به گزارش لنجانا ؛ به نقل از آناج خبر خودکشی دو دختر جوان تحت پوشش بهزیستی به اسامی “پریا” و “رَوا” در تبریز جنجالی را در فضای مجازی به پا کرد که به تبع آن هرکسی جزئیات متفاوتی را از حادثه در رابطه با موضوع نقل میکرد، برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص جزئیات این اتفاق ناگوار گفتوگویی با محسن ارشدزاده، رئیس سازمان بهزیستی آذربایجانشرقی داشتیم که در آن مباحث مطرح شده در فضای مجازی مورد بحث قرار گرفت.
پایگاه اطلاع رسانی آناج صرفا پاسخ مسئولین امر به ابهامات قضیه را منتشر میکند و قصد دفاع از سازمان و مسئول خاصی را ندارد. متن این گفتوگو را در ذیل مشاهده میکنید.
رفت و برگشتهای دنبالهدار و اصرارهای مکرر
آناج: از جزئیات زندگی و نحوه پذیرش آنان در بهزیستی برایمان بگویید:
پریا متولد سال ۷۵ بود که در سال ۹۰ به علت فوت پدر و قصد ازدواج مجدد مادرش به همراه برادر و خواهر کوچک خود با حکم قضایی در مراکز نگهداری بهزیستی پذیرش شد، بعد از ۴ سال پریا به علت ارتباط نزدیکی که با مادرش داشت تصمیم به زندگی با وی گرفت و از آنجایی که دادگاه مادرش را رد صلاحیت نکرده بود بهزیستی به علت اصرارهای مکرر پریا او را ترخیص کرد، وی مدت کوتاهی با مادرش زندگی کرد اما به علت حضور ناپدری درخانه دوباره با حکم دادگاه در خانه بهزیستی پذیرش شد، چند ماه گذشت اما او دوباره تصمیم به بازگشت به پیش مادرش گرفت وچون این بار ناپدری وی به علت انجام بزه در زندان به سر میبرد و مادرش تنها مانده بود با نوشتن درخواستی که اسناد آن نیز موجود است تقاضای ترخیص کرد و به علت اصرارهای مداوم پریا، بهزیستی با تقاضای او موافقت کرد.
دو راهی خانهی بهزیستی و آغوش مادر
رَوا نیز در سال ۹۰ به همراه برادرش در بهزیستی پذیرش شد، او نیز به علت طلاق والدین و ازدواج مجدد مادرش روانه بهزیستی شده بود، این دختر ۱۸ ساله بعد از یک سال تقاضای ترخیص کرد که با موافقت دادگاه به پیش مادر خود برگشت، اما در سال ۹۲ به علت بروز اختلاف دوباره به خانه بهزیستی بازگشت، رَوا سال ۹۳ دوباره تقاضای ترخیص کرد و پیش مادرش رفت اما همان سال دوباره به علت عدم سازش با مادر راهی بهزیستی شد. او دوباره سال ۹۴ با اصرارهای مکرر خواست پیش مادرش برگرد و در تاریخ ۹۴/۰۵/۰۵ ترخیص شد. رَوا در دانشگاه پیام نور تحصیل را شروع کرد و سازمان تمام هزینههای او را پرداخت میکرد. این دختر یک برادر ۲۴ ساله نیز دارد که تا ۱۸ سالگی تحت پوشش بهزیستی بود اما در نهایت ترخیص شد.
بهزیستی نمیتوانست مانع رفتن آنها شود
آناج: در اظهاراتتان به ترخیص و پذیرشهای مکرر دختران اشاره کردید، آیا مشکل خاصی وجود داشت که پریا و روا بعد از مدتی دوباره خانه بهزیستی را ترک میکردند؟
اصولا افراد بی سرپرستی که تحت پوشش سازمان قرار میگیرند آسیبهای روحی شدیدی را متحمل شدهاند و مربی نمیتواند جای خالی والدین این کودکان را پر کند، پریا و رَوا در سنی بودند که اصولا احساسات بر آنها غلبه میکرد، از طرفی دوست داشتند خانواده داشته باشند و از سویی دیگر به علت مشکلات خانوادگی به خانه بهزیستی میآمدند، در این خانهها تمامی امکانات وجود دارد و این دختران با اصرار خودشان چند ماه پیش از بهزیستی ترخیص شدند، مادران این دختران از صلاحیت کافی برای سرپرستی برخوردار بودند و بهزیستی نمیتوانست مانع رفتن آنها شود. در تلگرام شایعه شده بود که بهزیستی به علت نبود امکانات این دختران را بیرون انداخته، اگر اینگونه بود که خواهر و برادر پریا هم همزمان با او ترخیص میشدند.
قرص برنج جان گرفت و نیمه جان کرد!
آناج: از روز حادثه برایمان بگویید، آیا علت خودکشی آنان مشخص شده است؟
صبح پنجشنبه پریا به همراه آرزو (یکی از دختران خانه بهزیستی) گردش رفته بود، بعد از جدایی با آرزو به روا زنگ زده و باهم قرار ملاقات گذاشته بودند، پریا و رَوا رابطه نزدیکی با یکدیگر داشتند و دوست صمیمی بودند، طبق اطلاعات به دست آمده در اول خیابان تربیت این دختران قرص برنج( آلومینیوم فسفید ) تهیه و مصرف کردهاند و بعد از طی مسیری کوتاه هر دو زمین خوردهاند، ساعت ۸ شب حاضرین در محل آنان را به بیمارستان بهبود منتقل کردهاند اما از آنجایی که علایم حیاتی پریا مشاهده نمیشد بلافاصله آنان را به بیمارستان سینا و بخش ویژه مسمومیت انتقال دادهاند، با کمال تاسف در جریان این حادثه پریا فوت کرد و پزشکی قانونی در حال بررسی موضوع است، خوشبختانه خودکشی رَوا ناموفق بوده و شرایط جسمی وی در حال حاضر مناسب است.
معلوم نیست رَورا لب به سخن خواهد گشود یا نه
آناج: آیا رَوا تاکنون حرفی از علت حادثه به میان نیاورده است؟
روز جمعه کارشناس بهزیستی با رَوا ملاقاتی داشت، نزدیکان پریا انگشت اتهام را به سمت رَوا گرفتهاند و او را مقصر میدانند اما رَوا گفته پریا به او زنگ زده است، مادر متوفی قصد شکایت دارد و همین امر موجب شده تا رَوا از شرح جزئیات واهمه داشته باشد و معلوم هم نیست که آیا حرفی خواهد زد یا نه. رَوا دختر کم و سن و سالی است و در حال حاضر شرایط روحی خوبی ندارد، نمیتوان او را تحت فشار گذاشت و از وی بازجویی کرد.
دوست پریا شوکه شده است
آناج: در بین صحبتهایتان گفتید یکی از دختران مرکز نگهداری قبل از اینکه پریا و رَوا با یکدیگر بیرون بروند ساعاتی با پریا گردش رفته است، پریا به آن دختر حرفی از خودکشی و مشکلات روحیاش نزده بود؟
ما با آن دختر نیز حرف زدیم، پریا به هیچ وجه بحث خودکشی را پیش آرزو مطرح نکرده بود. آنان بایکدیگر چندساعتی بیرون رفته و هم صحبت شده بودند و با خوشی از یکدیگر جدا شدند. آرزو نیز حال مساعدی ندارد و قضیه خودکشی او را شوکه کرده است.
رَوا و پریا حرفی از مشکلاتشان نزده بودند
آناج: شما در مصاحبههایتان بارها گفتهاید بهزیستی بعد از انجام عملیات ترخیص بر زندگی این جوانان نظارت دارد، فکر نمیکنید در نظارت خویش قصور کردهاید؟
ببینید بنده نمیخواهم از سازمان رفع تقصیر کنم اما مددکاران ما نمیتوانند لحظه به لحظه جویای احوال ترخیص شدگان باشند، در واقع پریا و رَوا بعد از ترخیص زندگی مستقلی تشکیل دادهاند و دخالت در امور شخصی آنان امر صحیحی به نظر نمیرسد، البته ما نظارتهای غیرمستمری بر زندگی مرخصان داریم و چنانچه بعد از ترخیص و حتی ازدواج فردی که قبلا تحت پوشش بهزیستی بوده به ما مراجعه کند در صدد حل مشکلات وی بر میآییم. این دختران مشکلات خود را به مربیان و مسئولین نگفته بودند که ما نیز به دنبال حل معظلات آنان باشیم.
ماهیگیری در آب گِل آلود
آناج: برخی بر این عقیدهاند که پریا به خانه نگهداری بهزیستی مراجعه و تقاضا کرده که یک شب در آنجا اقامت کند اما از آنجایی که چند ماه پیش ترخیص شده بود مسئولین مرکز به وی این اجازه را ندادهاند و بعدا این حادثه رخ داده است، سازمان در این باره تحقیق کرده است؟
این شایعهای بود که در فضای مجازی مطرح شد و عدهای سعی کردند از آب گل آلود ماهی بگیرند، متن تنظیم شده در این رابطه جهتدار و از واقعیت امر دور بود، اصلا چنین اتفاقی رخ نداده و پریا تقاضای اقامت در خانه را نکرده است.
پذیرش بیسرپرستان با دستور دستگاه قضایی صورت میگیرد
آناج: اما برخی از فعالین عرصه اجتماعی و مطلعان میگویند پریا تقاضای اقامت کرده و دوستان او نیز اصرار داشتند که وی در مرکز نگهداری بماند اما مسئولین مرکز درخواست او را رد کردهاند
با فرض اینکه ادعای این افراد صحیح است بازهم مرکز اجازه نداشت با تقاضای پریا موافقت کند، وی قبلا نیز بعد از ترخیص تقاضای اقامت کرده بود اما از راه قانونی درخواست خویش را به دادگاه ارائه و دستگاه قضایی با صدور نامهای به بهزیستی دستور اقامت او را صادر کرده بود؛ این امر نیز شب و روز ندارد و در طول ۲۴ ساعت فرد میتواند به دادگاه مراجعه و تقاضای خود را اعلام کند. اقامت پریا در مرکز نگهداری بدون دستور قضایی خلاف قانون بود.
رَوا چرا خودکشی کرد؟
آناج: توجیهات قانونی شما صحیح است اما اخلاق چه میشود؟ آیا درست است دختری که به بهزیستی پناه میآورد از در رانده شود؟
بنده باز هم میگویم پریا همچین تقاضایی را نکرده است، اما ما هم نمیتوانیم هرکسی را به خانه نگهداری راه دهیم و نیاز به حکم قانونی دارد، اگر فردی بدون مجوز در مرکز اقامت کند و فردا برای او مشکلی رخ دهد چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ علاوه بر آن اورژانس اجتماعی و سایر نهادها برای رسیدگی به چنین موضوعاتی تشکیل شدهاند. پریا سرپناه داشت و به خوبی میدانست که میتواند در عرض ۱۵ دقیقه دستور اقامت در بهزیستی را اخذ کند. از طرفی دیگر نقشه خودکشی را که بلافاصله طراحی نمیکنند، فرض کنیم پریا را راه ندادهاند، رَوا چرا خودکشی کرده است؟ خودکشی در جامعه به علل مختلف رخ میدهد اما از آنجایی که این اتفاق نادر این بار برای دخترانی که قبلا تحت پوشش بهزیستی بودهاند رخ داده عدهای سعی در سیاه نمایی دارند. روزانه صدها نفر در نقاط مختلف دنیا در اثر تصادف رانندگی جان خود را از دست میدهند حال اگر مددجویی در اثر تصادف جان خود را از دست دهد باید بهزیستی را مقصر دانست؟
اگر اشتباهی از سوی کارکنان و مسئولین بهزیستی رخ داده باشد دستگاه قضایی قطعا با بررسی موضوع متخلفین را مجازات خواهد کرد، ما برای تمام حرفهایمان سند داریم و کسانی که جزئیات حادثه را نوع دیگری نقل میکنند میتوانند در دادگاه اظهاراتشان را با ارائه مدرک ثابت کنند. من نمیخواهم بگویم بهزیستی به هیچ وجه مقصر نیست و از بار مسئولیت شانه خالی کنم اما مباحثی که در فضای مجازی مطرح میشود هم صحت ندارد.
خودکشی پریا را باور نمیکنیم!
گفتنی است که یکی از کارشناسان بهزیستی که با پریا ارتباط داشت به خبرنگار آناج گفت: پریا دختری پرشور و نشاط بود که انرژی بالایی داشت، ما هنوز باورمان نمیشود که او دست به خودکشی زده باشد.
سخن آخر…
پریا و رَوا دست به خودکشی زدند و همه یک سازمانی را در مظان اتهام قرار دادند، اما هیچکس به سرنخ ماجرا اشارهای نکرد، نکته مشترک زندگی این دختران ازدواج مجدد مادرانشان بود با این تفاوت که مادر پریا به علت فوت همسرش دوباره ازدواج کرد و مادر رَوا به علت طلاق سراغ شروعی مجدد رفت؛ مادران این دو دختر حق زندگی داشتند و هیچکس نمیتوانست مانع ازدواج آنان شود و شاید مشکلات مالی آنان را وادار به ازدواج مجدد کرد اما سرنوشت کودکان طلاق به کجا منتهی میشود؛ امثال پریا و رَوا در این جامعه کم نیستند که چوب طلاق والدینشان را میخورند؛ شاید آنان در ظاهر شاد باشند اما در باطن قطعا مشکلات روحی آزارشان میدهد.
برای آنان هرچقدر هم که امکانات مالی فراهم کنیم باز هم روزنهای در زندگیشان وجود دارد که هر لحظه آنان را در معرض آسیب قرار میدهد و آن چیزی نیست جز خانوادهای پر شور و محبت. “شاید روا تقاص طلاق سال ۹۰ را پس داد و پریا قربانیِ تنهایی شد!”
منبع:دانا
انتهای پیام/