به گزارش لنجانا به نقل از خبرگزاری فارس، طی روزهای پس از حصول توافق ژنو که از سوی تیم سیاست خارجی دولت یازدهم به منزله موفقیتی بزرگ ارزیابی شد، سخنان و اقداماتی از سوی مقامات آمریکایی مطرح گردید که دستکم به قول مقامات وزارت خارجه، اگرنه با محتوای توافق، دستکم با روح آن در تعارض بود. البته وزیر امور خارجه در صفحه شخصی فیسبوک خود گفته که به اقدامات آمریکاییها پاسخ داده شده است، هرچند اطلاعرسانی بیشتری از ابعاد و چند و چون این پاسخ نکرده است.
مواضع باراک اوباما، جان کری، وندی شرمن و نمایندگان کنگره آمریکا که از هر سو به ایران و حق غنیسازی در خاک این کشور میتازند و همچنین تحریم تعدادی شخصیت حقیقی و حقوقی در راستای ادامه تحریمهای قبلی و نه وضع تحریم جدید، همه نشان از آن دارد که آمریکاییها در حال به پیش بردن یک سناریوی برنامهریزیشده هستند. ادبیاتی که جدیدا در اندیشکدههای آمریکایی تولید میشود نیز مزید بر علت است.
آمریکاییها طی 60 سال گذشته ثابت کردهاند در ضدیت با ایرانیان بدون برنامه و صرفا بر مبنای نظرات شخصی حاکمان وارد عمل نمیشوند. نمونههایی در این خصوص وجود دارد که از حوصله این نوشتار کوتاه خارج است اما به هرحال این بار هم آمریکاییها با تقسیم نقش و با یک برنامهریزی دقیق در حال بررسی گامهای بعدی خود پس از ژنو هستند.
اما سناریوی آمریکاییها در این مرحله از چه شاخصهایی برخوردار است؟ این سناروی که مرتبط با گام اول توافق ژنو است، به احتمال قوی دستکم از 5 شاخص برخوردار است:
1– حفظ ساختار تحریمها و محدودسازی آثار مثبت توافق ژنو: بدیهی است که سخنان مقامات آمریکایی نشانگر آن است که این کشور ابزار تحریم را کاملا ابزاری مناسب و تاثیرگذار میداند و دلیلی هم برای پردهپوشی این واقعیت نمیبیند. در این صورت، حفظ ساختار تحریمها به امید تسلیم کامل ایران در دستور کار واشنگتن قرار دارد.
از سوی دیگر با توجه به اینکه طبعا در توافق ژنو تسهیلهایی برای تحریمها در نظر گرفته شده، آمریکاییها مواظب هستند که ساختار فعلی از هم فرونپاشد و اگر توافق ژنو تبعات مثبتی داشته، این آثار و تبعات بهغایت محدود شوند. این خواسته صهیونیستها هم هست و نخستوزیر رژیم صهیونیستی بارها در خصوص فروریختن ساختار تحریمها هشدار داده است.
2- ارعاب مشتاقان شکستن تحریمها: یکی از خصوصیات تسهیل تحریمها، ولو به مقدار کم، هجوم شرکتهای خارجی به ایران برای کسب سود بیشتر است. منافع اقتصادی همواره آنقدر جذابیت دارند که با کمترین تسهیل در تحریمها، سیل مشتاقان را روانه ایران کنند. شرکتهای اروپایی در این بین البته از اشتیاق بیشتری برخورداند چرا که طعم بازار ایران را در گذشتهای نزدیک چشیدهاند. شنیدهها حاکی از آن است که پس از توافق ژنو، صدها هیات اروپایی راهی تهران شدهاند تا به بررسی فرصتهای جدید بپردازند.
چنین واقعیتی میتواند ساختار تحریمهای آمریکا را فروبپاشد و فرآیند دور زدن تحریمها را توسعه بخشد. در این صورت آمریکاییها قطعا مهمترین ابزار تاثیرگذار خود را که به لطف ضعفهای ساختار اقتصاد ایران و وابستگی شدید آن به نفت بدترین تاثیرات را در دو سال گذشته بر اقتصاد ایران نهاده، از دست خواهند داد. در این صورت باید شرکتهای اروپایی و آسیایی همچنان از ورود به بازار ایران در هراس باشند و ادامه افزودن نام به فهرست سیاه، میتواند این هدف را تامین کند.
3- استمرار تحریم با عناوین جدید: وندی شرمن، معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایالات متحده اخیرا گفته که توافق ژنو تنها تحریمهای جدید مرتبط با برنامه هستهای ایران را منع میکند. این بدان معناست که آمریکاییها از این پس خواهند توانست با عناوین جدید همچون «نقض حقوق بشر»، «حمایت از تروریسم» و ادعاهای بیاساس دیگر بر تحریمهای ایران بیفزایند بدون آنکه توافق ژنو را زیر پا گذاشته باشند.
4- افزایش مطالبات طرف آمریکایی و حفظ سقف برای درآمدهای ایران: آنگونه که از شواهد برمیآید طرف آمریکایی برای کسب درآمد ایران بر اساس تسهیل تحریمها سقف تعیین کرده است؛ سقفی که اخیرا در سخنان دیوید کوهن، معاون وزیر خزانهداری آمریکا بهوضوح مورد تصریح قرار گرفت. از سوی دیگر، مطالبات آمریکاییها از ایرانیها در سخنان مقامات این کشور طی 20 روز اخیر سیر سعودی داشته است. هر چند ایرانیها طبعا به این سخنان اعتنای چندانی ندارند و نباید هم داشته باشند، اما این بخشی از سناریوی آمریکاست.
5- گسترش دامنه فشارها از موضوع هستهای به دیگر موضوعات: همانطور که آمریکاییها میتوانند بهواسطه بهانههایی غیر از بهانه هستهای علیه ایران تحریم اعمال کنند، خواهند توانست دامنه فشارهای بینالمللی بر ایران را از موضوع هستهای به دیگر موضوعات تسری دهند و کمکم بر گستره توقعات خود از دولت و ملت ایران بیفزایند. ادامه این وضع میتواند به گشایش جبهههای جدید علیه ایران بینجامد به طوری که اگر فرضا مساله هستهای حل هم بشود، مسائل جدید در پیش روی این کشور قرار گیرد.
بدیهی است که سناریوی آمریکاییها تنها به 5 محور فوق خلاصه نمیشود و میتواند ابعاد گستردهتری داشته باشد اما به نظر میرسد این 5 محور در آن شاخص باشند.
تقابل با این 5 محور قطعا میطلبد که دستگاه سیاست خارجی کشور از هوشمندی لازم برخوردار باشد. طرف غربی باید به این نتیجه برسد که در این مقطع، گزافهگویی و اقدامات خصمانه بیهزینه نیست و اتفاقا هزینههای واقعی و عینی دارد.
مجموعه سخنان آمریکاییها که طی روزهای اخیر وقیحتر از گذشته شده، بیانگر آن است که احساس کاذب پیروزی به آنها دست داده و باید با بیانیات و اقدامات بهموقع، باد به غبغب افتاده سران کاخ سفید و کنگره را فرونشاند.