به گزارش لنجانا؛سریال ۳۰قسمتی “نفس گرم” تقریبا به پایان راه رسیده در خصوص زنی مذهبی به نام ملیحه است که البته گاهی به شدت مقدس معرفی می شود که به فعالیت های اجتماعی ومذهبی می پردازد، در ابتداء شروع سریال، تصور بر این بود که این سریال یک تم مذهبی دارد و قرار است آموزه های مذهبی را در غالب یک داستان مطرح کند اما با نزدیک شدن به نیمه های سریال نشانه های خیانت به چشم می خورد( که در اغلب فیلم های عسگرپور دیده می شود) و بیننده را در دوگانگی قرار می داد زیرا این خیانت و پنهانکاری از جانب مردی بود که ظاهری مذهبی و مومن دارد مردی که به تازگی از سفر کربلا آمده و مردی سجاد نشین است زیرا اگر چنین مردی خیانت کرده باشد برای بیننده قابل درک و فهم نبود اما با گذشت چند قسمت مشخص شد بله این مرد خیانت کرده است، که روند سریال ازدواج مخفیانه مرتضی را نه یک خیانت بلکه یک مسئله عادی و حتی خیرخواهانه جلوه می دهد.
در بخش هایی که قرار بود نمایی از پنهانکاری های مرتضی اشکار شود جلساتی که ملیحه به عنوان سخنران در آن شرکت می کرد پخش می شد تا این را به بیننده القا کند که وقتی ملیحه بالای منبر از گذشت در تصادفات رانندگی و خطاهای دیگران صحبت به میان می آورد در برابر خیانت و خطای همسرش باید گذشت داشته باشد و گرنه به انچه بالای منبر می گوید اعتقاد ندارد.
اینکه به چه هدفی خیانت و یا مخفی کاری را در برابر خطاهای ساده مقایسه می کنند علامت سوالی است که برای بیننده هم به وجود می اید، این که معنای بخشش در اسلام چیست؟ ایا باید همیشه در برابر خطاهای دیگران بخشش کرد.
عفوو بخشش از صفات پسندیده ای است که در مکاتب اخلاقی مورد ستایش قرار گرفته با به کار بردن این صفت در زندگی می توان از ثمرات دنیوی آن که داشتن سلامت روانی و جسمانی است بهره مندشد بخشش در برابر افرادی که از خطای سهوی و یا عمدی خود ابراز پشیمانی می کنند و درصدد جبران آن هستند در اسلام بسیار سفارش شده است.
اما انچه در سریال نفس گرم در حال رخ دادن است این مسئله است که مرتضی و ناهید از خیانتی که به ملیحه کردند اصلا پشیمان نیستند و با توجه به گفته های مرتضی به ناهید پیش از مرگ آنها خود را محق چنین رابطه مخفیانه ای می دانستند واصلا انتظار بخشش ندارند زیرا خود را گناهکار نمی دانند و توقع دارند که ملیحه با اغوش باز پذیرای ناهید و فرزندش باشد.
سریال نفس گرم در حال القای این مسئله است که چون ملیحه زنی مومن و مذهبی است وظیفه دارد در نهایت همه خطاهای و خیانت هایی را که به وی می شود را ببخشید در غیر این صورت به آنچه که می گوید اعتقاد ندارد، اما باید این نکته را دانست فردی که بالای منبر سخنرانی می کند پیغمبر زاده نیست و او هم می تواند خطا کند و یا خطاهای دیگران را نبخشد مسئله ای که دور از انتظار نیست اما نفس گرم آن را دور از انتظار می داند.
مثلا در شبی که مرتضی از دنیا رفت و هنوز ملیحه از خیانت و دروغی که مرتضی به وی گفته بود ناراحت بود برای اولین بار نمازش صبحش قضا شد در حالی که یک زن هرچه مومن و مذهبی هم باشد باشد بنا به احساسات وعواطف طبیعی اش همسرش را تنها متعلق به خود می داند، اما در سریال نفس گرم این حساس و علاقه زن به شوهرش نوعی حسادت محسوب می شود که در دیالوگی که در زندان بین ملیحه و ناهید هم ردو بدل می شود ملیحه از اینکه به ناهید حسادت کرده از وی عذر خواهی هم می کند!
حتی اگر ازدواج مجدد مردان از نظر شرعی اشکال نداشته باشد از نظر عرفی در جامعه امروز مورد نکوهش است، شاید مردان اجازه داشته باشند بنا به شرایطی ازدواج دوم و حتی سومی هم داشته باشند اما نباید این مسئله را به زنان تحمیل کرد شاید برخی زنان مانند زنان جامعه عربستان مشکلی نداشته باشند که شوهرانشان همسران دیگری هم داشته باشند اما اگر زنی نخواهد شوهرش همسر دومی اختیار کند نمی توان این مسئله را به وی تحمیل کرد، اما دراین سریال این مسئله به ملیحه تحمیل می شود.
در سریال نفس گرم مسئله گذشت ملیحه از خیانت مرتضی و ناهید به این معنی است که افراد حق دارد آگاهانه خطا و خیانت کنند و از ان ابراز ندامت نکنند و این دیگران هستند که وظیفه دارند از خطاهای انها چشم گوشی کنند و اگر نبخشد به قولی ادم بد قصه می شوند.
نفس گرم در حال ارائه بخشش برخلاف انچه که در اسلام وجود دارد است که باعث می شود افراد از از بخشش در اسلام روی گردان شوند همچنین با خیانتی که مرتضی بعد از سال های زندگی با ملیحه انجام داده است حس بی اعتمادی بین همسران در حال تزریق به جامعه است مانند انچه در سریال های ماهواری ای به صورت دوطرفه ترویج می شود اینجا یک جانبه نمایش داده می شود.
بعد از اشکار شدن ازدواج مجدد مرتضی، تصور بر این بود که مرتضی به خاطر بچه دار شدن به صورت مخفیانه با ناهید ازدواج کرده است که شاید در اینجا بیننده کمی به مرتضی حق می داد اما با چند دیالوگ ناهید مشخص شد که اصلا مرتضی به خاطر بچه با ناهید ازدواج نکرده و عشق و علاقه ای در میان بوده و با توجه به اینکه مرتضی، همسر داشته چیزی جز هوس نمی تواند به ذهن بیننده خطور کند.
دلایل خیانت، در دودهه گذشته بسیار مطالعه شده است. در مطالعات خانواده، دو رویکرد مرتبط باهم درباره خیانت مطرح میشود، اولین رویکرد میگوید دلیل اصلی خیانت زن و شوهرها، مشکلات زناشویی است. احساس تنهایی، تامین نشدن نیازها، عدم تفاهم و اختلافات عقیدتی باعث میشوند تا فرد برای رسیدن به خواسته هایش به دنبال فردی بگردد که درک مقابل از رابطه داشته باشد و یا بهتر از همسرش رفتار کند.زنان و مردانی هستندکه ادعا میکنند که در رابطهشان خوشحال نیستند و برای پیدا کردن عشق و توجه به دنبال فرد دیگری میروند.
رویکرد دوم به ماهیت خیانت توجه میکند. این تبیین دلایل افراد را برای خیانت کردن کافی نمیداند و دلایل خیانت را در ماهیت انسانها جستجو میکند. طرفداران این نظریه میپرسند «چه چیزی باعث میشود انسانها نتوانند وفادار و متعهد باشند؟»
با توجه به زندگی تصویر شده ملیحه و مرتضی مورد اول مورد پذیرش نیست و همچنین با توجه به شخصیت دینی و مذهبی مرتضی رویکرد دوم هم قابل پذیرش نیست مگر اینکه سازندگان فیلم به دنبال القای این مسئله باشند که دین هم افراد را از دروغ و عدم تعهد به همسر مصون نمی گذارد.
بازتاب های مردی نشان می دهد اکثریت بر این موضوع اتفاق نظر دارند که نفس گرم در حال موجه نشان دادن ازدواج مجدد است ،اگر بچه دار نشدن ملیحه دلیل ازدواج مجدد مرتضی باشد باز هم این داستان برای بیننده قابل پذیرش نیست زیرا ملیحه در جوانی به مرتضی پیشنها داد که مجددا ازدواج کند و خود را از حق بچه دار شدن محروم نکند اما مرتضی نپذیرفت و به ملیحه اطمینان داد در زندگی مشترک با او بدون فرزند هم خوشبخت است اما اینکه بعد از گذشت سالها زندگی مشترک بدون اجازه ملیحه ازدواج کرده به این معنی است که در تمام طول زندگی با ملیحه کمبود داشته است اما باز هم ملیحه را فریب داده است همان حس بی اعتمادی که با دیدن این سریال به خانواده ها تلقین می شود.
سازندگان این سریال راه درستی برای نشان دادن اموزه های مذهبی ارائه نداداند و به قولی “هیچ چیز مثل بد تعریف کردن به مسئله اسیب نمی رساند” در این سریال مسئله بخشش بد تعریف شد است، همچنین این سریال در حال بیان این مسئله است که اسلام به زن نگاهی سخت و خشن دارد در حالی که بیان شده هدف از این سریال نشان دادن مشکلات زنان جامعه است اما در تمام سریال زنان محکومان اصلی هستند در این سریال زنی به نام فروغ وجود دارد که با توجه به این مسئله که توان رفتن سر کار و دراوردن خرجی را دارد توسط برادر شوهر خود تهدید می شود که اگر مجدد ازدواج کند حضانت فرزندانش را از دادگاه می گیرد و دادگاه هم حق را به وی خواهد داد و زن حقی در قبال بچه ها ندارد.
فروغ در برابر همه اذیت های برادر شوهرش تسلیم است و تا حدودی به وی حق می دهد اما دراین زن در برابر همه محبت های ملیحه به وی خیانت می کند و دزدی های مقصودی از اموال ملیحه را مدت ها نادیده می گیرد تا شغلی که توسط خود ملیحه برایش دست و پا شده را از دست ندهد همچنین با وجود همه خوبی های ملیحه به وی و فرزندانش کرده در برابر یک خطای ملیحه که درعصبانیت به زبان اورده تاب نمی آورد و همه ایمان ملیحه را زیر سوال می برد و یک نکته از همسر مسجد نرفته اش را برتر از کل ایمان ملیحه می داند.
ناهید همسر دوم مرتضی در رفتاری توجیه ناپذیر در حال اجرای این موضوع است که وی خطایی نکرده و ازدواج با مردی که همسر داشته خطا نبوده و با توجه به مذهبی بودن ملیحه باید از او و فرزندش حمایت کند یعنی حتی به این مسئله هم فکر نمی کند که قلب ملیحه را شکسته چه رسد به ابراز پشیمانی ، اینجا یاد داستان کوتاهی می افتیم” زنی با فریاد در یک جلسه از یک حقوقدان مرد سوال می کند شما تا کی اجازه خواهید داد مردان زن دوم بگیرند مرد حقوقدان با خونسردی پاسخ داد تا زمانی که شما زنان یاد بگیرد زن دوم هیچ مردی نشوید.”
زنان دیگری هم که در سریال نفس گرم حضوردارند که گویا همگی از ذات تفکر بی بهره هستند مونس خواهر مرتضی به برادرش حق میدهد که بعد از سالها زندگی مشترک که همراه با عشق بوده زن دوم بگیرد و توقع هم دارد که ملیحه آنها را بپذیرد و زیر بال و پرشان را بگیرد اما همین مونس به اسماعیل داماد سابقش این حق را نمی دهد که بعد از ۵سال از فوت همسرش دوباره به زندگی اش سرو مسامان بدهد و ازدواج کند.
ترانه زن دیگر داستان چنان بی منطق است که با یک اتفاق ایمانش را از دست می دهد و با یک اشنایی با ملیحه ایمانش را به دست می آورد و مجدد با دیدن یک خطا از ملیحه ایمانش را از دست می دهد رفتاری که نشان از سستی و ضعف اعتقادی در وی دارد همچنین مادر ترانه یک زن مستبد و خود رای است که وجود مرد منطقی در کنارش این خود رای بودن بیشتر نمایان می کند.
در اینجا حتی گلنار همسر فوت شده اسماعیل که تنها خاطرات وی بازگو می شود زنی بی منطق و بی وفا بوده و تنها هدف از ازدواجش فرار از مادرش و رفتن به خارج بوده زنی که حاضر شده برای خوشبختی خودش اسماعیل و زندگی او را قربانی کند.
حتی زنانی که نقش کمرنگ در داستان دارند هم بی منطق هستند سمیرا مستاجر خانه مرتضی همواره از همسرش توقع دارد که کار و پیشرفت خود را کنار بگذارد و مدام در منزل و در کنار وی باشد رفتاری که گاهی با اعصاب بیننده بازی می کند، و ماهرخ که در قسمت های پایانی تنها چند ایتم از وی مشاهده می شود زنی بد جنس و حسابگر است.
اگر سازندگان سریال نفس گرم تنها یکبار در جلسات مذهبی زنانه شرکت می کردند متوجه می شدند که سخنرانان زنان در جلسات بالای منبر نمی نشینند و مانند مردان تسبیع به دست نمی گیرند، روند بی منطق بودن دنیای زنانه تا جایی ادامه دارد که همه زنانی که پای منبر ملیحه می نشستند به خاطر شنیدن برخی مسائل در خصوص ملیحه، منبر و حسینیه را ترک می کنند، در اینجا زنان اگر هم قربانی می شوند توسط زنان دیگرقربانی می شود.
قضاوت این مسئله که چند درصد زنان جامعه ما ملیحه هستند یا می توانند ملیحه باشند و یا محکوم به ملیحه شدن هستند و یا این سریال چقدر توانست مشکلات واقعی زنان جامعه را به تصویر بکشد و ایا راه حلی هم توانست برای رفع این مشکلات ارائه دهد ؟ با مردم خواهد بود.
منبع :دانا
انتهای پیام /