به گزارش صدای لنجان؛ خبرگزاری دانشجو گفتوگویی با صادق خرازی، معاون اسبق وزارت امور خارجه، سفیر اسبق ایران در فرانسه و دبیرکل حزب ندای ایرانیان انجام داده است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
همه میدانند که روحانی رای نداشت
– همه میدانند که روحانی رای نداشت و رای روحانی تا ۲۰ روز تا یک ماه قبل از انتخابات، بین دو تا سه درصد بود.
– زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی را رد صلاحیت کردند، یک پژواک و عصبیت اجتماعی در کشور ما رخ داد و مردم به دنبال یک گزینهای بودند که این گزینه جای آقای هاشمی باشد.
– اصلاحطلبان آقایان روحانی و عارف را مد نظرشان بود و بخشی از اصلاحطلبان، کارگزاران و شخص آقایان هاشمی، خاتمی و عده دیگر مردد بودند؛ به ازای روزهایی که میگذشت ساعت به ساعت رای آقای روحانی بالا میرفت و این موضوع سه علت اساسی داشت. حمایتهای آقایان هاشمی و خاتمی و نقش جوانان.
اینکه میگویند اصلاحات نقشی در رأی آوردن روحانی نداشت یک طنز سیاسی است!
– اینکه اطرافیان آقای روحانی میگویند اصلاحات نقشی نداشت، طنز سیاسی است. اگر آقایان هاشمی و خاتمی نبودند، روحانی حتی رایش به دو سه میلیون هم نمیرسید.
– دو سه روز آخر آقای عارف جوانمردی کرد و کنار کشید. آقای روحانی با ۵۰ درصد و خوردهای رئیس جمهور شد؛ آقای عارف ۵ الی ۶ درصد در این مملکت که رای داشت! اگر عارف نمیآمد، نه روحانی میآمد و نه عارف میامد.
– کلی پروژه فشارهای آقای هاشمی و خاتمی و ناراحتی عارف، منتج به این شد که روحانی آمد.
قولهایی که آن روزها آقای روحانی میداد، از فردایش تغییر کرد!
– قولهایی که آن روزها آقای روحانی میداد، از فردایش تغییر کرد. سال ۹۶ هم دوباره این داستان تکرار شد.
– دور اول مناظره آقای روحانی بازنده بود و انتقادات نسبت به ایشان وسیع و صریح بود. آقای جهانگیری بود که به میدان آمد و پشت ایشان ایستاد؛ به آقای جهانگیری قول دادند، بعد زدند زیرش.
– قرار بود دولت را آقای جهانگیری انتخاب کند. زمانی که آقای جهانگیری و روحانی آمدند، قول دادند که آقای جهانگیری دولت را انتخاب کند. بعد آقای روحانی گفت: «خودم می خواهم اداره کنم». که نتیجه اداره کردنشان هم میبینیم.
روحانی یک نانوایی و بقالی را هم اداره نکرده بود!
– کشور ما دو حادثه بزرگ در تاریخ توسعه خود دیده است. ما ۱۰ تا برنامه توسعه داشتیم، که پنج تای آن در زمان رژیم شاه و پنج تای دیگر در زمان جمهوری اسلامی.
– آقای روحانی هم از لحظهای که تصمیم گرفت و اراده کرد که «خودم میخواهم اقتصاد را اداره کنم»، کسی که تا به حال نانوایی و بقالی را اداره نکرده بود».
– من دوست آقای روحانی هستم، ولی دوستی که منتقد است. آقای روحانی نباید فریب افراد خاص را بخورد. تاریخ از زمان دولت روحانی دهها کتاب از درونش در میآید.
اصلاحات نقش داشته و باید پاسخگو باشد
– مجموعه اصلاحات پشت آقای روحانی آمد. من به مجموعه اصلاحات انتقاد دارم؛ مجموعه اصلاحات نمیتواند بگوید من نبودم.
– اصلاحات نقش داشته و باید پاسخگو باشد. اگر قائل به دمکراسی هستیم، اگر قائل به آزادی بیان هستیم، اگر قائل به سخن گفتن آزاد هستیم، اگر برای نگاه مردم احترام قائل هستیم باید بپذیریم ما اشتباه کردیم. باید بپذیریم سهم خودمان را باید بدانیم چیست.
۱۲ روز خانهنشینی «جهانگیری» در سال ۹۸
– آقای جهانگیری شاید دهها موضوع در دلش باشد که نخواهد بگوید. آقای جهانگیری بعد ماجرای بنزین آبان ماه، ۱۲ روز در خانه نشست و وزرا به دنبالش رفتند و وی را برگرداندند.
– چرا اینها را نمیگویند؟ بیایند و به مردم بگویند. اینها باید برای جامعه و مردم گفته شود.
– اگر نمیخواهیم شفاف باشیم و فکر میکنیم مردم غریبه هستند، مردم نامحرم هستند؛ همین راه را ادامه بدهند، همین طور که تا به حال ادامه دادند و کار به قضاوت تاریخ بسپارند.
جهانگیری وقتی کاری از دستش برنمیآید بیخود پای دولت میایستد
– من سخنگوی آقای جهانگیری نیستم؛ تازه منتقد ایشان هستم. آقای جهانگیری وقتی نمیتواند کاری کند، بیخود پای این شیوه میایستد. نقد ما به آقای جهانگیری این است که وقتی زمینه کار برایش فراهم نبود، برای چه ادامه داد.
– بله، خودش هم استعفا کرد و نمیگذاشتند. در نهادهایی هم در جاهای مختلف مصلحت نمیدانستند که آقای جهانگیری برود. لذا همه اینها در فرایند سیاسی ایران نقش داشتهاند.
انتهای پیام/