به گزارش لنجانا به نقل از رجانیوز، در همین راستا آقای ناصر نوبری، دیپلمات کارکشته و باسابقه کشورمان در نامهای سرگشاده به عزتالله ضرغامی، به نقد این رویکرد پرداخته است که متن کامل این نامه در ادامه میآید:
بسمه تعالی
جناب آقای ضرغامی ریاست محترم سازمان صدا و سیما
با سلام
احتراماً پیرو پاسخ جنابعالی به درخواست منتقدان موافقتنامه ژنو موارد ذیل را به استحضار می رساند؛ موافقتنامه ژنو دو صحنه ایرانی و آمریکایی داشته است. نگاهی به نحوه هدایت دیپلماسی عمومی و رسانه ای آمریکا در این خصوص نشان می دهد که مدیریت استراتژیکی رسانه ای آمریکایی ها بدون سانسور و با طرح بسیار متنوع دیدگاه های کنگره، دولت، اپوزسیون، منتقدین، لابی های گوناگون آیپک و صهیونیست ها و …. ، نه تنها تضعیف دولت و تیم مذاکراتی آمریکا را حاصل نمی کند بلکه با بزرگنمایی و نمایش آن ها بعنوان چماق (مجموعه مخالفین و منتقدین در سرتاسر آمریکا و بیرون آمریکا)، از دولت آمریکا با همه فشارها و زیاده خواهی هایش در مذاکرات، یک «هویج» برای ما ساخته می شود، بطوریکه ما مجبوریم برای پرهیز از چماق های سرسختانه مجموعه گروه های مخالف به گرزهای دولت آمریکا که در چنین شرایطی برایمان «هویج» جلوه داده می شود پناه ببریم!
مجموعه مخالفین خواستار به صفر رسانی و تعطیلی کامل برنامه هسته ای ایران می شوند و به «مرگ» می گیرند تا دولت آمریکا بتواند ما را به «تب» راضی کند و مینیمم و کمتر از خطوط قرمز را به ما تحمیل کند، بدین ترتیب آن ها قدرت چانه زنی و امتیازگیری خود را در مذاکرات بالا می برند. البته این بدین معنا نیست که مجموعه مخالفین و منتقدین دیپلماسی هسته ای آمریکا همگی بطور تصنعی و هدایت شده مخالفت می کنند بلکه این هنر و پیچیدگی یک دیپلماسی مدرن و حرفه ای امروزی است که بجای سانسور مخالفین از ترس تضعیف دولت، برعکس، از مخالفت ها، اهرمی برای تقویت خود در صحنه مذاکرات و امتیازگیری بیشتر می سازد.
در صحنه ی ایران، فکر می کنم تعهد و وطن دوستی دولتمردان ما نباید کمتر از دولتمردان آمریکایی باشد و بین بالا رفتن قدرت چانه زنی برای استیفای حداکثری منافع ملی و یا ایجاد محبوبیت کاذب ناشی از سانسور رسانه ملی، حتماً کسب حداکثری منافع ملی را بر می گزینند، روشی که جنابعالی اتخاذ نموده اید در واقع ظاهراً برای جلوگیری از تضعیف کوتاه مدت دولتمردان بوده اما عملاً قدرت چانه زنی دولت را در برابر بیگانگان تضعیف می کند. این روش نه تنها قدرت ملی دولت را تضعیف می کند بلکه وقتی استیفای حداکثری منافع ملی حاصل نشود در میان مدت با متوجه شدن مردم، عملاً دولتمردان نزد ملت تضعیف دائمی خواهند شد.
درحالیکه روشی که با مدیریت حرفه ای رسانه ای موجب رشد آگاهی و نظارت ملی و ارتقاء «مطالبه گری ملی» می گردد، قدرت چانه زنی دولت را بالا برده و نهایتاً استیفای حداکثری منافع ملی را به ارمغان می آورد. این مدل ممکن است موجب محبوبیت در کوتاه مدت نگردد اما قطعاً در میان مدت و دراز مدت محبوبیت و اعتبار ملی تاریخی برای دولتمردان حاصل می نماید.
به اظهارات اخیر رئیس جمهور آمریکا توجه فرمائید: «این فکر که در بحبوحه مذاکرات، ما با اعمال تحریم های جدید توسط کنگره می توانیم مواضعمان را تقویت کنیم، این موضوع را نادیده می گیرد که روحانی و مذاکره کنندگان ایرانی مجبور به سر وکار داشتن با سیاست داخلی ایران هستند؛ در داخل ایران افرادی هستند که به انگیزه های ما تردید دارند.» این جملات نشان می دهد که تنها عاملی که نقش باز دارندگی در افزایش فشارها و زیاده طلبی های آمریکا ایفاء می کند، مخالفت ها در داخل ایران است.
در واقع تاکنون همین مخالفت های جسته گریخته ای که با سانسور کامل رسانه ملی هم مواجه شده، اصلی ترین عامل کنترل و مهار آمریکا و موتور امتیازگیری از آن ها برای ایران شده است. بنابراین رسانه ی ملی باید فقط تقویت منافع ملی و توان ملی را استراتژی خود قرار دهد. نه تنها نباید منتقدین را سانسور کند بلکه با پرداختن به آن ها یک صحنه داخلی قدرتمند را به طرف های مقابل نشان دهد تا بعنوان پشتوانه برای دولت و تیم مذاکره کننده جهت کنترل و مهار آمریکایی ها و امتیازگیری حداکثری عمل نماید.
البته پاسخ جنابعالی موجب مصداق «یوم تبلی السرائر» نیز در صحنه کشور گردید و دیدیم آن ها که همیشه خود را پرچمدار آزادی و آزاد اندیشی و دموکراسی معرفی می کنند، اما اینبار از سانسور ملی بخاطر منافع زودگذر گروهی و جناحی خود حمایت و استقبال کردند.
با تقدیم و احترام – ناصر نوبری
کارشناس ارشد روابط بین الملل
12/12/1392