به گزارش لنجان نا، به نقل از نی نی سایت: همه ما گاهی بعضی اوقات با گفتن چیزهایی که درست نیستند، به کودکان آسیب می رسانیم یا باعث عصبانیت و سردرگمی آنها می شویم. در این مقاله به رایج ترین اشتباهات کلامی که والدین مرتکب می شوند و جایگزین های مناسب برای آنها اشاره می کنیم.
من را تنها بگذار!
احتمالا پدر یا مادری وجود ندارد که آرزوی فرصتی برای آرامش و استراحت را نداشته باشد. مشکل اینجاست که زمانی که به کودک می گویید “راحتم بگذار” یا “کار دارم”، آنها پیغام شما را درونی سازی می کنند و شروع به شکل دهی این تفکر می کنند که حرف زدن با شما بی فایده است چون شما همیشه سرتان شلوغ است. اگر این الگو زمانی که کودک هنوز کوچک است، شکل بگیرد کودک در بزرگسالی هم تمایلی به حرف زدن و مطرح کردن مسائلش با شما نخواهد داشت.
کودکان باید از همان ابتدا ببینند که والدین زمانهایی را به خودشان اختصاص می دهند. به این منظور می توانید از یک پرستار کودک کمک بگیرید یا مراقبت از کودک را به همسرتان بسپارید و یا برای مدت کوتاهی کودک را مقابل تلویزیون قرار دهید تا بتوانید حداقل نیم ساعت استراحت کنید و انرژی از دست رفته تان را بازیابی کنید. در زمان های وقتی به شدت مشغول و درگیرهستید، پیش از تمام شدن کارهایتان به کودک بگویید که باید کارتان را تمام کنید و از او بخواهید در این مدت نقاشی بکشد و بعد از اتمام کارتان همراه یکدیگر بیرون خواهید رفت.
واقع بین باشید! کودک نوپا و خردسال نمی تواند خودش را برای یکساعت سرگرم کند.
تو خیلی … هستی!
برچسب ها های میان برهایی هستند که کودک را فریب می دهند : “چرا انقدر با دوستت بدجنس هستی؟” یا ” چطور توانستی تا این حد بی دست و پا باشی؟” بعضی اوقات کودکان به خوبی حرف هایی که بین بزرگتر ها رد و بدل می شوند را می شنوند : ” این یکی دختر خجالتی من است”. کودکان بزرگتر آنچه را می شنوند بدون هیچ پرسشی می پذیرند حتی وقتی چیزی که می شنوند در مورد خودشان باشد. به همین علت برچسب های منفی می توانند به بخشی از خودانگاره کودک تبدیل شوند. حتی برچسب هایی که به نظر طبیعی و مثبت به نظر می رسند مانند “خجالتی” یا “باهوش” می توانند باعث ایجاد توقعات غیرضروری و نامناسب در کودک شوند.
معمولا بدترین برچسبی که به کودک نسبت داده می شود، برای تمام طول عمر در ذهنش باقی می ماند. بسیاری از ما برچسب هایی از قبیل “تنبل” یا “خنگ” را از والدین خودمان شنیده ایم و هنوز هم به یاد داریم.
بهترین روش این است که رفتارهای خاص کودک را مورد خطاب قرار دهید و از به کار بردن صفات در مورد شخصیت کودک پرهیز کنید. برای مثال : ” وقتی از بچه ها خواستی با زهرا بازی نکنند، او را ناراحت کردی، چطور می توانیم کاری کنیم که حس بهتری داشته باشد؟”
گریه نکن!
از این جملات استفاده نکنید : ” ناراحت نباش “، “بچه نشو!” یا ” دلیلی برای نگرانی وجود ندارد” زیرا کودکان و خصوصا نوپایان که قادر به بیان احساساتشان در قالب کلمات نیستند، باید خیلی غمگین باشند تا شروع به گریه کنند. کودکان هم دچار ناراحتی و اضطراب می شوند و این کاملا طبیعی است که بخواهید کودک را حمایت کنید اما گفتن چنین جملاتی به بهبود احساسات کودک کمک نمی کند و حتی ممکن است این پیغام را به کودک بدهد که احساسات ارزشی ندارند و نباید ناراحت بشوند یا بترسند.
به جای انکار احساسات کودک، سعی کنید او را از هیجانات و احساساتش مطلع کنید. “حتما وقتی علی به تو گفت که نمی خواهد با تو بازی کند، خیلی ناراحت شدی”. با نامگذاری احساسات حقیقی کودک به او یاد می دهید با استفاده از کلمات احساساتش را توصیف کند و همدلی خودتان را با او نشان می دهید و در نهایت منجر به این خواهد شد که کمتر گریه کند و بیشتر با استفاده از کلمات هیجانات و احساساتش را توصیف کند.
ای کاش بیشتر شبیه خواهرت بودی!
ممکن است در نظر گرفتن خواهر یا برادر و یا یک دوست به عنوان الگوی مناسب برای کودک مفید باشد. “ببین محمد چقدر خوب زیپ کتش را می بندد” یا ” فاطمه از همین حالا خودش به تنهایی دستشویی می رود و تو هنوز نمی توانی این کار را انجام بدهی”، مقایسه کردن بیشتر اوقات به نتیجه نامطلوب منجر می شود چون کودک شما منحصر به فرد است و با دیگران تفاوت دارد. متخصصین معتقدند این مسئله برای والدین طبیعی است که فرزندانشان را در خصوص روند رشد یا رفتار با هم مقایسه کنند اما بهتر است این مقایسه را در حضور کودک انجام ندهید. هر کودک با روند رشد منحصر به فردی دارد و خلق و خو و شخصیت او مخصوص به خودش است. مقایسه کودک با دیگران این پیام را به کودک می دهد که شما ترجیح میدهید کودک دیگری داشتید.
مقایسه کردن نه تنها به تغییر رفتار کمک نمی کند بلکه وارد کردن فشار برای انجام کاری که کودک برای آن آمادگی ندارد یا علاقه ای نشان نمی دهد می تواند برای کودکان کوچکتر گیج کنند باشد و عزت نفس آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
به جای یادآوری نقاط ضعف کودک به موفقیت های او اشاره کنید و آنها را پر رنگ کنید.
بهتر از این می توانستی انجام بدهی!
درست مانند مقایسه کردن، قضاوت سریع و سخنان طعنه آمیز هم می توانند به شکلی که والدین تصورش را هم نمی کنند به کودک آسیب برساند. یادگیری فرآیندی کوشش و خطا است. اگر کودک در انجام کاری اشتباه می کند و همان اشتباه را دوباره تکرار می کند، بهتر است از جملاتی استفاده کنید که در عین مولد و حمایتی بودن، ارزش شک و دودلی را به کودک بیاموزد.
بس کن یا کاری می کنم که پشیمان بشوی!
معمولا تهدید از سوی والدینی که کلافه و عصبانی هستند بی ثمر است. اشکال استفاده از جملات تهدید آمیز این است که دیر یا زود مجبور خواهید شد به تهدیدتان عمل کنید یا تهدیدتان قدرتش را از دست خواهد داد. تهدید به زدن منجر به انجام تنبیه خواهد شد که روش ناکارآمدی برای تغییر رفتار است.هر چه کودک بزرگتر باشد، زمان بیشتری برای تاثیرگذاری این شیوه لازم خواهد بود. بنابراین بهتر است برای آنها از مجموعه ای از تکنیک های سازنده مانند جهت دهی، دورکردن کودک از موقعیت یا تایم اوت به جای درنظر گرفتن عواقب منفی مانند تنبیه کلامی یا پشت دست زدن استفاده کنید.
صبر کن بابا برگرده!
این شیوه بسیار آشنای فرزند پروری که نه تنها نوع دیگری از تنبه است بلکه بسیار هم آبکی و بی نتیجه است. برای تاثیرگذاری لازم است خودتان کنترل شرایط را در دست داشته باشید. انضباط معلق با عواقب رفتار و اعمال کودک مرتبط نخواهد شد. زمانی که والد دیگر به خانه برسد به احتمال بسیار زیاد کودک کاری که انجام داده را فراموش کرده و علاوه بر این ممکن است شدت عذاب ناشی از انتظار مجازات بیشتر از حد لازم باشد. و در نهایت اینکه انتقال مسولیت به فرد دیگر می تواند باعث کاهش قدرت نفوذ شما شود.
زود باش!
آیا کسی وجود دارد که در این دنیای پر از هیاهو و قرار ملاقات های پی در پی و برنامه ریزی های فشرده این عبارت را نشنیده باشد؟ مطمئنا همه پدر و مادرهای جوان فرزند کوچکی دارند که موفق به پیدا کردن کفش ها یا پاپوش هایش نمی شود یا می خواهد خودش به تنهایی جوراب هایش را بپوشد. آیا می دانید در این شرایط باید با چه صدا و لحنی از کودک بخواهید عجله کند؟
اگر هر روز با آه و ناله و غرولند و در حالی که دستهایتان را روی گونه هایتان می زنید از کودک می خواهید عجله کند، کمی بیشتر دقت کنید. این احتمال وجود دارد زمانی که عجله داریم رفتاری بکنیم که باعث احساس گناه در کودک شود. این احساس گناه می تواند بدون ایجاد انگیزه برای انجام سریعتر کار، احساس بدی در کودک به وجود بیاورد. بنابراین سعی کنید خودتان را کنترل کنید و زمان کافی را پیش از انجام کارها پیش بینی کنید.
آفرین! دختر خوب!
چه اشکالی در این جمله وجود دارد؟ تشویق مثبت یکی از بهترین ابزارهای تاثیرگذاری است که والدین در اختیار دارند. مشکل زمانی شروع می شود که با تکرار بیهوده و بی رویه این جملات برای هر کار کوچکی که کودک انجام می دهد، معنی و ارزش آن را از بین می برید. کودکان می توانند تفاوت میان تشویق برای انجام یک کار ساده را با تشویق برای یک تلاش واقعی تشخیص دهند.
برای تشویق کودک به نکات زیر توجه کنید:
فقط تکالیفی را تشویق کنید که نیازمند تلاش واقعی هستند. نوشیدن یک لیوان شیر ارزش استفاده از این جملات را ندارد و یا اگر کودک هر روز نقاشی می کشد، لازم نیست هر بار از این جملات استفاده کنید.
مشخص و دقیق حرف بزنید. به جای گفتن “آفرین” بهتر است بگویید : ” چه رنگ های زیبایی در نقاشی ات به کار برده ای” یا ” امروز دیدم که در حال نقاشی داستانی هستی که امروز باهم خواندیم”
به جای تشویق و تاکید بر کودک، رفتار کودک را مورد تشویق قرار دهید.
منبع: YJC
انتهای پیام/