محمد فوقانی یکی از عکاسان حرفهای و کار بلد این روزهاست که تماشای عکسهایش برای هر بینندهای جذاب بوده و خالی از لطف نیست. وی که کارنامه درخشانی در حوزه عکاسی سینما و تلویزیون دارد، اخیراً با حضور موفق در پروژه سینمایی گسترده «محمد رسولالله» بار دیگر توانمندیاش را ثابت کرد و امروز در «سینجیم» فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان میهمان ماست. در ادامه گفتگوی ما را با وی میخوانید:
سین: از چه زمانی تصمیم گرفتید به صورت حرفهای عکاسی کنید؟
سین: برای این فیلمها سیمرغ هم گرفتید؟
سین: کدام جایزه برایتان خاطرهانگیزتر بود؟
سین: چه سختیهایی را در این حرفه متحمل شدید؟ آیا خانواده با فعالیت شما در عرصه هنر موافق بودند؟
من به عنوان یکی از اعضای شورای مرکزی عکاسان از بچههایی که تازه پا در این عرصه گذاردهاند، حمایت میکنم تا به هر طریقی شده این افراد از راه درست عکاسی کنند و وارد کار شوند؛ اما متأسفانه اینقدر دست زیاد شده که این نظارتها هم راه به جایی نمیبرد.سین: تهیهکنندهها چقدر در این قضیه نقش دارند؟
سین: با این شرایط چرا حرفهایها هنوز این مسیر را ادامه میدهند؟
سین: پس این عرصه از دور اینقدر جذاب است و طرفدار دارد؟
سین: اگر به گذشته برگردید باز همین مسیر را انتخاب میکنید؟
سین: آقای فوقانی کمی از این فضا فاصله بگیریم؛ اهل نوشتن هم هستید؟
جیم: بله. سالهاست دل نوشتههایی دارم که با توجه به اتفاقات پیرامون، موضوعاتی که در جامعه هست، حوادثی مثل حادثه دلخراش منا، اتفاقات چند روز قبل پاریس و هر موضوع دیگری دست به قلم میبرم و مینویسم. یک هنرمند انرژیهای مختلف را در دنیا میگیرد و با توجه به روحیه خاصی که دارد، آنها را در کارش منعکس میکند. امیدوارم روزی دل نوشتههایم را به چاپ برسانم.
سین: بیشتر در کدام فصل مینویسید؟
جیم: پاییز. پاییز برای من همیشه فصل خاصی بوده. فصلی که میشود، جلوی آینه ایستاد و فکر کرد. پاییز فصل نوشتن و اندیشیدن است. فصل زیباییها. وقتی این همه زیبایی را میبینم، ترغیب میشوم به عظمت خداوند فکر کنم. این فصل پر نشانه است.
سین: در پاییز عکاسی هم میکنید؟
جیم: بله. من کارهای عکاسی طبیعت را انجام میدهم و از نگاه خودم در این فصل عکاسی میکنم.
سین: عشق به کار چقدر در موفقیت افراد نقش دارد؟
سین: آقای فوقانی موضوعی هست که بخواهید روی آن کار کنید و هنوز این اتفاق نیفتاده باشد؟
سین: به پروژه «محمد رسولالله» اشاره کردید. در یکی از مصاحبه گفته بودید حتی یک روز هم در این پروژه غیبت نداشتید؛ سخت نبود؟
سین: در جایی هم گفته بودید به این مجموعه «دعوت شدید»؟
سین: چه تعداد عکس گرفتید؟
سین: از نتیجه کار راضی هستید؟
جیم: بله، البته.
سین: بهترین عکسی که در این فیلم گرفتید، چه بود؟
سین: عکسها را برای نمایشگاه به کشورهای دیگر هم بردید؟
سین: صحبت پایانی؟
این دل نوشته به قرار زیر است:«فصل پاییز است/ محله باران، کوچه عشاق، پلاک دلتنگی/ در محله ما هر روز میتوان خدا را دید/ یک روز در عظمت برگ پاییز و روز دیگر در طراوت قطرهای از باران/ در محله ما هر سپیده دم دستانت را میگیرند و تو را متولد میسازند/ با نگاهی گرم و دلی آرام/ در و دیوار محل رنگ و بوی تو را دارد/ بوی ناب آدم/ همه روح آزرده ات را به درختان محل بسپار و با لبخندی از جنس فرشتگان خدا وارد شو/ میان این همه زیبایی/ چقدر جای تو خالی است/ راستی/ نشانی را به قاصدکی سپردهام تا شاید روزی بر روی تقدیر تو بنشیند/ ودعده ما / اول دروازه پاییز/ زیر سایه بلند خداوند/ به حق دلهای آرام سوگند/ تا به ابد منتظرت میمانم/ میان این همه زیبایی/ چقدر جای تو خالی است.
انتهای پیام/