به گزارش صدای لنجان؛ دور جدید مذاکرات هستهای وین، جمعهشب بعد از ۵ روز گفتوگو میان هیات ایرانی و نمایندگان کشورهای ۱+۴ (انگلیس، آلمان، فرانسه، چین و روسیه) به پایان رسید. حضور کارشناسان تخصصی مسائل اقتصادی و حقوق بینالملل در هیات مذاکرهکننده کشورمان، بیش از هر چیز نشاندهنده عزم جدی دولت سیزدهم برای رسیدن به یک توافق خوب و راهبردی است.
علاوهبر تیم کامل مذاکرهکننده، تهیه سه سند راهبردی مربوط به رفع تحریمها، فعالیتهای هستهای ایران و راستیآزمایی از رفع تحریمها توسط دیپلماتهای هستهای کشورمان، نشان میدهد ایران با برنامهریزیای کامل در وین حاضر شده است تا به یک «توافق خوب» با هدف احقاق حقوق ملت ایران برسد.
برخلاف آن چیزی که در مذاکرات هستهای در هفته گذشته رخ داده است، رسانهها و دیپلماتهای کشورهای اروپایی با راه انداختن هجمه تبلیغاتی علیه کشورمان سعی کردند این گزاره را به افکار عمومی ایران و جهان القا کنند که دولت رئیسی و تیم مذاکرهکنندهاش ایده و جدیت لازم برای دستیابی به توافق خوب را ندارند.
جنگ رسانهای کشورهای غربی علیه هیات مذاکرهکننده ایرانی پیش از آغاز گفتوگوها در وین شروع شده است و هر روز ابعاد گستردهتری نیز پیدا میکند. غربیها در این جنگ برای دستیابی به اهدافشان از تمامی ظرفیتها و ابزارهای رسانهای خود حداکثر بهره را میبرند تا روایتی وارونه از آنچه در مذاکرات وین میگذرد را به دنیا مخابره کنند.
افکار عمومی را جدی بگیرید!
افکار عمومی آنقدر مهم است که عدماقناع درست و کامل آن باعث شود بسیاری از پروژههای خوب و کارآمد دولت به شکست کشیده شود. به عبارت دیگر در مذاکرات وین اگر حتی ما به توافق خوب و راهبردی هم دست پیدا کنیم، مادامی که افکار عمومی نسبت به ابعاد مختلف توافق توجیه نشده و با عینک بدبینی به آن نگاه کند، عملا هیچ اتفاق مثبتی رخ نداده است. بهدلیل همین اهمیت بالای افکار عمومی ما شاهدیم بخش عمدهای از انرژی و زمان رقبای ایران در مذاکرات هستهای صرف تاثیرگذاری بر افکار جامعه ایرانی از طریق رسانهها و فضای مجازی میشود.
در مواجهه با این شرایط لازم است تیم مذاکرهکننده هستهای دولت سیزدهم علاوهبر تمرکز دقیق پیرامون محتوای گفتوگوها، توجه کافی و لازم نیز به ابعاد رسانهای مذاکرات نیز داشته باشند.
اثرگذاری بر ایران برای غرب چه کاربردی دارد
غرب سعی دارد با انتشار روایتهای تحریفشده از محتوای گفتوگوها، پیشنهادهای ایران را به دور از واقعیت، سختگیرانه و نشدنی جلوه دهد تا در بازی مقصرنمایی، تلاش کند که نهایتا پیشنهادهای ایران را «بنبست» در گفتوگوها به تصویر بکشد. این در حالی است که گفتوگوها در وین، روندی سالم و طبیعی طی کرده و اروپا باید بتواند پاسخ و راهکارهای منطقی برای آن ارائه کند.
کاربرد دیگر این استراتژی این است که طرف مقابل قصد دارد با فضاسازی رسانهای تا دور جدید مذاکرات، تیم مذاکرهکننده ایران را برای عقبنشینی از مواضع منطقی خود تحت فشار قرار دهد و از این طریق مسوولیت هرگونه موفق نبودن در گفتوگوها را بر عهده ایران بگذارد. پس هیچ بعید نیست که در چنین حالتی آنها حتی مدعی شوند ایران برای توافق نیامده و فقط به دنبال بیانیهخوانی است، درحالی که ایران بسته پیشنهادی خود را به صورت ریز و با راهحلهای عملیاتی ارائه داده است.
کاربرد سوم این سیاست این است که فشار از روی آمریکا بهخاطر خارج شدن یکطرفه از برجام برداشته شود و مقصر اصلی به جای آمریکا، ایران نشان داده شود. کاربرد چهارم آن آسیبپذیر و شکننده تصویر کردن وضعیت اقتصادی ایران است که با بیثبات نشان دادن بازار ارز و مانور بر روی تورم و افزایش بالای قیمت ارز، مذاکرات وین را به اقتصاد گره بزنند و به شرطی شدن اقتصاد در ازای مذاکره، ادامه دهند و هسته اصلی این اقدام هم فشار به تیم مذاکرهکننده برای تعجیل در تصمیمگیری و نهایتا یک توافق بد و خنثی است. بنابراین این استراتژی به صورت پیوسته در نسبت با یکدیگر کار میکند و وقتی اینطور تصویرسازی شود که ایران برای مذاکره نیامده و فقط آمده تا مانور مذاکره برگزار کند، دیگر رسما توپ به زمین ایران میآید و ما بازی برده را واگذار خواهیم کرد. پس شناخت دقیق انگارههای رسانهای و جنگ دیپلماسی غرب که پیوست مذاکرات است، بسیار حیاتی است.
رسانههای غربی با دستگاه دیپلماسی خودشان ارتباط موثر دارند
حنیف غفاری، کارشناس مسائل بینالملل: طی هشت سال گذشته یکی از نقاط ضعفی که ما در حوزه دیپلماسی رسمی و نیز دیپلماسی عمومی داشتهایم، ضعف پیوست رسانهای فعالیتهایی است که در عرصه سیاست خارجی کشورمان صورت میگیرد. هر فردی که روایت اول را مخابره بکند هرچند این روایت نادرست و تحریفشده باشد؛ روایت او بهعنوان روایت اول در اذهان مینشیند.
بخش اعظمی از فعالیتهای غربیها یعنی آمریکا و تروئیکای اروپایی در فضای رسانهای انجام میشود. چهبسا ارائه تحلیلهای رسانهای نسبت به مواضع رسمی آنها دارای ارجحیت و اهمیت بیشتری نیز هست. برخی فکر میکنند این دو از یکدیگر جدا هستند، درحالیکه دیپلماسی رسانهای و دیپلماسی رسمی دو تکه پازلی هستند که غربیها در مقابل ما از آن استفاده میکنند. جالب است بدانیم که اصالت نیز به دیپلماسی رسانهای داده میشود.
ما همواره شاهد بودهایم که بازیگران غربی از ایجاد امواج رسانهای بهخصوص در بعد سلبی آن برای شکلدهی افکار عمومی استفاده میکنند. بهطور مثال در مذاکرات اخیر نیز طرفهای غربی بهگونهای رفتار میکنند که گویا در مذاکرات، طرف ایرانی با زیادهخواهی مطالباتی فراتر از منطق و علم حقوق را مطرح میکند. و سپس شاهدیم که در یک قرائت رسانهای مشترک این نگاه به افکار عمومی ارائه میشود. در این رابطه ما هم به رویکرد آفندی و هم پدافندی نیاز داریم. رویکرد آفندی ما در حوزه رسانه این است که قبل از اینکه طرف مقابل وارد بازی شود بازی او را خنثی کنیم و قرائت خود را ارائه بدهیم.
فراموش نکنیم مخاطبان ما فقط نخبگان و افراد آشنا به اسلوب مذاکرات هستهای نیستند. در اینجا مخاطب ما کل کشور و حتی افکار عمومی دنیاست. در این خصوص باید این تصویرسازی کاذب غرب را درهم بشکنیم. به نظر میرسد اراده این امر وجود داشته باشد اما اصلا کافی نبوده و باید انسجام بیشتری بین رسانهها و دستگاه دیپلماسی رسمی ما به وجود بیاید تا ما بتوانیم در نبرد فرامتنی نیز بر طرف مقابل فائق شویم.
بازی مقصرسازی یک بازی متعارف است که غربیها دارند و از ابتدا میخواهند این گزاره را القا کنند که اگر در مذاکرات گشایشی صورت گیرد علت آن رویکرد موفقیتآمیز غرب بوده و اگر شکستی رخ دهد دلیل آن متوجه تیم مذاکرهکننده هستهای ایران است. در هدایت این بازی مقصرسازی رسانههای ما باید به این نکته دقت کنند که درحالحاضر داریم از احیای برجام و رفع تحریمها صحبت میکنیم. یعنی یکطرف مذاکره طرف مجرم و بدهکار ماجراست. اما رسانههای غربی بهگونهای اخبار را القا میکنند که انگار روند مذاکرات بدون هیچ پیشزمینهای درحال انجام است و از اینکه آمریکا طرف خاطی برجام بوده و تروئیکای اروپایی نیز با عمل نکردن به تعهدات یازدهگانه خود در بیانیه بروکسل مقصر بودهاند، هیچ صحبتی نمیشود. درمقابل بهگونهای القا میکنند که انگار در یک شرایط مساوی یا حتی در شرایطی که ایران طرف بدهکار است، به میز مذاکره آمدهاند و ایران حسننیتی برای انجام مذاکرات ندارد.
ما با توجه به منافع کشورمان در مذاکرات حسننیت داریم اما به طرف غربی به هیچعنوان حسنظن نداریم و این بهعنوان یک گزاره رسانهای با تمام مصادیقش و ناظر به آنچه در مذاکرات گذشته است باید به افکار عمومی منتقل شود.
رسانهها؛ اهرم فشار غرب روی ایران
قنادباشی، کارشناس مسائل سیاستخارجی: غربیها در صحنه مذاکره و دیپلماسی هیچگاه بدون رسانه و دستورکارهای رسانهای ورود نمیکنند. ارتباط ارگانیک میان دستگاه رسانهای غرب با دولتها وجود دارد. به عنوان نمونه بودجه بیبیسی از سوی دولت بریتانیا تامین میشود و این رسانه وظیفه دارد در صحنههای دشوار و حتی صحنههای عادی به تناسب شرایطی که دیپلماسی حرکت میکند، آتش تهیه را فراهم و بسترسازی کند و در آخر در پی آن است آن نتایجی که دستگاه دیپلماسی غرب خواهان آن است، به مخاطب القا کند.
شواهد متعددی از همراهی رسانهها با دستگاههای دیپلماسی غرب وجود دارد. به عنوان نمونه از همان ابتدا که ایران و آژانس بر سر موضوع فعالیت هستهای به اختلاف برخوردند، باقر معین یکی از مسؤولان بیبیسی اعلام کرد بنا به پیشبینی من، اگر جمهوری اسلامی دست از غنیسازی برندارد، ایران دچار قحطی بسیار شدیدی خواهدشد. لذا این رسانهها از تمام ظرفیت خود استفاده میکنند تا بهواسطه این القائات، تیم مذاکرهکننده ایران را تضعیف کنند. بنابراین یکی از اهرمهای فشار غربیها، بهرهگیری از ابزار رسانه برای واداشتن جمهوری اسلامی به تعدیل مواضع است.
تلاش برای تشدید نارضایتی در میان جامعه ایرانی از دیگر مولفههایی است که غربیها در پی استفاده از آنند. بر همین اساس تنشهای روزهای اخیر در برخی شهرها از جمله اصفهان را میتوان در راستای پروژه تشدید بحرانآفرینی در ایران دانست. در حالی که تیم مذاکرهکننده ایران در آستانه دور جدیدی از گفتوگوها در وین قرار داشت، دستگاه تبلیغاتی غربی آشکارا در پی آن بود از این اتفاق به عنوان ابزاری برای تحت فشار قراردادن ایران بهره ببرند. برخی از اجتماعاتی که بهواسطه نارضایتیها در ایران شکل گرفت، آتش تهیه و خوراک رسانهای آن از سوی غربیها فراهم شد.
باید از داخل صدای واحدی در خصوص مذاکرات و مواضع جمهوری اسلامی شنیدهشود تا غربیها گمان نکنند در ایران در خصوص مذاکرات دو دستگی وجود دارد. شنیدن صدای واحد در داخل و خارج از کشور، باعث تقویت تیم مذاکرهکننده ایرانی در جریان گفتوگوهای جاری در وین خواهدبود.
منابع: روزنامه جام جم و روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام/