به گزارش صدای لنجان؛ ایران و عربستان در چند ماه اخیر چهار دور مذاکراه برای تنش زدایی در بغداد برگزار کرده اند. کارشناسان معتقدند که عربستان پس از شکستهای سریالی در منطقه ناگزیر به تنش زدایی با تهران است. از سوی دیگر برخی معتقدند که با توجه به کاهش کانونهای بحران در منطقه، عربستان راهی جز مذاکره با تهران ندارد. اما سوال اساسی این است که محمد بن سلمان ولیعهد سعودی که به دنبال کشاندن آشوب به داخل ایران بود چرا در حال عقب نشینی است؟
شرایط داخلی در عربستان
محمد بن سلمان در حالی به ولیعهدی عربستان رسیده که وی شرایط این پست را ندارد. براساس وصیت ملک عبدالعزیز موسس پادشاهی سعودی، قدرت از برادر به برادر خواهد رسید که در این صورت احمد عبدالعزیز باید جانشین ملک سلمان باشد و از سوی دیگر بر اساس عرف اجتماعی عربستان، شاهزادههای مسن و باتجربه باید ولیعهد شوند که در این صورت محمد بن نایف ولیعهد سعودی خواهد بود. اما بن سلمان با برکناری بن نایف از ولیعهدی در سال ۲۰۱۷ خود را به عنوان ولیعهد معرفی کرد. اما مجموعهای از شرایط باعث شده که وی اکنون در هراس باشد که از قدرت کنار گذاشته خواهد شد. براساس تحلیل و بررسی کارشناسان، ولیعهد سعودی به سه دلیل ممکن است به پادشاهی نرسد. مهمترین عامل در این مورد مخالفت داخلی است که بزرگترین مشکل بن سلمان به شمار میرود؛ چراکه وی بدون تأیید شورای بیعت، سمت ولیعهدی را بر عهده گرفت. وی محمد بن نایف را سرنگون و کودتای نظامی و امنیتی را علیه شورای بیعت آغاز کرد. با این حال، مخالفان داخلی ولیعهد سعودی را میتوان به چند گروه تقسیم کرد. گروه اول خانواده سلطنتی: آنها معتقدند که بن سلمان شایستگی و قدرت اداره عربستان را ندارد. آنها نتیجه جنگ عربستان علیه یمن، مشکلات و چالشهای منطقهای با ایران و لبنان و مالزی را به عنوان نمونههای بارز بی تدبیری ریاض میدانند. از سوی دیگر، طبق نظر شورای بیعت، سلطنت بین فرزندان عبدالعزیز باید ادامه مییافت، اما این اتفاق نیفتاد. گروه دوم: آنها بیشتر با رفتار متضاد بن سلمان مخالفند. آنها استدلال میکنند که وی در انجام اقداماتی از رویکرد «محمد بن زاید» ولیعهد ابوظبی تقلید میکند که مطابق با سیاستهای عربستان و عوامل تقویت کننده داخلی نیست. اما گروه سوم با سیاست سرکوب و فشار حداکثری آل سعود از ابتدای استقرار سلطنت تا به امروز مخالف هستند. همچنین شهروندان زیادی نیز هستند که با سیاستهای بیپروای ولیعهد سعودی با رنج و سختی دست و پنجه نرم میکنند و از جمله این شهروندان میتوان قبیله «الحویطات» را نام برد که در پروژه «نئوم» به دلیل ترک نکردن سرزمینشان سرکوب و کشته شدند. محمد بن سلمان از آغاز ولیعهدی، شاهزادگان و شخصیتهای با نفوذ در عربستان را کشته، دستگیر و اخراج کرده است و دیگران نیز با سیاستهای بی پروا وی مخالفت کردهاند.
اخیرا نیز سعودی لیکس اعلام کرد که بن سلمان به شدت منزوی شده و دچار نوعی تحقیر و ضعف شده و همین مسئله میتواند وی را از رسیدن به تخت پادشاهی دور کند. با توجه به این جایگاه داخلی، بن سلمان به دنبال آن است که در عرصه منطقهای مهمترین پرونده خود یعنی تنش با ایران را مختومه اعلام کند تا یک عامل فشار بر خود را از میان بردارد.
وضعیت عربستان در منطقه
علاوه بر عوامل داخلی، شکستهای منطقهای نیز باعث شده تا بن سلمان به دنبال تنش زدایی با ایران باشد. شکست در یمن، سوریه، عراق و به بن بست خوردن سیاستهای وی در برابر قطر از مهمترین این شکستها هستند. محمد بن سلمان در سال ۲۰۱۵ که پدرش به قدرت رسید، شاهزادهای شناخته شده نبود. به همین دلیل وی برای تثبیت خود در هرم قدرت، اقدام به یک ماجراجویی منطقهای کرد. بن سلمان جنگ یمن را به راه انداخت وسعی داشت در چند هفته انصارالله را شکست داده و منصور هادی رئیس جمهور مستعفی را به قدرت بازگرداند. هدف وی از این اقدام نیز نشان دادن قدرت خود بین شاهزادههای سعودی و حتی عرصه منطقهای و بین المللی بود. اما رویای بن سلمان در یمن به سراب تبدیل شد و ۷۸ ماه از این رویا گذشته و اکنون ولیعهد سعودی سراسیمه به دنبال راهی برای فرار از یمن است. در سوریه نیز عربستان تلاش زیادی کرد تا بشار اسد رئیس جمهور این کشور سقوط کند و تروریستها به قدرت برسند؛ اما اکنون دولت سوریه بر ۹۰ درصد خاک این کشور حاکم است. یکی دیگر از مهمترین برنامههای بن سلمان به زانو درآوردن قطر بود. قطر که به دلیل مخالفت با سیاستهای عربستان به “جوجه اردک زشت” در شورای همکاری خلیج فارس معروف شده است در خرداد ماه ۹۶ توسط عربستان، امارات، بحرین و مصر تحریم شد. این کشور در یک محاصره همه جانبه قرار گرفت و ریاض بر این باور بود که دوحه سرانجام در برابر این محاصره تسلیم خواهد شد. اما این رویای بن سلمان نیز با شکست مواجه شد و در نهایت عربستان مجبور به از سر گیری روابط با قطر شده است.
در واقع این شکستهای سریالی در عرصه منطقهای را باید به عنوان یکی از دلایل اصلی عقب نشینی بن سلمان در برابر ایران دانست. چرا که رویای وی برای تقابل با ایران به سراب تبدیل شده و وی مجبور به انتخاب گزینهای به نام مذاکره با تهران شده است.
اوضاع بین المللی عربستان
با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در آمریکا محمد بن سلمان، جانشین ولیعهد سعودی موفق شد خود را به عنوان گزینهای مناسب در جهت منافع آمریکا معرفی کند و از این رو حمایتهای ترامپ از وی باعث شد تا بن سلمان در کودتایی، محمد بن نایف را از ولیعهدی برکنار و خود بر این پست تکیه کند. کتاب «آتش و خشم درون کاخ سفید ترامپ» نوشته «مایکل وُلف»، روزنامه نگار آمریکایی بخشی از این مسئله را افشا کرده است. محمد بن سلمان با این حمایت ها، سیاست تهاجمی خود در خاورمیانه و به ویژه علیه ایران را دنبال کرد. اما دو عامل باعث از بین رفتن این سیاست شد. در درجه نخست قتل جمال خاشقجی رونامه نگار منتقد سعودی بود. خاشقجی به دستور بن سلمان سلاخی شد و مستندات این مسئله نیز از سوی سازمان سیا افشا شد. این مسئله باعث فشار فزایندهای بر بن سلمان شده و وی را منزوی کرده است. بن سلمان به دنبال این بود که خود را به عنوان شاهزادهای مصلح در جهان عرب به کشورهای غربی معرفی کند؛ اما این جنایت باعث شد که تمام رویاهای بن سلمان نقش بر آب شود. نتیجه آنکه وی حتی از طرف کشورهای غربی برای سفر نیز دعوت نمیشود.
عامل دوم نیز شکست دونالد ترامپ در برابر جوبایدن در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ شد. با شکست ترامپ، بن سلمان بزرگترین حامی خود را ازدست داد، چرا که ترامپ تلاش زیادی کرد تا از بن سلمان با دریافت باجهای سنگین در پرونده خاشقجی دفاع کند؛ اما شکست ترامپ باعث انزوای کامل بن سلمان شد. از بین رفتن چهره ترسیم شده بن سلمان در رسانههای غربی به عنوان یک شاهزاده مدرن و اصلاح طلب باعث شد تا ولیعهد سعودی به دنبال کنار گذاشتن سیاست تهاجمی در برابر ایران باشد.
نتیجه
بن سلمان سعی داشت تا خود را به عنوان رهبری قدرتمند در جهان عرب معرفی کرده و به همین دلیل به دنبال مقابله با ایران برآمد. وی از زمانی که دونالد ترامپ به قدرت رسید، سیاستهای ضد ایرانی خود را تشدید کرد. در این مسیر بن سلمان به دنبال بهانهای برای نشان دادن اوج دشمنی و مقابله با ایران با هدف مطرح کردن خود بود. حمله چند نفر به سفارت عربستان در تهران این بهانه را برای وی به وجود آورد و به دنبال آن عربستان روابط خود را با ایران قطع کرد و سعی داشت تا این قطعی روابط را به دومینویی درجهان عرب تبدیل کند که تنها چند ریز کشور مانند جیبوتی از ریاض تبعیت کردند. اما بر خلاف تصور بن سلمان، این اقدام وی نه تنها ایران را در جهان عرب محدود نکرد که ایران به قهرمان مبارزه با تروریسم در سوریه و عراق تبدیل شد و با وجود تمام فشارهای غرب، ایران توانست سیاستهای منطقهای خود را با موفقیت پیگیری کند.
شکست سیاست تهاجمی بن سلمان در عرصه منطقهای در کنار فشارهای داخلی باعث شد تا بن سلمان به تدریج از تقابل با ایران فاصله گرفته و سعی در تنش زدایی کند. در این راستا تاکنون چهار دور مذاکره در بغداد برگزار شده است؛ البته موانع تنش زدایی بین دو کشور همچنان وجود دارد و تنش زدایی به مسئلهای زمان بر تبدیل خواهد شد.
انتهای پیام/yjc