به گزارش لنجانا به نقل از خبرگزاری تسنیم ، دیوید فیور، کارشناس مسائل امنیتی، معتقد است که اوباما میکوشد تا نشان دهد سیاست پیشگیری را در قبال ایران در پیش گرفته است و کنگره را متقاعد کند که محدود سازی گزینه مد نظر او در مورد ایران نیست.
فیور نوشت: به نظر من این ادعای کاخ سفید درست است که ما همچنان باید هوشیار باشیم که مبادا وضع تحریمهای جدید بهانهای برای ایران باشد تا از توافق پایانی احتمالی که میتواند به برنامه تسلیحاتی هستهای ایران پایان بخشد، عدول کند. همانطور که پیش از این در مواضع مختلف اعلان کردهام، مذاکرات با ایران تنها زمانی با موفقیت به پایان میرسد که ما فشار کافی بر ایران را استمرار بخشیم و نیز تنها زمانی که به طور قابل اطمینانی به حکومت ایران تفهیم کنیم که تنها در قبال همکاری کامل و واقعی، امتیاز داده میشود. در این میان کسی میبایست اجماعی ایجاد کند.
در ماه آگوست، پیش از آنکه آخرین دور از مذاکرات با ایران آغاز شود، به نظر من ایجاد اجماع منوط به این بود که تحریمهای جدیدی تصویب میشد اما به رئیس جمهور نیز اختیار ابطال آنها داده میشد و اوباما نیز باید با این اختیارات، تحریمهای جدید را لغو میکرد.
اکنون که مذاکرات در وضعیت پیشرفتهتری قرار دارد و توافقنامه موقتی هم امضا گردید- البته «توافقنامه موقتی» که هنوز اجرای آن آغاز نشده است، چرا که هنوز اختلافات تکنیکی ظاهراً غیرقابل رفعی میان دو طرف وجود دارد،-حامیان رویکرد ترجیحی اوباما میتوانند ادعای تقریباً موجهی را مطرح کنند که ادعای مرا خدشه پذیر میکند.
با این حال ادعای ایشان فقط تقریباً توجیه پذیر است، چرا که تیم اوباما داوطلبانه توضیح نخواهد داد که چگونه به نقطه کنونی رسیدهایم. قرائت تیم اوباما از این ماجرا به این نحو است که در آن یک رئیس جمهور مصمم، حمایت بینالمللی گستردهای را تشکیل داد تا تحریمهایی جدی علیه ایران وضع گردد و درست در وقت مناسب به سمت میز مذاکرات حرکت کرد. اما این دقیقاً آن چیزی نیست که رخ داد. دولت چندین سال اول کاری خود را صرف بررسی پرونده ایران کرد و پس از آن به سطح ملموسی از فشار اقتصادی رسید و در آن زمان بود که کنگره به رغم مخالفتهای دولت، تحریمهایی را وضع کرد که دولت اکنون اعلان کرده است باعث شد ایران پای میز مذاکرات بیاید. هر چند که دولت گفته است که توافق نکردن بهتر از توافق بد است، اما دلایلی وجود دارد که نشان میدهد رئیس جمهور بیشتر تمایل دارد توافقی صورت گیرد که امتیازات بیشتری حاصل کند، لذا ادامه تصویب تحریمهای ضد ایرانی چندان هم مخالف مزاج او نیست.
قرائتی منصفانهتر از تاریخ نشان میدهد که شاهینها نیز حداقل توضیحی مشابه توضیح کبوترها در مورد اینکه چگونه به اینجا رسیدیم، دارند. این به آن معنی نیست که گزینه شاهینها همواره به لحاظ تاکتیکی در هر موقعیتی درست بوده است، بلکه به این معناست که مستحق دقت بیشتری است که تا کنون به آن شده است.
به عبارت دیگر، رئیس جمهور اوباما در طرح گزینه کبوترها مبنی بر عدم تحریم بیشتر، متقاعد کنندهتر میبود اگر میتوانست در مورد ماهیت انتقادات شاهینها، صریحتر سخن بگوید. عدم صراحت کلام او در این باره، سبب شد تلاش اوباما برای رسیدن به مهلت دیپلماتیکی که به گفته خودش برای سنجش ایرانیها بدان نیاز داشت، با دشواری بیشتری مواجه گردد؛ همچنین این نگرانی را به وجود آورد که سخنپراکنی در مورد داشتن سیاست «پیشگیری» و نه «محدود سازی» صرفاً سخنپراکنی و نه نیتی واقعی،باشد.