به گزارش لنجانا ؛نوجوانان حساسترین و بحرانیترین دوران زندگی را سپری میکنند که به علت تغییرات هورمونی و جسمی، سلیقه، رفتار و اخلاق آنها نیز دستخوش تغییرات قابل توجهی قرار میگیرد.
نوجوانی حدفاصل کودکی و جوانی و همچنین سن تمرین برای بزرگسال بودن است، اما متأسفانه برخی خانوادهها نمیتوانند با رفتاری مناسب و صمیمی فرزندانشان را از این راه پر پیچ و خم عبور دهند.
*وقتی والدین نامحرم میشوند!
در جامعه فعلی ما، بزرگسالان سنتها و هنجارهای گذشته را مدنظر قرار میدهند و حتی برخی از آنان مستبدانه میخواهند که فرزندانشان بدون چون و چرا از آنها پیروی کنند و اجازه اظهارنظر و انتخاب سادهترین راههای زندگی را به آنها نمیدهند، از طرف دیگر دنیای نوجوانان، دنیای تجربهطلبی است. آنها که خود را در این سنین عاقل میدانند، بیشتر کارهای بزرگسالی را تکرار و تمرین میکنند. بنابراین برای این که بتوانند راه درست زندگی را انتخاب کنند، به مشورت و از همه مهمتر همراهی والدینشان نیاز دارند.
نیکو ، ۱۷ ساله، دانش آموز سال سوم دبیرستان درباره رفتار مادرش میگوید: مادرم از کودکی تاکنون صمیمیترین دوستم بوده است؛ او مرا کاملاً درک میکند و به من اجازه صحبت کردن در مورد عقایدم و اتفاقات روزمره را میدهد و همچنین با دلایل منطقی، من را راهنمایی و از بعضی کارها منع میکند.
متأسفانه به علت عدم رفتار و کنترل صحیح برخی والدین، بین پدر و مادر و فرزندان جدایی عاطفی به وجود میآید، اما این روند که والدین در یک جبهه و فرزندان در جبهه مقابل قرار میگیرند، آسیبها و خسارتهای بسیاری از جمله سوءاستفاده و دخالت حسودان در زندگی فرزندان، راهنماییهای نابهجا و کشیده شدن فرزندان به راههای خطرناک و برخلاف عرف جامعه را همراه دارد.
فاطمه ۱۶ ساله، دانش آموز سال دوم دبیرستان به قدیمی و نادان بودن خانوادهاش تأکید میکند و با لحنی عصبانی میگوید: پدر و مادرم اجازه رفت و آمد با دوستانم در خارج از مدرسه را به من نمیدهند، به همین دلیل در زمانهایی که آنها فکر میکنند در کلاس ریاضی هستم، با همکلاسیها و دوستانم به مهمانیهای مختلط و سفرهخانهها میرویم.
استبداد و سختگیریهای نابهجای برخی والدین نه تنها راه درست زندگی را به فرزندان نمیآموزد، بلکه ممکن است که آنان را به کلی از مسیر درست و مستقیم منحرف کند و به سمت پنهانکاری و دروغ نیز بکشاند.
دکتر امان الله قرائیمقدم، جامعه شناس درباره پنهانکاریهای برخی نوجوانان میگوید: ریشه پنهانکاری و دروغ نوجوانان در استبداد خانواده است. هنگامی که والدین به فرزندانشان اجازه صحبت و اظهارنظر کردن را نمیدهند در نتیجه آنان نیز مخفی کردن را به راستگویی و سرزنش شدن ترجیح میدهند.
* برخی پنهانکاری را به فرزندانشان میآموزند!
دوران نوجوانی فقط مخصوص فرزندان امروز نیست، بلکه همه ما این دوره سردرگمی را پشت سر گذاشتهایم اما پارهای از پدر و مادرها با فراموش کردن رفتار خود در نوجوانی و همچنین بدون آگاهی از رفتار صحیح و مناسب، شکاف عمیقی بین خود و فرزندانشان به وجود میآورند؛ به طوری که در این شرایط نوجوانان دیگر صحبتها و نظرات والدین خود را قبول ندارند و به راحتی راه گریز از عقاید والدینشان را پیش میگیرند، کارهای دلخواهشان را به صورت پنهانی انجام میدهند و در این شرایط گاهی طعمه برخی گرگهای انساننما نیز میشوند.
امیدواریم پدران و مادران دلسوز و خیرخواه با مطالعه راههایی مناسب برای تربیت فرزندانشان بیابند که فرزندان با اعتماد و دلخواه خودشان به سمت والدین بروند و فرار از خانه را به بودن در کنار خانواده ترجیح ندهند…
منبع :yjc
انتهای پیام/