به گزارش صدای لنجان؛ چند ماه بیشتر به انتخابات آینده ریاست جمهوری نمانده و فرآیند به وحدت رسیدن بر سر نامزدها در جناحهای مختلف به موضوع اصلی این روزها تبدیل شده است، از همین رو نیز در تلاش برآمدیم تا به مدلهای مختلف وحدت در بین جریانهای مختلف بپردازیم و درباره کارایی یا ناکارآمدی هریک توضیحاتی را ارائه کنیم.
شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی تا جمنا
حمیدرضا ترقی فعال سیاسی اصولگرا در گفتوگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره اینکه چه سازوکاری در بین اصولگرایان برای وحدت طراحی شده است؟ گفت: در انتخاباتهای قبلی ریاست جمهوری یعنی دوره یازدهم و دوازدهم شورای ائتلاف تشکیل شد و در انتخابات مجلس هم ایجاد وحدت بر عهده همین شورای ائتلاف نیروهای انقلاب بود، در دورههای قبل هم ایجاد وحدت برعهده شورای وحدت اصولگرایان بود و از همه اینها قبلتر هم جمنا و شورای هماهنگی نیروهای انقلاب مسئولیت این کار را برعهده داشت.
در تشریح صحبتهای ترقی باید گفت که شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی از سال ۱۳۷۹ فعال شد تا مسئولیت اجماع اصولگرایان را برعهده بگیرد، در انتخابات مجلس هفتم نیز در تهران عملکرد موفقی داشت، اما پس از ناکامی در نهمین انتخابات ریاستجمهوری، سران آن کنارهگیری کرده و فعالیت شورا در سراسر کشور تعطیل شد؛ در سال ۱۳۸۶ ساز و کار تازهای با نام جبهه متحد اصولگرایان تأسیس شد؛ پس از آن هم جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی یا همان جمنا در دی ۱۳۹۵ تأسیس شد. پس از اینکه ساز و کار جریان اصولگرایی تا حد زیادی برای مان روشن شد حال شاید بد نباشد که به ساز و کار ایجاد وحدت در بین جریان اصلاح طلبی هم نگاهی بیاندازیم.
شورای عالی و رئیس دولت اصلاحات؛ مرکز تصمیم گیری در اصلاحات
احمد شریف عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاح طلبان در گفتوگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان درباره روش رسیدن به وحدت در جریان متبوع خود گفت: از سال ۹۲ تا ۹۸ همه انتخاباتها با محوریت شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان بوده است؛ البته در سال ۹۲ به صورت غیر رسمی این اتفاق افتاد، قبل از این سال ها هم شورای هماهنگی وظیفه اجماع این جریان را برعده داشته است، البته از نقش شخصیتهای مطرح هم نمی توان در این زمینه گذشت؛ برای مثال از سال ۷۶ به بعد رئیس دولت اصلاحات به عنوان نقطه سقل و مرکز کانونی تصمیمات در نظر گرفته شده است و نظرات مشورتی او و نقشی که در اتحاد جبهه اصلاحات داشته انکار ناپذیر است.
شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان یا شعسا همان شورایی است که کار خود را از انتخابات اسفند ۱۳۹۲ آغاز کرد و محمدرضا عارف ریاست آن را برعهده داشت؛ اما در نهایت به دلیل شکست در انتخابات مجلس یازدهم با استعفای عارف و موسوی لاری به شکست کشیده شد. حالا که درباره چگونگی به وحدت رسیدن این دو جریان در خلال انتخابات مختلف صحبت کردیم شاید بد نباشد به نکات ضعف این نهاد ها هم بپردازیم.
وقتی چند نفر نشستند و لیست مورد نظر خود را بستند
حمید رسایی فعال سیاسی اصولگرا یکی از افرادی بود که در انتقاد به عملکرد شورای ائتلاف، گفته بود: کسانی در شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی حضور دارند که من نمیدانم نسبت آنها با بدنه انقلابی، ولایی، حزب اللهی، دغدغهمند و اصولگرا چیست و اتفاقا کسانی هم هستند که در بدنه نفوذ داشته و پایگاه اجتماعی هم دارند. اینها به این شورا دعوت شده اند؛ البته ساز و کار هم این است که اگر افرادی مثل بنده و آقای نبویان در نظرسنجیها رای بیاوریم در لیست قرار نگیریم.
سید محمد حسینی وزیر اسبق ارشاد هم در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان در تایید این ادعا گفت: نظر سنجیها باید دقیق و واقعی باشد نه اینکه گروهی به اسم نظرسنجی، فرد خاصی را تحمیل کنند، برای مثال در انتخابات مجلس برای نهایی شدن لیست تهران قرار بود دو نظرسنجی صورت گیرد، یک مورد انجام و نتایج آن معلوم شد، اما چون باب طبع برخی نبود آن نتایج را کنار گذاشتند و از نظرسنجی دوم هم خبری نشد و مثل گذشته چند نفری نشستند و لیست مورد نظر خود را بستند؛ طبیعی است که این نوع اعمال نظرها، گلایههای جدی به همراه دارد. در حال حاضر قصد نقد گذشته را نداریم، اما توقع این است که حرکت نیروهای انقلاب رو به جلو و هر بار موجهتر و بی نقصتر باشد.
شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان اصلا ساختار نیست
البته این گلایهها فقط معطوف به سازو کار جریان اصولگرا نمیشد، چرا که سازوکارهای اصلاح طلب هم چنین انتقاداتی را در درون خود به دوش میکشند؛ برای مثال عیسی چمبر عضو شورای عالی اصلاح طلبان هم در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان با انتقاد به سازو کار شورای عالی گفت: ساختار شورای عالی یک ساختار مشکل دار است، چرا که احزاب وزنشان در این نهاد با وزن واقعیشان در جامعه متفاوت است و افراد حقیقی بیشتر در آن نقش دارند و تفاوتی ندارد که رئیس این شورا محمدرضا عارف باشد و یا عبدالله نوری؛ مشکل شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان این است که اصلا ساختار نیست، چرا که ساختار یعنی در ابتدا مشخص شود که چه کسانی عضو آن شده و چه طور از آن خارج شده و چه مکانیزمی دارند، در حالی که این موضوعات در شورای عالی اصلا مشخص نیست.
رسول منتجب نیا، دبیرکل حزب جمهوریت ایران اسلامی هم با اشاره به غیرقانونی بودن شورای عالی سیاستگذاری گفته است: هر تشکیلاتی که در جریان اصلاح طلب در برابر احزاب قرار گرفته و جایگاه قانونی ندارد باید کنار برود و بارها را به روی دوش احزاب و تشکلهای قانونی و شناسنامه دار بگذارد.حالا در پایان شاید بد نباشد که دید سازوکار کدام جریان در انتخابات موفق تر عمل کرده و علت آن چیست؟
کدام جریان حفظ وحدت بیشتری داشته است؟
احمد شریف فعال اصلاح طلب درگفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان گفته است: اصولگرایان همیشه یک احساس پیروزی قبل از انتخابات دارند و گمان میکنند از پیش برنده انتخابات هستند؛ از همین رو هر فردی میخواهد خودش به عنوان جناح پیروز در کرسی و جایگاه معرفی شود و به همین خاطر ائتلافشان سخت میشود.
حمیدرضا ترقی فعال اصولگرا هم در این باره گفته است: شورای عالی اصلاح طلبان عمدتا از احزاب تشکیل شده است؛ در حالی که اصولگرایان و نیروهای انقلابی تکیه بیشتری به قشرهای مردم داشته و سرمایه اجتماعی قابل توجه تری هم دارند؛ در قالب حزبی گرایی تصمیم گیری راحت تر خواهد شد، اما وقتی قرار باشد که به سرمایه اجتماعی مردمی هم توجه شود تصمیم گیری سخت تر خواهد شد و فرایند رسیدن به وحدت سخت تر است و به اقناع سازی و تعامل بیشتری نیاز دارد.
در پایان باید گفت که انتخابات این دوره شاید از ارزش و اهمیت بیشتری نسبت به دورههای قبل برخوردار باشد و از همین رو نیز شاید تبدیل به یک نمایش در بین گروههای سیاسی هم شده باشد، حال اینکه کدام جناح در این نمایش پیروز شود امری است که باید به زمان موکول شود و انتخاب مردم.
فاطمه تورانلو
انتهای پیام/yjc