لنجانا به نقل از خبرگزاری رسا -چه بسا، یکى از راههایى که امروزه براى ارتباط دختر و پسر، وجود دارد، چت یا همان ارتباط اینترنتی است. آنچه که در این زمینه ضروری است، توجه شود این است که اصل چت و ارتباط اینترنتی، در صورتى که منجر و منتهى به گناه نشود، اشکال ندارد؛ امّا با توجه به حساسیت موضوع مهم زندگی یعنی همسر گزینى و شرایط فراوانى که احراز آنها لازم است، به دست آوردن همسر مناسب از این طریق، مشکل به نظر مىرسد؛ مگر اینکه در مراحل بعدى در مورد او تحقیقات رسمى صورت گیرد و فرد از این بابت مطمئن شود که همسر مورد نظر خود را یافته است.
از آنجایی که مرحله ازدواج برای هر فردی، نقطه عطف زندگى است و خوشبختى و بدبختى انسان تا حدود بسیاری بستگى به موفقیت و یا شکست در این امر مهم و حیاتى است، بهتر آن است در انتخاب و گزینش همسر و شریک زندگى بیشتر دقت نمود و تا هنگامی که از شایستگى و لیاقت فرد مورد نظر اطمینان پیدا نشده است، اقدامی صورت نگیرد.
بنابراین اگر آشنایى و شناخت طرفین، در اندازه و سطح همان چت باشد، به نظر نمىرسد براى چنین تصمیم سرنوشت سازى، کافى باشد؛ چون طبیعتا خطا و انحراف و غیر واقعى بودن اطلاعات در این روش بسیار بالاست.
علاوه بر آن، اطلاعات به دست آمده، اگر هم صحیح باشد، برای امر ازدواج کافى نخواهد بود و تمام نیازهاى اطلاعاتى را جواب نمىدهد، لذا تحقیق بیشترى در این زمینه لازم و ضرورى است و با مراجعه مستقیم و حضورى به خانواده فرد مورد نظر و اطلاع از سطح فرهنگى اجتماعى، دینى و اخلاقى او و خانوادهاش باید اطمینان بیشترى کسب کرد و همچنین با شناسایى دوستان نزدیک و کسب اطلاع از همکاران و محل کار او، میزان آشنائى و شناخت را بیشتر کرد.
در چنین امر بسیار مهمی، شخص باید با نگاه واقع بینانه و به دور از احساسات توأم با آگاهى کامل از وضعیت فرد مورد نظر و خانواده او، اقدام به چنین عمل سرنوشت سازی کند، تا در زندگی مشترک، دچار پشیمانى نشود و نگوید «اى کاش تحقیق بیشترى انجام میدادم و از تناسب او با خود اطلاع پیدا مىکردم.»
بنابراین، براى انتخاب و گزینش همسفر زندگی براى یک عمر، توصیه بر این است که اول باید ملاکها و معیارهاى همسر لایق و شایسته را مطالعه نمود، در این راه باید از والدین محترم، نیز کمک گرفت و نظرات مشورتى آنها را هم به کار بست و درباره فرد مورد نظر تحقیق کافى و لازم [چه توسط خود و چه توسط خانواده محترم] به عمل آید و به صرف برخى گفتهها و شنیدهها یا نوشتههایى که از طریق چت و ارتباط اینترنتی به دست آورده شده، نباید اکتفا کرد.
در عین حال، لازم است به این نکته توجه داشت که منشأ و خاستگاه این مدل و روش خواستگارى و ازدواج، از دل فرهنگ و تمدن غربى بر آمده است که از بین رفتن پایههای بنیادین خانواده، پاى بند نبودن به ارزش و باورهاى دینى و وجود تفکرات لیبرالى به معنى آزادى خواهى در همه عرصههاى زندگى، مهمترین مشخصههای این فرهنگ غربی است.
کارشناسان امر خانواده، معتقد هستند که در غرب ازدواج به معناى زن و شوهر شدن از طریق شرع و یا قانون، به نیت و هدف یک زندگى طولانى مدت با یکدیگر، در حال از بین رفتن است و شکل جدید و تازهای از کنار هم زندگى کردن زن و مرد شایع شده است که اصلا هیچ سنخیتى و تناسبی با فرهنگ حاکم بر کشور ما ندارد.
این مدل ازدواج یا کنار هم زندگى کردن در غرب، به زندگى شریکى شایع است که در آن زن و مرد به عنوان زن و شوهر مورد خطاب قرار نمىگیرند؛ بلکه با عنوان شریک نزدیک یاد مىشوند. از این رو آشنایى و خواستگارى و سپس ازدواج اینترنتى و چتى نیز برخاسته از چنین فرهنگى است.
حاکمیت چنین فرهنگى باعث مىشود که آسیبهایى را براى چنین ازدواجی به دنبال بیاورد؛ به عنوان نمونه مىتوان به ارائه اطلاعات غلط از سوی یکى از طرفین به دیگرى به هنگام آشنایى و خواستگارى، اشاره نمود؛ بنابراین در اینگونه ارتباطات چگونه افراد مىتوانند به اطلاعات طرف مقابل اعتماد کنند؟
از آنجایی که به طور معمول، هنگامی که از طریق چت و اینترنت، ارتباط بین طرفین بر قرار شود، به تدریج این رابطه بیشتر شده و زمینه علاقه به یکدیگر فراهم مىشود و چه بسا در ادامه به وابستگى طرفین یا یکی از آن دو میانجامد و در صورتى که طرفین بخواهند اطلاعات داده شده را در جلسه حضورى مورد بررسى قرار دهند و تصمیم گیرى کنند، چه بسا تصمیم گیریشان تحت تأثیر همان عشق و علاقه قبلى شده و نتوانند واقعیات را آن گونه که هست مشاهده کنند و تصمیم عاقلانه و واقع بینانه بگیرند. لذا پایه و اساس ازدواج این دو نفر، بر پایه احساسات گذاشته شده و در ادامه، زندگى سُست و متزلزلی خواهند داشت. از این رو، انتخاب همسر از طریق چت و ارتباط اینترنتی، راه مطمئن و معقولى نمىتواند باشد.
بهترین راه این است که طرفین، موضوع را با خانوادهها مطرح کنند و بقیه راه را به آنان بسپارند. از طرفی وجود علاقه احتمالى میان طرفین، نباید مانع تحقیق در مورد شخصیت و خانواده طرفین و در نظر گرفتن حقایق شود. خلاصه اینکه عشق پاک در رتبه پس از عقل قرار دارد، نه قبل از آن و نباید دل انسان قبل از عقلش به کسى تعلق پیدا کند. اگر دل سبقت بگیرد، کار محاسبات عقلى دشوار مىشود.
راه درست و صحیح، این است که به صورت آزادانه و مستقل، عقل فعالیت محاسباتى و مصلحت سنجى خود را انجام دهد و در صورتى که جواب و پاسخ مثبت داد، [البته لازم است از هر دو طرف که پاسخ تحقیقات و مشورتها و محاسبات عقلانى مثبت باشد] آنگاه دل فعالیت احساسى خودش را داشته باشد و علاقه و محبت، امکان بروز و ظهور پیدا کند.
همچنین باید به این نکته توجه داشت که دیر شدن ازدواج نباید سبب شود که انسان به هر کسى بدون توجه به وجود حداقل معیارها در او، پاسخ مثبت دهد. این کار، مىتواند مشکلات زیادى را در زندگى آینده انسان ایجاد کند.
ملاک و معیارهای ضروری انتخاب همسر
معیارها و ملاکهایى که در انتخاب همسر، از منظر دین لازم و ضروی است که در نظر گرفته شود عبارتند از:
1. تدین و دین دار بودن فرد
زیرا انسانى که دین ندارد هیچ ندارد و انسان بىدین در حقیقت مرده متحرک است و کسى که پاى بند به دین [که اصلىترین مسأله زندگى است] نباشد، هیچ تضمینى وجود ندارد که پاى بند به رعایت حقوق همسر و زندگى مشترک باشد. از سویی انسان دیندار هرگز نمىتواند با همسر بىدین کنار بیاید و با هم زندگى سعادتمندانهاى داشته باشند.
2. داشتن اخلاق نیکو
که منظور داشتن همان صفات و خُلق و خُوهاى پسندیده در نظر عقل و شرع است. در حقیقت، اخلاق و دین، دو ملاک و معیار اصلی در ازدواج و انتخاب همسر هستند.
در مورد اخلاق و دین که دو ملاک اصلی برای انتخاب همسر هستند، در روایتی از پیغمبر اکرم آمده است که حضرت فرمود: «إِذَا جَاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسادٌ کَبِیرٌ؛ هر گاه کسى که اخلاق و دینش را مىپسندید براى خواستگارى نزد شما آمد، پس دختر خود را به نکاح او در آورید که اگر چنین نکنید، موجب آشوب و فساد بزرگى در زمین گردد.» [1]
در روایتی دیگری نیز آمده است، رَوَى یَعْقُوبُ بْنُ یَزِیدَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ بَشَّارٍ الْوَاسِطِیِّ قَالَ کَتَبْتُ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَّ لِی قَرَابَةً قَدْ خَطَبَ إِلَیَّ ابْنَتِی وَ فِی خُلُقِهِ سُوءٌ فَقَالَ لَا تُزَوِّجْهُ إِنْ کَانَ سَیِّئَ الْخُلُق؛ حسن بن بشّار واسطىّ گوید: به امام أبى الحسن الرضا علیهالسّلام طىّ نامهاى نوشتم که یکى از بستگان من دختر مرا خواستگارى کرده و کمى تند خو است، در پاسخ فرمود: اگر اخلاقش خوب نیست به وى زن مده.» [2]
3. شرافت و اصالت خانوادگى که منظور نجابت و پاکى خانواده است
زیرا ازدواج دختر و پسر تنها پیوند و ترکیب دو فرد نیست؛ بلکه پیوند دو خانواده است و نمىتوان گفت: «من مىخواهم با خود این فرد ازدواج کنم و کارى به خانواده و فامیلش ندارم»؛ زیرا این فرد شاخهاى از این خانواده و از ریشه همان درخت خانواده تغذیه کرده است و صفات اخلاقى، روحى، عقلی و جسمى آن خانواده را از راه وراثت، محیط و عادات، به این فرد منتقل کرده است.
افزون بر آن، نقش خانوادهها در زندگى مشترک پسر و دختر بسیار عمیق است. در روایات نیز از ازدواج با دختر زیباى فاقد خانواده اصیل و مذهبى نهى شده است؛ پیغمبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در حدیثی، خطاب به مردم فرمود: «إیاکُم وَ خَضراء الدَمَن. قیل: یَا رَسُول الله! وَ مَا خَضراءُ الدَّمن؟ قَال: المَرأةُ الحُسناء فِی مَنبتِ السُوء؛ بپرهیزید از سبزه زارى که بر فراز مزبلهاى روییده است. سؤال شد: اى پیامیر خدا! سبزه زار بر مزبله چیست؟ حضرت فرمود: زن زیبا رو که در خانواده پلیدى رشد کرده باشد.» [3]
4. عقل
در واقع همان نور افکنى است که جاده زندگى را روشن مىکند و باید زن و شوهر براى اداره زندگى و تربیت فرزندان از نیروى عقل و فهم مجهز برخوردار باشند و رشد عقلى کافى پیدا کرده باشند؛ همان طور که ائمه اطهار ما را از ازدواج با افراد احمق و کم عقل نهى فرمودهاند؛ پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمودهاند: «از ازدواج با احمق بپرهیزید؛ زیرا هم نشینی با احمق مایه اندوه و بلاء و فرزندش نیز مهمل و بدبخت است.» [4]
5. تناسب و شایستگی فکری، اعتقادی، اخلاقی، رفتاری و خانوادگی
منظور از تناسب، این است که هر دو؛ یعنی زن و مرد از جهت علاقه و سلیقه فکری، اخلاقی و رفتاری و همچنین از نظر خانوادگی شباهت به هم داشته باشند و مراد از شایستگی، نیز این است که هر یک از دختر و پسر، طرف دیگر را در زمینه دارا بودن نقاط مثبت و نداشتن نقاط منفی فکری، اخلاقی و رفتاری طرف مقابل را شایسته بداند.
پس تناسب دو طرفه، به معنی شباهت علاقهها و سلیقههای فکری، اخلاقی، رفتاری و شایستگی طرفین، به معنی وجود نقاط مثبت و نبود نقاط منفی فکری، اخلاقی، رفتاری در طرف دیگر است.
6. پسند قلبی طرف مقابل یا همان علاقه حداقلی
منظور از پسند و علاقه قلبی این است که فرد، بعد از بررسی تناسب و شایستگی و پاکی در طرف مقابل، او را برای ازدواج، مناسب بداند و از جهت قلبی، تمایل به ازدواج با او پیدا کند و این علاقه به صورت تدریجی، با دیدن عملی تناسبها و شایستگیهای طرف، رو به افزایش برود و به عشق پایدار تبدیل شود.
البته ناگفته پیداست که این مقدار علاقه و پسند قلبی، حد اقل مقدار لازم برای انتخاب فرد است؛ زیرا اگر در صورت دیدن نقاط مثبت در طرف مقابل، ولی این مقدار علاقه و پسند، در او ایجاد نشود، احتمال دارد که بعد از ورود به زندگی مشترک هم به وجود نیاید و در نهایت، زندگی منجر به شکست شود.
روایت ابن ابی یعفور نیز مؤید همین این ملاک است. «عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ امْرَأَةً وَ إِنَّ أَبَوَیَّ أَرَادَا غَیْرَهَا قَالَ تَزَوَّجِ الَّتِی هَوِیتَ وَ دَعِ الَّتِی یَهْوَى أَبَوَاکَ؛ ابن ابی یعفور میگوید به حضرت صادق علیهالسلام عرضه داشتم، من برای ازدواج زنی را انتخاب کردهام و پدر و مادرم دیگری را، تکلیف من چیست؟ فرمود: آن را که خودت دوست داری اختیار کن و آن را که پدر و مادر پسندیدهاند، رها کن.» [5]
چه بسا در مورد این روایت، این سوال مطرح شود که به چه دلیل، مراد از «هوی»، علاقه و پسند حداقلی طرف مقابل است؛ زیرا امکان دارد روایت در مورد لزوم عشق قبل از ازدواج باشد؟
«هوی» به معنای عشق و میل نفس به کار رفته است؛ امّا در اینجا به دلیل وجود قرینه، هوی به معنای عشق نیست؛ به دلیل اینکه امام علیهالسلام در مورد پسند پدر و مادر او، کلمه «هوی» را به کار برده است و معنا ندارد که پدر و مادر پسر، عاشق دختر باشند.
7. پسند ظاهر طرف مقابل
در روایتی از محمد بن علی بن الحسین آمده است، قال علیهالسلام: إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمْ أَنْ یَتَزَوَّجَ فَلْیَسْأَلْ عَنْ شَعْرِهَا کَمَا یَسْأَلُ عَنْ وَجْهِهَا فَإِنَّ الشَّعْرَ أَحَدُ الْجَمَالَیْن؛ هر گاه یکى از شما بخواهد همسر اختیار کند، پس باید بپرسد که موى او چطور است، همچنان که از سیمایش سؤال مىکند؛ زیرا موى زن خود یک بخش از دو جمال اوست.» [6]
منبع:
[1]. تهذیب الاحکام، شیخ طوسی ، ج7 ، ص 39
[2]. من لا یحضره الفقیه ، شیخ طوسی ، ج 3 ص 410
[3]. بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج 100، ص 222
[4]. جعفریات، ص 92
[5]. الکافی،ج5، ص401
[6]. وسائل الشیعه، ج 20، ص 59