نزدیک به نیم قرن از صدور این اعلامیه می گذرد و تاکنون علاوه بر نشست های متعدد بین المللی، بیش از ۲۵ سند مهم بین المللی در حمایت از حقوق گوناگون انسان ها و رفع نابرابری ها به تصویب رسیده است و اغلب سیاستمداران دنیا رعایت حقوق بشر، آزادی و استقلال را جزء شعارهای اصلی خود قرار می دهند ولی آیا نهاد و ارگانی وجود دارد تا این موارد را ضمانت کند؟
در طول قرن ۲۰ گروه ها و جنبش های زیادی همچون سندیکاهای کارگری، گروه های مخالف برده داری و کار کودکان و گروه های حامی حقوق زنان، تحت لوای حقوق بشر تغییرات اجتماعی عمیقی را ایجاد کردند. مهاتما گاندی از چهره های موفقی بود که توانست با اتکا به حقوق بشر، جنبشی تاثیرگذار برای آزادی و استقلال هند را پایه ریزی کند. کشته شدن و از دست رفتن جان های بسیاری در طول جنگ های جهانی قرن ۲۰ تبدیل به نیروی محرک هایی به منظور ایجاد حقوق بشر مدرن شد.
پیگیری مسائل حقوق بشر و بررسی موارد نقض آن هدف اصلی ایجاد سازمان ملل متحد بود. اما امروزه یا افراد تغییر کرده اند یا اهداف عوض شده است؛ چرا که در بسیاری از موارد اعضای سازمان ملل در مقابله با نقض حقوق بشر مواضع انفعالی نشان داده اند.
عراق از ۲۸ ژوئن ۱۹۹۱ به این سو ۱۷ مورد از قطعنامههای شورای امنیت را نقض کرده و تحریمهای اقتصادی سازمان ملل را دور زده است و تقریباً به مدت یک دهه است که اسرائیل قطعنامه توقف شهرک سازی در کرانه باختری و غزه را نادیده میگیرد. شکست در ممانعت از نسلکشی رواندا در سال ۱۹۹۱ که منجر به مرگ حدود یک میلیون نفر شد و علت آن عدم تصویب اقدام نظامی الزامی از طرف شورای امنیت بود. تعداد زیادی از مردم قحطی زده سومالی در انتظار رسیدن مواد غذایی که توسط نیروهای مسلح توقیف شده بود جان خود را از دست دادند. بارها عربستان سعودی سازمان ملل را به قطع کمک های مالی تهدید کرده است. تعداد کشته شدگان جنگ های فلسطین، یمن، سوریه و… از حد شمارش خارج شده و عمق فاجعه جایی است که حداقل در پنج کشوری که سازمان ملل در آن ها حضور داشته یعنی جمهوری دموکراتیک کنگو هائیتی، بروندی، دماغه سبز، کوته دی آِیوری و لیبریا گزارش تجاوز جنسی نیروهای حافظ صلح تأیید شده است؛ این یعنی حضور نیروهای حافظ صلح باعث درد و مشقت دوچندان برای کشورهای آسیب دیده بوده است. در حالی که حقوق بشر قرار بود حقوقی باشد در حمایت از کشورها و اقشار آسیب پذیر، ولی امروزه گویا تبدیل به وسیله ای شده است برای پروا ساختن کشورها و اقشار آسیب رسان.
نقض حقوق بشر توسط کمیته های سازمان ملل، نهادهای ملی، دولت ها و سازمان های مردم نهاد مانند: عفو بین الملل، فدراسیون های جهانی جامعه حقوق بشر، دیده بان حقوق بشر، سازمان جهانی مبارزه با شکنجه، خانه آزادی، آزادی بیان بین المللی و سازمان ضد برده داری بین المللی نیز مشهود است و به جرات می توان گفت اغلب کشورهایی که در سال ۱۹۴۸ میلادی اعلامیه حقوق بشر را امضا کردند، اکنون یا ناقض حقوق بشر هستند و یا قربانی نقض حقوق بشر.
حقوق بشر تنها یک مفهوم حقوقی نیست؛ همچنان که در بسیاری از ادیان و مذاهب بر آن تاکیید شده است و رعایت آن امری اخلاقی و انسانی است ولی متاسفانه این امر تا جایی متاثر از سیاست زدگی شده است که سیاستمداران جهان و سردمداران حقوق بشر به راحتی کودکان و زنان مظلوم را نادیده می گیرند و چشمان خود را بر تمامی فجایع انسانی همچون نسلکشی و کشتارهای دسته جمعی میبندند و تنها به اظهار تاسفی بسنده می کنند.
حقوق بشر سال هاست به «حقوق بی بشر» تبدیل شده است؛ از زمانی که ناو آمریکایی، هواپیمای مسافربری ایران را مورد حمله قرار داد و ۲۹۰ قربانی شامل ۷۰ کودک معصوم را برجای گذاشت، از وقتی حملات نظامی به عراق و افغانستان سوریه و یمن و … انجام شد و یا زمانی که نسل کشی مسلمانان میانمار به صدر اخبار جهان تبدیل شد و هیچ نهادی موضع قابل توجهی اتخاذ نکرد، جای خالی بشر در حقوق بشر احساس می شود…
انتهای پیام /صاحب نیوز