به گزارش لنجانا به نقل از شبکه ایران ، پس از سلسله افشاگریهای تابناک و برخی دیگر از رسانهها پیرامون فاجعه مالی که در ساخت پروژه سینمایی لاله رخ داده، شب گذشته، شاهد مناظرهای در برنامه سینمایی «هفت» بودیم؛ برنامهای که به رغم تمایل نداشتن مجری به طرح بسیاری از مسائل، منجر به افشای بسیاری از پشت پردههای تکاندهنده این پروژه از سوی نیکنژاد، مدیر عامل کنونی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی بود.
فیلم «لاله» با هزینه بیش از 6.7 میلیارد تومانی که در پروژه تولید و 3350 میلیونی که خارج از پروژه در پی داشته و میلیاردها هزینهای که تا پایانش مورد نیاز است، همچنان حواشی خاص خود را دارد؛ حواشی که بخشی از آنها شب گذشته مرور شد و برخی اتفاقاتی که در این پروژه به وقوع پیوست و تاکنون مسکوت مانده، از سوی محمدمهدی طباطبایینژاد، مدیر عامل کنونی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی افشا شد تا شفیع آقامحمدیان، مدیرعامل پیشین این مرکز، حرفی برای گفتن به جز توجیهات غیرقابل پذیرش نداشته است.
برنامه «هفت» در بخش پرده آخر خود، میزبان شفیع آقامحمدیان، مدیرعامل سابق مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و محمدمهدی طباطبایینژاد، مدیر عامل کنونی مرکز گسترش بود تا درباره فیلم سینمایی پرحاشیه «لاله» با یکدیگر مناظره کنند.
شفعیع آقا محمدیان مدیرعامل اسبق مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی درباره مخالفت کمیسیون فرهنگی مجلس با «لاله» گفت: حسینی وزیر ارشاد و شمقدری ملاقاتی با نمایندگان مجلس داشتند و قرار بر این بود که این مسأله به صحن علنی مجلس کشیده شود اما در دیدارها، دوستان متقاعد و مسأله کنسل شد. ما بر پایه همین متقاعد شدن ادامه دادیم. خودم معتقدم تمام مدیران نظام جمهوری اسلامی قابل احترام هستند.
ابهام در مالکیت پروژه لاله/ نیکنژاد اعلام کرد فروخته شده است
طباطبایی نژاد عنوان کرد: من مصاحبه ای کردم و حرف هایی گفتم که ترجیح می دهم آن مسأله موضوع صحبتم باشد. سه نکته وجود دارد؛ اول اینکه چرا«لاله» باید در مرکز سینمای مستند و تجربی تولید شود؟ آیا این فیلم تجربی است؟ آیا به اعتبار اینکه فیلساز این فیلم اولین تجربه خودش را در زمینه فیلمسازی دارد، در مرکز مستند ساخته شده است؟ نکته دوم مربوط به تهیه کنندگی و تولید و نکته سوم هم مرتبط با حوزه مدیریت می شود. البته نکته کلان تری در مورد ادعاهای آقای نیک نژاد در جلسه مشترکی که با ایشان و خانم پرتو داشتیم، وجود دارد. وقتی بخشی از آن ادعاها شوخی قلمداد شد و در مورد بخشی دیگر هم گفتند که مالکیت مطلق فیلم در اختیار مرکز است، حقیقت ندارد و حداقل در پیش نویس قرارداد این مسائل را ادعا کردند و همچنان هم در شکلی از آن ادعا پافشاری می کنند.
وی افزود: اجمالا برای این فیلم 7 میلیارد تومان هزینه کردیم و خوب یا بد باید در مورد آن تصمیمی عاقلانه بگیریم. قرار بر این شد که جلسات مستمری را با خانم پرتو و آقای نیک نژاد بگذارند و موضوع را به سرانجام معقولی برسانند. جلسه اول 5 ساعت طول کشید و جلسه دوم تا 12:30 شب ادامه داشت. در جلسه دوم وقتی بحث مالی پروژه را برای برآورد هزینه ها انجام می دادم، آقای نیک نژاد ادعایی مطرح کردند که موضوع گفتگوی ما را تغییر داد. ایشان گفتند اساسا مالکیت پروژه به اعتبار اینکه سه رایت فیلمنامه،کارگردان و کپی رایت لاله یوسفی از مرکز خریداری نشده در اختیار مرکز نیست،پروژه متعلق به شرکت کانادایی drive است.ایشان گفتند این از لحاظ بین المللی اشکال ایجاد می کند و تا تصمیم قاطعی درباره آن گرفته نشود، اساسا موضوع مالکیت مخدوش است.
نیکنژاد گفت قرارداد را قبول نداشتم و با دست چپ امضا کردم
طباطبایی نژاد خاطرنشان کرد: من به آقای نیک نژاد گفتم فیلمنامه از حیث بازنویسی خریداری شده و آقای نیک نژاد هم فیلم ها را در اختیار گذاشتند اما قراردادی تحت عنوان فیلمنامه نداریم. در مورد رایت فیلمنامه به نیک نژاد گفتم شما قراردادی با ما به مبلغ 275 میلیون دارید که از این میزان 215 میلیون آن را دریافت کردید و همه حقوق را هم از خودتان گرفتید. چرا این ادعا را می کنید؟ نیک نژاد گفتند: این قرارداد را مطلقا قبول نداشتم اما هیچ کس حرف مرا گوش نمی کرد و به همین دلیل با دست چپ امضا کردم.
این مسئول توضیح داد: من از آقای نیک نژاد پرسیدم تکلیف این 7 میلیارد پولی که برای«لاله» پرداختیم چه می شود،پاسخ ایشان این بود که با ساختمانی که در زمین دیگران بنا می کنند چه باید کرد؟ جواب دادم: من درختی را در زمین پستی بکارم، میوه آن متعلق به من است، اگرچه شما به عنوان مالک اختیار این را دارید که آن را از زمین خود بیرون بیندازید.
وی افزود: من خطاب به نیک نژاد گفتم: تا تعیین مالکیت پروژه هیچ هزینه ای را معقول نمی دانم و تا روشن شدن مالکیت هیچ جلسه دیگری نخواهیم داشت و موضوع جلسه بعدی ما مالکیت فیلم است. در این جلسه باید نماینده رسمی شرکت drive حضور پیدا کند که خانم پرتو به عنوان سرمایه گذار به خاطر هزینه های جانبی مثل هتل و غیره ناخشنود بودند. آقای نیک نژاد حرفی نگفتند اما اظهار کردند که من نماینده رسمی این شرکت هستم. الان وضعیت ما این گونه است؛ به اعتبار ادعاهای مطرح شده که هیچ کدام واهی نیست، مدیریت ما بی توجهی کرده و در مورد آن ادعاها برخورد معقول و منطقی نکرده است.
طباطبایی نژاد ادامه داد: پیش نویس قرارداد نگاه آقای نیک نژاد را نسبت به حق مالکیت معین می کند و معلوم می شود ایشان با چه دیدگاهی وارد حوزه تولید در سینمای ایران شده است.
«لاله» مصداقی برای مدیریت فرهنگی است
وی با اشاره به مسأله مدیریت در سینما گفت: به نظرم مسأله اصلی سینمای ما که«لاله» مصداقی برای آن است، موضوع مدیریت فرهنگی است. تا زمانی که این موضوع نقد و مشخص نشود که مدیریت من یا آقای آقامحمدیان تا چه اندازه صحیح بوده است، مسأله حل نخواهد شد.
طباطبایی نژاد خطاب به آقامحمدیان سوالی مطرح کرد و گفت: نسبت پروژه«لاله» با مرکز گسترش چیست؟شما در مصاحبه های خودتان بیان کردید که این فیلم به دلیل داشتن هلی شات تجربی است.
اگر «لاله» تجربی نیست، «آناهیتا» تجربی است؟
شفیع آقامحمدیان پاسخ داد:اولا فیلم«لاله» تماما به زبان انگلیسی و این تجربه جدیدی است. از طرف دیگر به لحاظ تولید سنگین و امکانات ویژه ای که کار می خواهد،یک نوع کار تجربی محسوب می شود. زمان خود طباطبایی نژاد آقای حمید نژاد فیلم«آناهیتا» را ساخت که تجربی نبود و جزو کارهای چندم کارگردان بود. ما برای «آناهیتا» بعدها متمم کلان زدیم چون خود آقای طباطبایی نژاد معتقد بودند به دلیل موضوع جدید این فیلم، یک کار تجربی انجام می دهند.
طباطبایی نژاد با رد این ادعا عنوان کرد: فیلم«لاله» با مقاومت جدی بنیاد فارابی مواجه شد و اصلا قرار نبود در مرکز گسترش تولید شود و به طور قاطع قرار بود بنیاد فارابی آن را تولید کند اما مقاومت های خسته کننده دوستان آقای شمقدری مثل آقای میرعلایی،نجاریان و پژمان لشکری پور آنها را از کار با فارابی منصرف کرد. آقای آقا محمدیان مصاحبه ای روی سایت ها در تاریخ شهریور91 دارند که در نشست جشنواره رضوی خبرنگاری درخصوص علت آمدن فیلم«لاله» به مرکز گسترش می پرسد و او پاسخ می دهد: ما پیشنهاد تولید«لاله» را روی هوا زدیم.
ماجرای رفت و برگشت «لاله» بین فارابی و مرکز گسترش/ پای مشایی به قصه باز میشود
طباطبایی نژاد به صورت شفاف توضیح داد: صادقانه مسأله این بوده که قرار بود«لاله» در فارابی تولید شود اما بچه های فارابی زیر بار تولید نرفتند. فیلمنامه مردود و قرارداد در فارابی رد می شود و اعضای بخش بین الملل مخالفت می کنند و پرداخت ها را انجام نمی دهند. مثلا در مورد 350 میلیون اولیه آقای شمقدری با فارابی تماس می گیرند و می گویند: مبلغ یک میلیون دلار را همین امروز به آقای نیک نژاد پرداخت کنید تا من دو روز دیگر از دفتر آقای مشایی یک میلیون دلار به حساب فارابی بریزم. دوستان ما چون در مورد اصل موضوع توجیه نبودند، آقای نیک نژاد را می خواهند و با وی صحبت می کنند که این میزان پول را برای چه می خواهد و همین مقدار 50 تومان را بگیرد و برود. بعد از گذشت دو روز پولی واریز نمی شود و این مسیر یک ماه طول می کشد تا اینکه با جنجال و تشر آقای شمقدری به 700 هزار دلار می رسد که این میزان را هم نمی توانند پرداخت کنند و حتی یکی از دوستان اظهار کردند که دلیل رفتن من از آنجا به همین بود.
وی افزود: آقای حسن نجاریان برای من در جشنواره کودک و نوجوان اصفهان کل شرح ما وقع را تعریف کردند. در ماه آخر با برخورد جدی آقای شمقدری پرداخت می کنند و این به گونه ای بود که آقای نجاریان گفتند آن قدر شرایط در فارابی حاد بود که هیچ سندی برای این پرداخت نداریم و این فقط یک دستور است. اتفاقی که برای این فیلم افتاده نسبتی با تجربی بودن برای توجیه فیلم«لاله» ندارد. نکته دوم اینکه اقای آقا محمدیان عنوان کردند 10 میلیاردی که پرداخت شده ربطی به بودجه مرکز نداشته است.
شفیع آقا محمدیان گفت: از زمانی که سازمان سینمایی در حال تشکیل بود،کمیته ای تحت عنوان حمایت از آثار تشکیل شده بود که بعدها تبدیل به معاونت آثار شد که وظیفه آن این بود که بررسی کند چه فیلم هایی را مرکز گسترش و چه فیلم هایی را فارابی بسازد و بودجه آن را می دادند.«لاله» با نگاهی که آقای نیک نژاد داشتند، شات میکر می خواست و این فناوری تازه می خواست به ایران وارد شود. در مرحله سوم نظرات ب روی این بود که «لاله» بیشتر ارتباط خودش را با خارج از کشور برقرار کند. به عبارتی بخش بین المللی فیلم در حال تجربه شدن بود و به همین دلیل به زبان انگلیسی است و حدود 120 بازیگر تست دادند که از این میان معدودی از آنان مسلط به زبان انگلیسی بودند. آیا نمی شود این مسائل را تجربی دانست؟ در آن زمان یک میلیارد هزینه شات میکر بود.
طباطبایی نژاد تأکید کرد: آقای آقامحمدیان کتابی از مجموع نشست ها درباره فیلم تجربی تدوین کرده اند که من نیز در خدمتشان بودم و این نوع تعریف از سینمای تجربی را در هیچ کدام از گروه ها ندیدم. نمی شود که هرکسی تجربه جدیدی در فیلمبرداری یا صحبت به زبان های دیگر داشته باشد، فیلمش را تجربی بدانیم. فیلم تجربی تعریف مشخصی در اساسنامه مرکز دارد: اول اینکه تجربه اول فیلمساز باشد. دوم اینکه فیلم آوانگارد، ساختارشکن،تجربه گرا،پیشرو و ضد پلات باشد.
وی درباره«آناهیتا» توضیح داد: یک فیلم با مضمون دینی با یک کارگردان صاحب نام وارد مرکز گسترش شد و مدیریت تشخیص انجام این کار را داد و مجوز گرفت این فیلم استثنا تولید شود.
«لاله» را سیاسی کردند و هزینههایش بالا رفت
شفیع آقا محمدیان درباره هزینه 7 میلیاردی که تاکنون درخصوص«لاله» صورت گرفته بیان کرد: 10 الی 12 درصد هزینه ها که مربوط به پیست اتوموبیلرانی است، باقی مانده است. وقتی یک فیلم وارد حاشیه های غیر خودی می شود، اتقاقات بسیاری برایش می افتد و آن اتفاقات داخلی نیست و حاشیه های جانبی دارد. در مقطعی دیدیم برخوردها صرفا در حال سیاسی شدن است. اتفاق های بسیاری سر این پروژه افتاد، با فلان بازیگر صحبت می کردیم و فردای آن روز می گفت مرا تهدید کرده اند و نمی آیم و زمانی طی می شد. یک فیلمبردار هم آمد اما اواسط کار رفت. رفتن این فرد یک ماه کارمان را عقب انداخت و این یعنی پرداخت دستمزد بقیه عوامل و این هزینه ها را بالا می برد. اگر با همین هزینه ها پیش می رفت هزینه ها بیشتر از سه میلیارد نمی شد اما کار به تورم خورد و هزینه های جانبی بر ما متحمل شد و تغییر تهیه کننده هم باعث بالا رفتن هزینه تولید شد. طی وقفه کاری 4 الی 5 ماهه باید دستمزد عوامل را پرداخت می کردیم و از طرف دیگر تولید کار سنگین بود. تهیه و نگه داری اتوموبیل های مدل بالا احتیاج به هزینه داشت.
طباطبایی نژاد خطاب به آقامحمدیان سوالی مطرح کرد و گفت: چه اتفاقی از مهر سال گذشته افتاد که برآورد مرکز 2 میلیارد و چهارصد و هفتاد میلیون تومان تا تحویل راف کات بود و الان این میزان 8 میلیارد تا پایان فیلمبرداری است. در تاریخ برج هفت سال گذشته شما قراردادی امضا کردید که مرکز این میزان را می پردازد و فیلم را پس از راف کات تحویل می گیرد. از برج هفت تا الان چه اتفاق سیاسی رخ داده که قرارداد شما با خانم پرتو این شده است: حداکثر 80 میلیارد ریال تا پایان فیلمبرداری و قبل از راف کات تعیین شده است. علاوه برآن متوجه برخی برآوردها نمی شوم. مثلا دستمزد تهیه کننده در برآورد اولیه 100 میلیون تومان و مشاور تهیه کننده هم 100 میلیون تومان است و در برآورد دوم دستمزد تهیه کننده 200 میلیون و دستمزد مشاور 100 میلیون است. این قراردادها با فاصله سه ماه 4 برابر شده است. من از این قراردادها آن قدر سوال دارم که حتی بعد از 5 ساعت هم وقت کم می آورم!
ماجرای سفر بیسرانجام به ترکیه و قطر برای لاله
وی افزود: آقای نیک نژاد به قطر رفته بود و ملاقات هایی داشت تا از پیست اتوموبیلرانی این کشور استفاده کنیم. وقتی خانم پرتو رفتند گفتند با توجه به شرایط موجود کمتر از این میزان نمی توانم برای پروژه هزینه ای در نظر بگیرم. در آن زمان 350 میلیون فارابی 350 میلیون دلار می شد و اگر این طرف سال بود، چیزی نزدیک 700 میلیون تومان می شد چون قیمت دلار افزایش پیدا کرده بود.
طباطبایی نژاد پاسخ داد: بودجه شما ارتباطی با دلار نداشت. ما غیر از حق مأموریت هایی که برای پروژه«لاله» به صورت یورو به آقا محمدیان به صورت یورو پرداخت می کردیم، هیچ پرداخت دیگری نداشتیم و جزو هیچ کدام از هزینه ها نداشتیم. آقایان نیک نژاد و آقا محمدیان برای خرید دوربین به ترکیه رفتند، نخریدند و برگشتند و ما هزینه را به دلار پرداخت کرده بودیم.
شفیع آقا محمدیان درباره علت رفتن به ترکیه توضیح داد: دیدن پیست اتوموبیلرانی ترکیه یکی از اهداف ما بود؛چون می خواستند به جای پیست تهران در ترکیه کار کنند. حدود 7 الی 8 بازیگر در ترکیه دیدیم و ملاقات کردیم.وقتی همه عوامل با خانم پرتو قرارداد بستند، براساس تورم دلار قرارداد بستند. در آن زمان تورم سیر صعودی داشت و بازیگر 500 میلیون دستمزد خواست و استدلالش این بود که کمتر از این میزان برای فیلمی با هزینه 20 میلیارد و پرحاشیه نمی گیرم.
طباطبایی نژاد تشریح کرد: دستمزدها غیرمنطقی است. ما دستمزدهایی برای افرادی که اصلا نمی دانیم چه کسی هستند را هم قابل توجه می دانیم؛ مثلا دستمزد امور کارگردانی ماهانه 6 میلیون تومان بود. چرا با قرارداد دو ماهه با آقای سبط احمدی 950 میلیون تومان پرداخت کردید و این در حالی است که طبق قرارداد نباید بیش از 400 میلیون پرداخت می کردید. ماشین ها را چه کسی و چه طور خریده است؟ ماشین ها جا به جا شده و می خواهم بدانم موتورهای 4 دستگاه ماشین و تجهیزات آن به چه کسی داده شده است؟
شفیع آقا محمدیان پاسخ داد: من مسئول مالی خودمان را مأمور به حل این مشکل کردم. بعدا به ما گفتند به چه کسی تحویل دادند و چه مقدار پرداخت کردند. من مسئول مالی خانم پرتو را به معاونت متصل کردم. باید خود این افراد بیایند و پاسخگو باشند.
طباطبایی نژاد خطاب به آقا محمدیان گفت: این مسأله ربطی به تهیه کننده ندارد و یک بحث مدیریتی است و شما بودید که چک را پرداخت کردید. برآورد هزینه این پروژه 12 میلیارد است که تا الان هزینه آن 5 میلیارد بوده است. وقتی خانم پرتو در دفتر من بودند پرسیدم چه مقدار هزینه کنیم و ایشان پاسخ دادند من با دو میلیارد و 800 این هزینه ها را تمام می کنم. آقای نیک نژاد هم با 600 هزار دلار کل مرحله تولید را انجام می داد. بعد از آن خانم پرتو مصاحبه کردند که این پروژه را با یک میلیارد تمام می کنم و سوالم این است که در این یک شبانه روز چه اتفاقی افتاده است که یک میلیارد و 700 میلیون به ما تخفیف داده اند؟ دوم اینکه آقای آقا محمدیان! آیا شما از پرسیدید که این فیلمنامه همان فیلمنامه ای است که کمیسیون فرهنگی مجلس مصوب کرده است یا نه؟. این فیلمنامه نیست. فلاش بک های جنگ در فیلم بود که حذف شده است. چرا حذف شده است؟ چرا در برآورد هیچ تغییری ایجاد نشده است؟ چرا رالی خزر-خلیج فارس که یک میلیارد برآورد داشته است در فیلم وجود ندارد؟
شفیع آقا محمدیان در پایان پاسخ داد: برآورد اولیه فیلمنامه ای که شما به آن اشاره می کنید، براساس حذف جنگ بود. برآورد اولیه کار بالای 10 میلیارد بود. برآورد اولیه سبط احمدی 8 میلیارد تومان است. ما این میزان برآوردها را قبول نکردیم و اصلا پرداختی صورت نگرفت و امضا نشد.