به گزارش لنجان نا، اولین باری که شعار حیاکن رهاکن را در ورزشگاه فولادشهر اصفهان از سوی هواداران سپاهان به یاد داریم، به هفته هشتم لیگ هشتم باز میگردد که هواداران سپاهان شروع به شعار علیه انگین فیرات، مربی ترکتبار این تیم کردند و در نهایت پس از سه هفته، در نهایت در هفته یازدهم، به هدف خود در این زمینه رسیدند.
بعد از آن نیز، در دورهای این شعارها علیه چرخابی در همان لیگ سر داده شد اما در دوران حضور امیر قلعهنویی و پس از آن زلاتکو کرانچار، این اتفاق چندان تکرار نشد.
با این حال اما، “حیاکن، رهاکن” کلیدواژهای است که این روزها در فوتبال آماتور ما که از حرفهای بودن تنها درآمد بازیکنانش را به خود گرفته، نقش مهمی ایفا میکند و در واقع، بسیاری از معادلات این فوتبال تیکی تاکا، در این چهار کلمه ساده خلاصه شده است.
وقتی یک هوادار میبیند که از مربی، بازیکن، مدیر، عضو هیئت مدیره یا شخص خاصی خوشش نمیآید، شروع به شعار دادن علیه او میکند تا به نوعی، ناراحتی خاصش را از او تخلیه کند.
این روزها اما شعار حیاکن، رهاکن در فوتبال ما خیلی بیشتر از روال معمولش سر داده میشود و متأسفانه در این بین، فوتبال اصفهان که داعیه پایتختی ورزش کشور را داشته، بیش از گذشته اپیدمی شده است.
هنوز چند ماهی از دوران شعارهای تند هواداران سپاهان برای بازگشت محرم نویدکیا و تعیین تکلیف برای سرمربی تیم اصفهانی نگذشته است. دورانی که هواداران سپاهان به شدت خواستار بازگشت محرم نویدکیا بودند و رفع مشکلات تیم خود را تنها در گرو بازگشت محرم نویدکیا میدانستند؛ به هر حال این فشارها آنقدر زیاد شد که فرکی، در نهایت به خواسته هواداران تیمش تن داد تا بر خلاف میل او، محرم نویدکیا در ترکیب اصلی طلاییپوشان اصفهان به میدان برود.
چند هفته بعد بود که این شعارها، جای خود را به حیاکن رهاکنهایی علیه حسین فرکی داد و رفته رفته شعارهای حیاکن، رها کن تبدیل به فحاشیها و البته پیامکهایی شد که فرکی بعدها درباره آن در برنامه ورزش و مردم گلایه کرد.
این اتفاق همچنان ادامه داشت و در نهایت، با تن دادن باشگاه سپاهان به خواسته هواداران خود، و یا به نوعی _خداحافظی محترمانه فرکی_ هواداران سپاهان دوباره به خواسته خود رسیدند تا این بار، در حوزه فعالیتهای مدیریت کلان باشگاه، برای تعیین سرمربی دخالت کرده باشند.
روال سپاهان چند هفتهای به همین منوال گذشت و با وجود نتایج نهچندان خوب ایگور استیماچ، آنها مدتی سکوت پیشه کردند تا به قول خودشان تیم اصفهانی، دیگر دچار حاشیه نشود!
از میانههای هفته گذشته بود که بحثهای مختلفی درباره برنامههای هواداران این باشگاه اصفهانی درباره بازی روز پنجشنبه به گوش میرسید. بسیاری عنوان میکردند که آنها در صدد هستند که دامنه شعارهای حیاکن، رهاکن خود را افزایش دهند و بعد از دخالت در امور مدیریت کلان باشگاه، حال به دخالت در زمینه برنامههای مدیرعامل شرکت فولاد مبارکه در حوزه انتخاب اعضای هیئت مدیره بپردازند!
وقتی از دقیقه ۶۰ مسابقه شعارهای هواداران علیه حسین کفعمی، یکی از اعضای هیئت مدیره این باشگاه اصفهانی شروع شد، پیشبینیها به وقوع پیوست تا نشان دهد این هواداران به هیچ چیزی در زمینه خواستههای خود اکتفا نخواهند کرد. به واقع، سپاهانیها بعد از عبور از مربی، مدیرعامل و بازیکنان تیم، حالا به سیاستهای کلان باشگاه ورود کردهاند و انگار، ترمز آنها هیچ گاه قرار نیست کشیده شود.
این موضوع در شرایطی رخ میدهد که باشگاه سپاهان هنوز هم در عنوان خود، لفظ فرهنگی ورزشی را به دوش میکشد و روابط عمومی این باشگاه، همهساله تبلیغات بسیاری درباره برگزاری دورههای بسیار تأثیرگذار(بخوانید بیتأثیر و بیهوده) فرهنگ هواداری صورت میدهد که آخرین دوره آن هم حدود یک ماه پیش و به میزبانی این باشگاه اصفهانی برگزار شد.
سؤال اینجاست که این هواداران از چه کسی خط میگیرند و چگونه است که در یک باشگاه که در گذشته دارای ساختار و تشکیلات بسیار عظیمی بوده، هوادار اینگونه به خود اجازه میدهد که در زمینه هر چیزی اظهار نظر کند و اینگونه شرایط را برای مدیریت دشوار کند؟
آیا این صحیح است که افرادی صرفاً برای تخلیه احساسات خود، با آبروی اشخاصی بازی کنند و در این زمینه هیچ کس پیگیری لازم را صورت ندهد؟! به فرض که عملکرد حسین کفعمی یا دیگر اعضای هیئت مدیره این باشگاه مورد نقد باشد، آیا شعار حیاکن رهاکن، چاره اتفاقات صورت گرفته است؟
سؤال دیگر این است که سپاهان چه زمانی از تغییرات عجولانه مدیران خود نتیجه گرفته که امسال اینگونه در دستان هواداران خود میچرخد و به همه خواستههای آنها تن میدهد؛ نخیر. این بار نباید به خواستههای آنها، حتی در صورتی که معقول باشد، پاسخ مثبت داد زیرا این هواداران یا تماشاگران به هیچ چیز راضی نخواهند بود و اگر بخواهیم اینگونه رفتارهای آنها را مقبول بدانیم، دیگر در باشگاه سپاهان سنگ روی سنگ بند نمیشود.
باید گفت امروز سپاهان به جای یک باشگاه شایسته سالار، به باشگاهی هوادارسالار تبدیل شده و ادامه وضعیت کنونی، اصلاً به سود طلاییپوشان اصفهان نخواهد بود.