به گزارش لنجانا ؛ بهمن ماه سال گذشته بود که مقام معظم رهبری در پی حوادث اخیر فرانسه و انتشار تصاویر توهین آمیز به مقدسات اسلامی در یک نشریه فرانسوی، و تشدید جریان ضد اسلامی و اسلام هراسی از سوی مقامات و رسانههای غربی نامه مهمی خطاب به جوانان در اروپا و امریکای شمالی مرقوم کردند؛بعد از انتشار در رسانه های خارجی و داخلی با استقبال بسیاری از سوی جوانان اروپایی مواجه شد.
رهبر معظم انقلاب درتاریخ ۹ آذرماه سال ۱۳۹۴بود که بعد از گذشت حدود یکسال از نامه اول خود نامه دیگری را خطاب به عموم جوانان کشورهای غربی، حوادث تلخ تروریستی فرانسه را زمینهای برای همفکری خواندند و با بر شمردن نمونههای دردناکی از «آثار تروریسم مورد حمایت برخی قدرتهای بزرگ در دنیای اسلام، پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل و لشکرکشیهای خسارتآفرین سالهای اخیر به دنیای اسلام»، خطاب به جوانان خاطرنشان کردند: “من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرفبینی و استفاده از تجربههای ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پیریزی کنید.
درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کردهاند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی بمراتب وسیعتر، در حجمی انبوهتر و به مدّت بسیار طولانیتر قربانی وحشتافکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوههای گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است.”
بلافاصله بعد از انتشار نامه دوم رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به جوانان کشورهای غربی در رسانه ها مختلف بود که واکنشهای بسیاری را به همراه داشت.در ادامه گفت و گو با تعدادی از جوانان اروپایی آمده است:
فاطمه هوشینهو بانوی تازه مسلمان شده ژاپنی است که روایت متفاوتی از رسانه های ژاپنی و فضای این کشور دارد.
وی در گفتگو با شبکه اطلاع رسانی مرصاد اظهار داشت: ژاپن برخلاف آنچکه خیلی ها تصور می کنند یک کشور با مردمی کاملا تحت تاثیر فضای بسته رسانه ایست. رسانه هایی که در اختیار کارتل های صهیونیستی هستند.
مردم ژاپن تحت تأثیر سیاه نمایی رسانه ها اطلاعی از ماهیت انقلاب ایران ندارند
وی در پاسخ به سوال خبرنگار مرصاد در خصوص آگاهی های اجتماعی در ژاپن و رسیدن پیام آزادی و عدالت اسلام و آنچکه بعد از انقلاب اسلامی ایران در دنیا گذشته است، پاسخ داد: خبری نیست… یعنی خیلی خبری نیست… مردم عادی در ژاپن حقیقتا چیزی از انقلاب اسلامی نمی دانند فکر می کنند چیزی شبیه یک کودتا پیش آمده و دگرگونی شده است.
آتوسوکو که نام «فاطمه» بر خود نهاده است، گفت: سیاه نمایی های انجام شده از اسلام، انقلاب ایران و حضرت امام خمینی (ره) آنقدر زیاد است که تصورش را شاید نکرده باشید. این سیاه نمایی سدی ایجاد کرده است که مردم معمولی برای فهم بیشتر تلاش نکنند.
وی ادامه داد: شاید شنیدن این موضوع برای شما عجیب باشد که BBC و VOA در برابر شبکه NHK ژاپن چیزی از جنگ روانی و وارونه نشان دادن حقایق نمی دانند و به قول همسرم جلوی ان لنگ پهن می کنند.
هوشینو تصریح کرد: تمام تلاش مدیا در ژاپن ممانعت از شناخت حقایق اسلام و ترویج اسلام هراسی است و هر روز هم برای این هدف از شیوه های گوناگون و جدیدی استفاده می کنند. حتی در ترجمه لغت به لغت حقایق برای مردم سرباز می زنند.
وی تصریح کرد: در گذشته گروهک های تروریستی مثل طالبان و القاعده با همین نام های خود در رسانه ها معرفی می شدند اما امروز می بینید که بی بی سی داعش را دولت اسلامی یاد می کند. اما رسانه های ژاپن گام را فراتر نهاده و از داعش به کشور اسلامی یاد می کنند. این درحالی است که در ادبیات ژاپنی فرق زیادی بین دولت اسلامی با کشور اسلامی است.
خانم هوشینو ادامه داد: من چندین بار از طریق ایمیل و پیامک به این شبکه های ژاپنی اعتراض کردم که این ترجمه شما درست نیست. اما متاسفانه در ژاپن الان مردم فکر می کنند که داعش متشکل از بسیاری از سرزمین های اسلامی و یک کشور مورد علاقه مسلمانان است.
وی افزود: امروز تردیدی نیست که پشت پرده بسیاری از رسانه ها در ژاپن مخصوصا در ان اچ کی، صهیونیستها هستند. بعد از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم نفوذ صهیونیستها در بسیاری از مراکز مهم در ژاپن بسیار زیاد و غیر قابل انکار است.
خانم هوشینو اظهار داشت: همین هم باعث شده است که فرهنگ ژاپن به سمتی سوق داده شود که با اصل و ریشه خود بسیار متفاوت باشد. مردمی که تا ۶۰ سال پیش فرهنگی به نام سامورایی داشتند و این برایشان قداست داشت امروز به نحوی عافیت خواه و بی تفاوت شده اند که حاضرند هر ظلمی را بپذیرند به بهای اینکه در صلح باشند.
این بانوی مسلمان ژاپنی گفت: انسانهایی که فرزندان همان سامورایی ها هستند امروز به راحتی تن به ظلم می دهند. ژاپن امروز رسما مستعمره ایالات متحده است، کشور من یک کشور مستقل نیست. آمریکایی ها به همراه رسانه های صهیونیستی سیاست را از میان جوانان ژاپنی از بین بردند.
وی با اشاره به دلایل این تلاش رسانه ها برای دوری جوانان ژاپنی از سیاست گفت: آیت الله مدرس می گوید که سیاست ما عین دیانت ماست… این یعنی اگر فهم سیاسی نداشته باشیم فهم دینی هم نخواهیم داشت. بنابر این عمده دلیل این جهت دهی به افکار عمومی در ژاپن دوری آنها از یافته های دینی است.
هوشینو در پاسخ به سوال مرصاد در خصوص چرایی نگاهی که در ایران به ژاپن وجود دارد به گونه ای که به عنوان یک کشور مستقل صنعتی شناخته می شود، گفت: این تکنولوژی در اختیار ژاپن نیست و این است که می بینید آمریکا هر وقت بخواهد یک کمپانی بزرگ ژاپنی را از مدار خارج می کند.
وی تصریح کرد: بعد از انتشار نامه اول رهبر انقلاب به جوانان اروپا گفتم که این نامه دوای درد مشرق زمین هم هست. در ژاپن به شدت به نشر مفاهیم بیان شده از سوی رهبر انقلاب نیاز است.
این بانوی مسلمان ژاپنی گفت: ژاپن کشور ثروتمندی نشان می دهد اما مردمی فقیر از نظر سیاسی دارد. فقیر و البته بی تفاوت به آنچکه در سیاست می گذرد.
هوشینهو گفت: فهم غلط از تروریسم و اینکه اصولا ترور را چه کسی در جهان ترویج کرده و حمایت می کند درد مشترک مردم شرق جهان با غرب است. آنها تحت سیطره رسانه های صهیونیستی نمی دانند که در سیاست دنیا چه می گذرد…
وی خاطر نشان کرد: نامه رهبر انقلاب را به زبان ژاپنی برای شرق دنیا هم خواهیم فرستاد و رسانه ها هم مردم شرق را از زلال این اندیشه ها محروم نگاه ندارند.
– آقای انریکه با وجود مشغله کاری شما به عنوان رئیس دانشکده تاریخ دانشگاه ریودوژانیرو و اینکه مطلع هستم در حال برنامه ریزی و آماده سازی همایش “داعش” در برزیل هستین، وقتی برای مصاحبه به ما اختصاص دادین. کمال تشکر رو دارم.
– خواهش می کنم. در خدمت هستم.
– همونطور که موضوع بحث رو میدونین میخواییم در مورد نامه رهبر ایران و تاثیر چنین نامه هایی صحبت کنیم. نظر شما به عنوان استاد دانشگاه و اینکه مخاطبان این نامه دانشجویان شما هستن، در این مورد چیست؟
– بله. خیلی مهمه که امام علی خامنه ای به عنوان مرجعی برای شیعیان دنیا چنین نامه ای می نویسد. بسیار خوشحالم که چنین نامه ای با ان محتوا برای جوانان غربی ارسال و منتشر شده است. چون نامه رو کامل خوندم اینو میگم که بسیار خوشحالم ایشون با قربانیان حوادث تروریستی پاریس و کشورهای دیگه ابراز همدردی کرده و این مساله برای ایشون مهم بوده. این نامه تمام و کمال موضع گیری خودش رو مشخص کرده، ضعف ها و کاستی ها و بعضا نیرنگ ها و دوریی ها رو اشاره کرده. اما فقط در مورد نامه من یک انتقاد دارم. اونم اینکه الان در شرایط کنونی مسبب تمام حملات تروریستی و هرج و مرج ها فقط آمریکا و اسرائیل نیستن. کشورهای دیگری هم وارد این گود شده اند.
– بله. درسته. رهبری هم مطمئنا به این مساله واقف هستن اما ایشون آمریکا و اسرائیل را بازی دهنده اصلی و مشکل آفرینان بارز می دانند که به حمایت این دو کشور و به قول شما، خیلی ها هم دستی از دور و نزدیک بر آتش دارند.
– من کاملا موافق هستم و اطلاعاتی هم در این مورد دارم که آمریکا کشوری بود و هست که حامی اصلی مالی و نظامی گروهک هایی مثل القاعده، طالبان و داعش هست. نه تنها این گروه ها بلکه رضا پهلوی هم از این قاعده مستثنی نیست.
– آقای انریکه شما به عنوان یک برزیلی چگونه رضا پهلوی رو میشناسین که در موردشون اظهار نظر میکنین؟
– مثل اینکه فراموش کردین که تاریخ خوندم و درس میدم. من ۵۴ سالمه. بیشتر سن من اختصاص داده شده به معماری و بناهای تاریخی اسلامی. جزوات و کتاب های مختلفی هم در این باب منتشر کردم. کشور شما رو هم کاملا میشناسم . محله و شهرهای تاریخی و باستانی بی نظیرش رو به یاد دارم. پس رضا پهلوی رو هم خوب میشناسم.رضا پهلوی فاسد بود. فرح دیبا هم هیچ گاه به فکر مردم نبود. چند نفر تحت نظارت و توسط ساواک کشته شدن؟ در این مورد حرف های زیادی برای گفتن دارم که الان متاسفانه ربطی با موضوعیت صحبت ما نداره. شاید در یه مصاحبه دیگه.
– ممنون از شما. اما این صحبتی که شما الان در مورد این افراد گفتین ، بر اساس خواندن و مطالعه منابع فارسی و یا ترجمه شده به زبان های انگلیسی بوده؟
– نه اصلا. کتاب های بسیاری که در فرانسه و آمریکا حتی برزیل چاپ شدن. من زبان فارسی بلد نیستم.
– بله. برگردیم به موضوع نامه. آقای انریکه عزیز به نظرتون چنین نامه ای با مشخصاتی که شما بهشون اشاره کردین چقدر میتونه موثر باشه؟
– راستش رو بگم؟
– بله حتما. ممنون میشم.
-زیاد موثر نیست. میدونی چرا؟
ببین برای مردمی که به دنبال خبر، سیاست، مسائل روز، کسانی که به فکر دموکراسی، آزادی، آرامش و صلح هستن چنین نامه ها و نوشته هایی مهمه و صد در صد تاثیر گذاره. حرفی در این نیست. همون جوونهایی که مخاطب این نامه هستن خیلی هاشون دانشگاهی هستن و ذهنی دارن که دنبال کشف کردن، حرف زدن، سوال کردن، اعتراض کردن و پیشرفت کردن هستن. برای چنین افرادی تاثیر عمیقی رو پیش بینی می کنم. اما بقیه چی؟ بقیه مردم. قشر عادی جامعه که درصد بالایی از هر جامعه ای رو تشکیل میدن. هیچ وقت قدرت بلامناضع رسانه ها رو فراموش نکن. رسانه ای که در دست تو و من یا بخش خصوصی نیست. دست دولتهاست. پس نبایستی انتظار داشت که چنین پیام روشنگرانه و افشاگرانه آقای خامنه ای به راحتی به دست مخاطبانش برسه. به هیچ عنوان. مخصوصا کشورهایی که از لحاظ دیپلماتیک روابط خوبی با ایران ندارن.
باز هم میگم تنها افرادی که مطلع هستن، به اینترنت و شبکه های اجتماعی دسترسی دارن و به دنبال موارد فوق هستن، از این نامه بهره میبرن و مطمئنا میتونن ازش الهام بگیرن.
– صد در صد من هم موافق هستم. اما خوشبختانه این نامه با توجه به آمار رسمی با سرعت زیادی در شبکه های اجتماعی در حال بازنشر هست. آقای انریکه میدونم که خیلی سرتون شلوغه. بیش از این مزاحمتون نمیشم. در پایان اگر مطلبی هست درخدمتتون هستم.
– خواهش میکنم. فقط دو مطلب. اول اینکه هفته بعد یعنی ۱۱ دسامبر همایشی در مورد داعش، دلایل ظهورش و حامیان این گروهک تروریستی در برزیل برگزار خواهد شد که مسئولش هم من هستم. الان تصویر پوستر فراخوان اون رو هم برات ارسال میکنم.
– ممنون میشم هفته آینده خلاصه ای از این همایش رو در اختیار من بزارین.
– بله حتما. و اما مورد دوم اینکه تصویر کیبورد لپتابم رو برات میفرستم تا علاقه من به ایران رو متوجه بشی. اینها استیکرهایی هست که خودم تهیه کردم و روی کیبوردم چسبوندم.
– بسیار عالی. ممنون از شما. پس پرچم برزیل کو؟
– میدونستم می پرسی. برزیل هم این سمته .
– بسیار ممنون از شما ” هو انریکه” رئیس دانشکده تاریخ دانشگاه فدرال ریودوژانیرو و استاد تاریخ و نویسنده کتاب های “Desvelando o Poder” “پرده برداری از قدرت” و “Tessituras da Memória” “تلاقی های خاطره” و کتابی در دو جلد در مورد تاریخ معماری مذهبی به نام
“?Primeiro de Março: quantos séculos cabem numa rua” ” یک خیابان چندین قرن را به یاد می آورد؟
جمعی از جوانان منطقه بالکان نامهای در پاسخ به نامه رهبر معظم انقلاب که چندی پیش خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی نگارش شده بود، منتشر کردند. آنها نوشتهاند: «نامه شما، پژواک صادقانه دردها، مشکلات و نیازهای کنونی ماست».
به نقل از رایزنی فرهنگی ایران در بوسنی، جمعی از جوانان منطقه بالکان، در نامهای به حضرت آیتالله خامنهای، نامه ایشان را که چندی پیش خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی نگارش شده بود، پاسخ دادند. متن این نامه به این شرح است:
حضرت آیتالله خامنهای؛
با سلام،
در دنیایی که حاکمیت یکطرفه نئولیبرالیسم به افزایش شکاف بین فقیر و غنی منجر شده است و غولهای بزرگ رسانهای گوش به فرمان سیاستمداران تمامیتخواه و استعمارگران دیروز، بهدنبال تسخیر مغزها و قلبهای جوانان هستند، بهترین راه ایجاد خودباوری و شناخت درست منطبق بر زمان و زمانه از ادیان الهی بهخصوص دین مبین اسلام است که امروز از دو طرف تحت فشار و هجمه ناروا قرار گرفته است؛ از یک طرف توطئه اسلامهراسی و از طرف دیگر فتنه افراطگری و تکفیر.
در چنین فضایی، پرواضح است که دیپلماسی معنوی رهبران دینی جوامع از طرق مختلف بهخصوص انتشار پیامها و نامههای سرگشاده با هدف آگاهسازی ملتها و بیدارسازی وجدان اخلاقی سیاسیون در این خصوص میتواند نقشی بسیار بسزا و مؤثر ایفا کند که نامه تاریخی اخیر شما به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی درست در همین راستا تلقی میشود؛ نامهای که پژواک صادقانه دردها، مشکلات و نیازهای کنونی ماست.
تا آنجایی که ما میدانیم و باور داریم ادیان الهی و از جمله اسلام رحمانی ناب محمدی(ص) انسانها را به حفظ حقوق و کرامت انسانی دعوت میکنند. مبارزه انبیای الهی علیه زورمندان و مستکبران تاریخ هرگز با ترویج نفرتپراکنی و وحشتافکنی بین مردم همراه نبوده است. اسلام دعوت به تعقل، اندیشهورزی و جدال احسن میکند و نوید آزادی و عدالت و امنیت میدهد. بنابراین ما بهخوبی میدانیم عملکرد وحشیانه و غیرقابل قبول جمعی مسلماننمای افراطی آلت دست دشمنان بشریت، ربطی به اسلام و آموزههای اصیل دینی ندارد.
ما معتقدیم گرایشهای افراطی و تکفیری این گروهها، محصول برداشتهای ضدعقلانی و ضدعرفانی از اسلام است، و ما نه تنها از چنین جریانهای ارتجاعی و خطرناک اعلام برائت میکنیم؛ بلکه تلاش خواهیم کرد با مطالعه منابع دست اول یعنی قرآن و سنت و سیره رسول خدا(ص) به شناخت و شناسایی بهتر اسلام اهتمام بورزیم؛ چرا که عمیقاً باور داریم که معرفی فرهنگ غنی و ناب اسلام بهترین راه برای جلوگیری و مقابله با گرایشهای تکفیری و افراطی است.
البته ما جوانان از نهادهای حکومتی و دینیمان مصرّانه میخواهیم تا راه را برای قرائت عقلانی و اعتدالی از اسلام و دین بهطور کلی باز کنند و اجازه ندهند تندروی و افراطگری به درون مدارس اسلامی، دانشکدهها و خانههای ما راه بیابد.
ما معتقدیم همزیستی فرهنگی و تمدنی اسلام و غرب در پناه رواداری و احترام به ارزشهای اخلاقی و انسانی امکانپذیر است و بدون چنین همزیستی مسالمتآمیزی نمیتوان از صلح و امنیت جهانی سخن به میان آورد. از این رو ما از مقامهای دولتی و نهادهای غیردولتی میخواهیم تا فضا و عرصه اندیشهورزی را برای شکوفایی اندیشه و خرد، عشق و برابری و عزت و احترام به کرامت انسانی، حقوق فردی و جمعی باز کنند.
در نهایت اینکه به شما اطمینان میدهیم در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آوریم و اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اول آن بشناسیم و بشناسانیم و در این راه اجازه نخواهیم داد دستهای آلوده پیدا و پنهان با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین ما و واقعیت، سد عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از ما سلب کنند.
«جمعی از جوانان منطقه بالکان، مارس ۲۰۱۵»
متن به زبان اصلی این نامه را در ادامه مشاهده میکنید:
Pismo grupe maldih Balkana lideru Islamske Republike Iran, ajatollahu Hameneiju
U svijetu u kojem je unilateralna prevlast neoliberalizma dovela do povećanja razlika među bogatim i siromašnim, u kojem veliki medijski magnati poslušno izvršavaju naloge totalitarnih političara i dojučerašnjih imperijalista, nastojeći ovladati umovima i srcima mladih ljudi, neophodno je raditi na samouvjerenosti te ispravnom i s vremenom uskalđenom upoznavanju božanskih religija, posebno čiste vjere islama, vjere koja je danas sa dvije strane izložena pritiscima i nedostojnim napadanjima: s jedne strane zavjera islamofobije, a s druge strane fitna ekstremizma i tekfira (izopćenja vjerskih neistomišljenika)!!
U takvoj tmosferi, jasno je da da „duhovna diplomatija“ religijskih vođa na različite načine može u ovom kontekstu odigrati veoma važnu i djelotvornu ulogu, posebno kroz emitovanje poruka, apela i otvorenih pisama s ciljem osvješćenja naroda i buđenja moralne savjesti kod političara. Vaše nedavno, istorijsko pismo mladima u Evropi i Americi razumijevamo upravo u tom kontekstu. To je pismo iskreni eho naše današnje boli, naših teškoća i potreba.
Koliko mi znamo i kako mi vjerujemo, božanske religije, uključujući i islam, izvorni Muhammedov a.s., islam kao vjeru milosti, pozivaju ljude na poštivanje i čuvanje ljudskih prava i ljudskog dostojanstva. Borba Božijih vjerovjesnika protiv silnika na pozornici historije nikada nije bila praćena promovisanjem mržnje niti širenjem straha među ljudima. Islam poziva na razmišljanje, mudrost i lijepo sučeljavanje stavova; islam navješćuje slobodu, pravdu i sigurnost. Stoga, mi dobro znamo da divljačko, neprihvatljivo djelovanje grupe tobože muslimanskih ekstremista koji su oruđe u rukama neprijatelja čovječanstva, nema ničega zajedničkog s islamom i izvornim religijskim naukom.
Vjerujemo da su ekstremističke i tekfirijske tendencije među takvim grupama proizvod jedne antirazumske i antiduhovne interpretacije islama. Mi se i na ovaj način ograđujemo od takvih retrogradnih i opasnih struja te ćemo učiniti dodatni napor da proučavanjem prvih izvora islama, dakle Kur’ana i sunneta, životne prakse Božijeg poslanika a.s. što bolje upoznamo i drugima predstavimo islam. Jer, duboko smo uvjereni da predstavljanje bogate i blistave islamske kulture i jeste najbolji način suprotstavljanja ekstremističkim i tekfirskim tendencijama.
Naravno, od državnih i vjerskih institucija odlučno zahtijevamo da omoguće promociju razumske i umjerene interpretacije islama i religije uopće, te da ne dozvole da radikalizam i ekstremizam nađu put do naših vjerskih škola i fakulteta, ali i naših domova. Vjerujemo da je kulturna i civilizacijska koegzistencija islama i Zapada u okrilju tolerancije i poštivanja moralnih i ljudskih vrijednosti itekako moguća. Bez takve miroljubive koegzistencije ne može se govoriti o svjetskom miru i sigurnosti. Stoga od vladinih i nevladinih institucija i zvaničnika očekujemo da otvore put slobodnom mišljenju i intelektualnom procvatu, put ljubavi, jednakosti, dostojanstva, poštivanja čovjekove časti, kao i individualnih i kolektivnih prava čovjeka.
Na kraju, uvjeravamo Vas da ćemo na poplavu predrasuda i negativne propagande odgovoriti direktnim i neposredovanim saznanjima o vjeri, da ćemo islam upoznavati i predstavljati na osnovu njegovih primarnih izvora, ne dozvoljavajući da javne i skrivene prljave ruke svojim opscenim i blesavim maskama naprave emocionalnu branu između nas i stvarnosti i tako nas liše mogućnosti nepristranog rasuđivanja.
Grupa mladih Balkana, mart 2015.