفته، در حالی که فوتبال ایران طی مدت مشابه هشت مدیر سطح یک خود را تغییر داده تا در تلاطم تحولات مدیریتی کار خود را ادامه دهد.
فوتبال یک کلاغ، چهل کلاغ
فوتبال ایران و حواشی آن مثال بارز یک کلاغ، چهل کلاغ است؛ حاشیههایی که همواره پررنگتر از متن بوده. بدنه فوتبال طی این سالها از شایعهها و حرفهای ضد و نقیض لطمه سنگین خورده است. تیترهای زرد رسانههای ورزشی، عکسهای پر زرق و برق صفحه اول روزنامهها، کسانی که بی هیچ سبقه و پیشینهای به این فوتبال آمدهاند و یک شبه اسمشان بر سر زبانها افتاده است. فوتبال ایران زخم خورده است، زخم از تمامی غیر فوتبالیها و فوتبالیهای طمع کار، از کسانی که دغدغهای غیر از خدمت داشتهاند. فوتبال در ناخودآگاهش مخاطب و علاقهمندی دارد، مردمی که پشتوانه بازارگرمی افرادی شدهاند که به هیچ چیز جز منافع خود نمیاندیشند تا روز به روز از شیره جان این رشته دوست داشتنی بمکند و ساختارش را ضعیفتر از قبل کنند.
اما رشتههای دیگر ورزشی همچون والیبال خیلی آرام و بدون اینکه در بوق و کرنا کنند کار خود را دنبال کردند، این رشتهها در سایه فوتبال رشد کردند و سبقت گرفتند تا امروز در جایگاهی قرار گیرند که روزی رویایش را در سر میپروراندند. به لیگ جهانی رفتند و چهارم شدند، در مسابقات جهانی خوش درخشیدند و نه تنها از گروهشان صعود کردند بلکه امروز برای اولین بار خود را در جمع شش تیم برتر دنیا میبینند. اما فوتبالیها و مردم این کشور تمام آرزویشان صعود از مرحله گروهی جام جهانی 2018 خلاصه شده، هرچند با باخت در اولین بازی مرحله حذفی با جام جهانی خداحافظی کنیم.
چشم طمع دلالان و بازاری مآبان به فوتبال
دندان طمعشان را نمیکنند حتی اگر چرک کرده باشد، فوتبال است و پول. صنعت پول پروری که پای تاجران و دلالان را این روزها بیش از هر زمان دیگری به خود میبیند، در هیچ جای دنیا هم همانند ایران نیست. واسطههایی که معلوم نیست برای چه آمدهاند و ریل استعدادیابی در فوتبال کشور را به کدامین سمت و سو بدرقه میکنند. این کارگزاران در هیچ کجای دنیا همچون ایران آزادی عمل ندارند و بدون پروانه فعالیت مشغول به کار نیستند و پولهای درشتی را که محصول فوتبال است به جیب نمیزنند. والیبال ایران کمتر گریبانگیر این پدیده شوم شده است. غالبا معیار و ملاک در این رشته بر اساس شایستهسالاری است، در حالی که فوتبال ایران چه در لیگ برتر و چه در دستهها و ردههای پایینترش به شدت از دلالبازی رنج میبرد.
سیاسیون فوتبال دوست یا صندلی پرست
تعلیق فیفا برای فدراسیونهایی که دولتمردانشان به صورت مستقیم در سیاستهای فوتبالیشان تاثیر گذارند، فوتبال ایران این موضوع را نه به صورت پنهان و نامحسوس بلکه با تمام وجود لمس کرده، زمزمههای دخالت دولت قبل از جام جهانی 2006 و تعلیق فوتبال ایران به گوش میرسید تا جایی که بعد از اتمام جام جهانی به دلیل دخالت رییس وقت سازمان تربیت بدنی در برکناری محمد دادگان به مدت دو سال تعلیق را تجربه کرد.
فیفا به طور واضح و صریح بر عدم دخالت دولت مردان و سیاسیون در فوتبال تاکید کرده درحالی که متاسفانه تجربه ناخوشایند تعلیق برای فوتبال ایران باز هم مورد توجه قرار نگرفته و همچنان شاهد دخالت سیاسیون و حضور مدیران غیر فوتبالی و سیاسی در جمع هیئت مدیره باشگاههای فوتبال در کشور هستیم که نه برای سهم خواهی فوتبال بلکه برای سهم یابی از فوتبال دندان تیز کردهاند و دست بردار هم نیستند. در عزل و نصبها، روی کار آوردن جریانهای موافق و خاموش کردن افکار مخالف و در نهایت برای از بین بردن نفس فوتبال، اتفاقی که آگاه یا ناآگاهانه در حال گام برداشتن در مسیر آن هستیم.
امیر حاج رضایی کارشناس فوتبال ایران در گفتوگو با ایسنا درباره قیاس والیبالیستها با فوتبالیستها توسط مردم، میگوید: “هرچند به شخصه به قیاس اعتقادی ندارم و معتقدم هر دورهای مقتضیات خاص خود را دارد، اما من هم به عنوان یک ایرانی به تیم ملی والیبال کشورم میبالم و خیلی دوست داشتم فوتبال ایران نیز در همین مسیری که والیبال قدم گذاشته حرکت میکرد. ”
وی ادامه داد: “برای مردم این سوال پیش آمده که چگونه والیبال میتواند در چنین مسیری حرکت کند و دست به چنین موفقیتهایی بزند اما مردم باید برای یک تساوی یک نیمهای مقابل آرژانتین در جام جهانی و در نهایت باخت یک بر صفر مقابل این تیم به خیابانها میآیند.”
این کارشناس معتقد است تزلزل و عدم ثبات مدیریتی در فوتبال بسیار است، درحالی که والیبال ایران طی این سالها ثبات و پایداری بیشتری را به خود دیده است. فدراسیون والیبال با ولاسکو قرارداد بست و او را حفظ کرد، پس از آنهم زمانی که این سرمربی آرژانتینی حاضر به همکاری با ما نشد بدون هیچگونه تنش و جنجالی با مربی خوب دیگری به توافق رسیدیم و روند کار را ادامه دادیم.
حاج رضایی با بیان اینکه چند روز قبل تیم ملی نوجوانان والیبال کشورمان به مقام قهرمانی آسیا رسید، گفت: “همین جوانان پشتوانه بسیار خوبی برای تیم ملی بزرگسالان والیبال هستند و در آینده به خوبی میتوانند جای بازیکنان خوب تیم ملی را پر کنند.”
حاج رضایی همچنین معتقد است که بسیاری از پولها در فوتبال ایران به دلیل وجود بازار کاذب است و مبالغی که به برخی از افراد تعلق میگیرد به هیچ وجه حق آنها نیست، هرچند در این بین بازیکنانی هستند که آنچه میگیرند حقشان است.
این کارشناس فوتبال ایران با اذعان به اینکه در فوتبال ایران پول سالاری و رییس سالاری حاکم شده است، اظهار کرد: “متاسفانه افرادی به فوتبال آمدهاند که هرچند در عرصههای دیگر موفق بودهاند اما به دلیل اینکه فوتبال یک رشته حادثه محور است توفیقی نداشتهاند. شاید این اشخاص به عنوان چهرههای سیاسی و اقتصادی کارنامه خوبی داشتهاند و به همین منظور آنها را به فوتبال آوردهاند اما آنها نتوانستهاند در به نتیجه برسند.”