به گزارش صدای لنجان؛ ۲۰ دقیقه از شروع کلاس گذشته بود که با چهره ای درهم و عصبانی وارد کلاس شد، زیرلب مدام غر می زد، استاد گفت آقای فلانی چه وقت کلاس آمدن است که با قیافه ای حق به جانب گفت، این جا جهان سوم است استاد، از صبح در ترافیک مانده ایم، این هم از وضعیت هوا، نمی توان نفس کشید، تقصیر ماست که در این جا مانده ایم و نمی رویم.
بلافاصله ادامه داد، در غرب که این گونه نیست، همه چیز منظم است، نه ترافیک دارند و نه آلودگی هوا که استاد سخنش را قطع کرد و یعنی آن جا اتومبیل ندارند، دانشجو فورا جواب داد چرا دارند اما فرهنگ استفاده از آن را هم دارند، استاد رو به کلاس کرد و این گونه ادامه داد: بحث امروز ما در مورد جهان غرب، جهان شرق، غرب زدگی و پیشرفت است و شروع به تدریس کرد.
شهر اصفهان در نظر بسیاری از مردم ایران و حتی جهان به عنوان پایتخت فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی شناخته می شود، این پایتختی به سبب تعد وجود بناهای باقی مانده از دوره های مختلف اسلامی و شاهکارهای معماری در این شهر است که سالانه میلیون ها نفر را به سمت خود برای بازدید از این فضاها می کشاند.
بسیاری از این بناها دراوج زیبایی و طراحی منحصر به فرد دارای مهندسی هستند که کشف بسیاری از رموز آن ها دانشمندان پرمدعای امروزی را نیز عاجز کرده است.
نمونه آن حمام معروف شیخ بهایی است، حمام شیخ بهایی یکی از شاهکارهای معماری و مهندسی جهان است. این حمام مربوط به دوره صفویه است که با مهندسی شیخ بهایی ساخته شده است، سیستم گرمایی این حمام از شاهکارهای محسوب میشود.
آب این حمام با سیستم دم و گاز یعنی از گاز متان فاضلاب مسجد جامع و چکیدن روغن عصارخانه شیخ بهایی که در مجاورت حمام قرار دارد روشن میشده است.
این یک نمونه از معماری بوده است که سالیان دراز مردم اصفهان و ایران از آن ها استفاده می کرده اند، مردم شرق در علوم گذشته طبیعت را به عنوان یک موجود زنده درمی یافتند و همین امر موجب این می شد تا در کنار آن به صورت مسالمت آمیز زندگی کنند، معماری در بناها به گونه ای بوده است که نوع ماده اولیه براساس طبع مردم منطقه انتخاب می شده است و از طرفی نوع معماری به گونه ای بوده است که کم ترین میزان اتلاف انرژی در آن وجود داشته است.
به عبارت دیگر مردم شرق به جای ساخت نمونه مشابه از آن چه در طبیعت می دیدند، سعی در ساخت وسایلی برای استفاده بهتر از آن چه در طبیعت بوده است می کردند.
اما با رنسانس و اومانسیتی که زاده آن بود به یک باره انسان خدای جهان شد و تمام آن چه در زمین بود نیز متعلقات او به شمار رفت که تمام تلاش خود را برای استفاده حداکثری از آن ها به کار برد.
همین نوع نگاه به یکباره نوع حرکت بشر را که در بسیاری از جهات آهسته و عقلانی بود به حرکتی شتاب زده و سریع تبدیل کرد، که نتیجه آن امروز فجایعی است که در جهان می بینیم.
اگر سری به اصفهان می بزنید متوجه همین تقابل می شوید، بخشی از شهر که متعلق به دوران های قدیم است، با وجود گذشت بالغ بر چند یکصد سال برای هر مخاطبی جذاب و خیره کننده است، نتیجه آن چه که در تفکر مردم این منطقه در گذشته بوده است، خلق زیبایی های میدان امام و مسجد امام، ایجاد خیابان چهارباغ، ساخت پل ها بر روی زاینده رود با مواد طبیعی موجود در طبیعت و البته تقسیم عادلانه زاینده رود به نحوی که مهمه از آن سهمی داشته باشند و رونق کسب و کار و فضای دل انگیز شهر بوده است.
از طرفی بخشی از این شهر دارای اتوبان های چندبانده، ساختمان های چندین طبقه با ماده های اولیه لوکس غیربومی، زندگی شهری شبه مدرن و تلاش برای لذت بردن و پل های فلزی چندده ساله بر روی رودخانه خشک است که البته باید به هر دو بخش آلودگی هوا در نیمی از سال، آلودگی صوتی در ساعات شلوغ و زندگی طبقاتی را اضافه کنیم.
حال این سوال پیش می آید که نتیجه این وضعیت فعلی اصفهان چیست؟ آیا ما به طور کامل نتوانستیم مانند غرب رشد کنیم و یا این که آن مسیری که غرب در این زمینه ترسیم کرده است، زمینه ای جز این ندارد.
البته که مردم ما هنوز بین سنت و مدرنیته مانده اند و در بین این دو نه توان دل کندن از باورها و ارزش های اصیل بومی خود را دارند و نه توان دل شستن از زرق و برق جهان مدرن را؛ اما اگر کمی دقت کنیم و تاریخ را ورق بزنیم در خواهیم یافت که آن چه امروز به عنوان مشکلات برای ما مطرح است همان مشکلاتی بوده که برای غرب مطرح بوده است، تنها با این تفاوت که ما چون دنباله روی غرب شده ایم کمی دیرتر به مشکلات برخوردیم و به دلیل اینکه کشورهای پیرامونی محسوب می شویم، شدت این مشکلات بیشتر است.
شاید در نظراول این نوعی دیوانگی به نظر برسد که تمدن غرب را به یک باره از زندگی خود حذف کنیم و به پیش از مدرن شدن برگردیم، به قول عوام اگر این گونه است که جای اتومبیل چهارپا بیاوریم و به جای موبایل از کبوتر استفاده کنیم.
اما رها کردن فرهنگ غرب این نیست، این ها تنها خروجی های تفکر غربی هستند، از آن طرف توجه به سنت ها هم تنها حفظ و بازسازی میزاث فرهنگی نیست؛ آن چه در این برهه نیاز است، بازگشت نوع جهان بینی ها به جهان بینی الهی موجود در گذشته خود و توجه به علومی ست که سالیان سال به جرم غیرتجربی بودن توسط بسیاری محکوم به فراموشی شده اند؛ باید از نگاه خودمان شروع کنیم.
انتهای پیام/صاحب نیوز