لنجانا به نقل از خبرگزاری فارس : یکی از موضوعاتی که از دیرباز در جامعه ما و در جوامع مختلف مورد توجه قرار گرفته، اعتقاد به مسئله شانس است، بارها از افراد گوناگون شنیدهایم که میگویند فلانی خوششناس و یا بدشانس است و یا اینکه چه چیزهایی برای انسان خوششانسی میآورد لذا هر رویداد خوب و بدی را به شانس نسبت میدهند و در واقع با این کار به نوعی اراده و اختیار انسان را زیر سؤال میبرند.
– شانس از کجا نشأت گرفته است
– خوششانسی و بدشانسی تا چه اندازه صحت دارد
– ارتباط خوششانسی و بدشانسی با نگرش انسانها بر زندگی
-تأثیر اعتقاد به خوششانسی و بدشانسی در زندگی
– نگاه قرآن و اسلام به مقوله شانس
– تفاوت قرعهکشی و شانس
– دستاوردهای اعتقاد به شانس
اینها سؤالاتی است که در ذهن بسیاری از افراد نقش میبندد و بخشی از باورها و اعتقادات آنها را شکل میدهد.
گفتوگوی ما با حجتالاسلام ابوالفضل ساجدی عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) پیرامون جایگاه اعتقاد به مسئله «شانس و خرافه» به این سؤالات پاسخ میدهد.
وی در ابتدا اظهار داشت: اصل کلمه «شانس» فرانسوی و به معنای فرصت است و ظاهراً در معنای فارسی قدیم، این واژه وجود نداشته و به تدریج وارد زبان فارسی شده است و شاید این اندیشه خالی از نکته نباشد که فرهنگ خودمان چنین چیزی را در برندارد.
* اعتقاد به شانس، روح ناامیدی را در انسان به وجود میآورد
عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در پاسخ به این سؤال که آیا واقعا شانس به معنای رایجش حقیقت دارد یا نه، عنوان کرد: در پاسخ به این سؤال باید عرض کنیم بستگی دارد به این که ما شانس را به چه معنا بگیریم؛ اگر شانس به این معنا باشد که در این عالم، بعضی از امور از روی تصادف و اتفاق روی داده و بدون علت محقق میشوند این سخن، سخنی ناتمام و ناصواب است چرا که هر چیزی در این جهان مبتنی بر علل خویش است و بر اساس آن محقق میشود.
وی ابراز داشت: اما اگر شانس به این معنا باشد که ممکن است چیزی محقق شود در حالی که من از علت آن آگاهی لازم را ندارم به این معنا یعنی تحقق اموری که من به همه آن علم ندارم در این صورت قابل پذیرش است از این رو بسیاری از مسائل در این عالم میتواند اتفاق بیفتند که من از علت آن خبر ندارم؛ البته حقیقتاً نباید عنوان شانس را بر آن بگذاریم چون آن معنای رایج ذهنی شانس، بدون علت بودن آن است که من نقشی در تحقق آن ندارم.
ساجدی ادامه داد: علاوه بر این که این اعتقاد، آثار روانشناسی منفیای در پی دارد و سبب ضعف مدیریت و سستی انسان در انجام امور میشود چه بسا روح ناامیدی را ایجاد میکند در عین حال که سخن اشتباهی هم است.
وی اظهار داشت:البته همان طور که قبلا هم عرض شد خوشبینی و حسن ظن به خداوند مثبت بوده و میتواند آثار خوبی را در پی داشته باشد، اگر کسی به جهان خوشبین باشد زمینه یکسری راحتیها و نعمتهایی را برای خویش فراهم میکند. لذا اگر شخص را خوششانس بدانیم به این معنا که انسان خوشبینی است صحیح است. اما بعضی از افراد بسیار نسبت به جهان آفرینش، خداوند و حتی به خودشان نیز بدبین هستند، برخی «تَطُیّر» داشته و همه چیز را به فال بد میگیرند در حالی که اسلام از فال بد زدن و نوعی نگاه منفی داشتن را به دلیل این که آثار روانی و بیرونی منفی آن شامل حال انسان نشود او را از این مسئله بازداشته است.
* اصطلاح «خوششانسی» به افکار و عقاید انسان وابسته است
عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، عنوان کرد: ما در روایات داریم که ائمه اطهار (ع) میفرمایند به خداوند حسن ظن داشته باشید و بر اساس آن ظنی که به خداوند دارید خدا با شما برخورد میکند اما این سخن بدان معنا نیست که ما خطا، گناه، دزدی و ظلم کنیم و حسن ظن هم داشته باشیم در این صورت خداوند متعال صریحا به ما وعده عذاب داده است بنابر این اگر ما وظایفمان را به درستی انجام دهیم و در عین حال خوشبین هم باشیم این نوع خوشبینی میتواند مؤثر باشد.
وی تصریح کرد: به طور کلی تا حدودی این اصطلاح «خوششانسی» به افکار و عقاید انسان وابسته است؛ بعضی از تحقیقات انجام شده در کشورهای غربی نشان میدهند افرادی که خود را خوششانس میدانند، مشاهده شده که شانس آنها همان بازخورد افکار و عقایدشان است یعنی خوشبینی آنها نسبت به خود و حوادث پیرامونشان است که احساس خوششانسی را برای آنها به ارمغان میآورد و چون نگاه مثبتی به رویدادها و جهان دارند این نوع نگرش در زندگی آنها اثرگذار است.
* راهکاری برای مصون ماندن از خوششانسی و بدشانسی در زندگی
ساجدی با بیان اینکه در این عالم،تمام امور تابع علل خویش بوده و ما از بعضی علل آن خبر نداریم، گفت: راه حل اینکه ما به این نوع نگاه منفی مبنی بر «محوریت شانس» مبتلا نشویم این است که یک نگاه جامع به تمام علل عالم داشته باشیم و فقط در علل مادی که تحت علم و فهم ما قرار دارد، محدود نشویم.
وی با بیان اینکه آیات متعددی در قرآن کریم وجود دارد که بیانگر آن است که حوادث این عالم با رفتار انسان ارتباط دارد، ابراز داشت: آیه 79 سوره مبارکه نساء «مَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِکَ» یک قاعده کلی به ما میدهد و آن اینکه هر بدی که به شما میرسد این دستاورد عمل خود انسان است از این رو عمل خود ما میتواند منشأ بدیهای ما باشد و این آیه بیانگر آن است که بخشی از بدیهایی که داریم منشأ رفتار و یا سوء اختیار خودمان است.
* براساس آیات قرآن اگر شانس به معنای اینکه حادثهای بدون علت باشد، اشتباه است
عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، افزود: البته گاهی اوقات سوء رفتار پدر و مادر، دوستان و یا اقوام، مشکلی را برای شخص درست میکند و ظاهرا در حق ما ظلم میشود در اثر ارتکاب رفتار سوء یک فرد ما متحمل ضرر میشویم. لذا آن مقداری از مشکلات که منشأ آن خود فرد نباشد اگر در زندگی وی حاکم شود در قبال تحمل آنها پاداش ویژهای میبیند که جبران این مشکلات را میکند.
وی عنوان کرد: اگر منشأ تفاوتها خطاهایی بود که دیگران انجام دادهاند و منشأ آن سوء اختیار خود فرد نیست این بلاها و مشکلات با پاداشی که در آن دنیا در پاسخ آنها دریافت میکنیم جبران خواهد شد. لذا لازمه اختیار انسان، این تفاوتها و مشکلاتی است که برای افراد پیدا میشود و اگر مقدمات لازم را در این جهان فراهم کنیم یعنی؛ گناه نکنیم، تدبیر لازم را در زندگی داشته و در امور مختلف دقت کرده، از عقل و کارشناسیهای عقلی و روایات بهره ببریم بسیاری از مشکلاتی که برای دیگران ایجاد میشود برای ما رقم نخورده و میتوان خود را تا حدود زیادی در برابر مشکلات حفظ کرد.
ساجدی با اشاره به آیه 41 سوره مبارکه روم مبنی بر «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ»، اظهار داشت: اگر خداوند متعال میفرماید به واسطه کار مردم در دنیا فساد گسترش پیدا میکند، واقعا همینطور است امروزه مشاهده میکنیم که آمریکا، داعش، القاعده و تروریستها چه بلاهایی بر سر مردم میآورند.
وی یادآور شد: ناگفته نماند گاهی خود شخص کاری انجام میدهد که فساد را در زندگیاش پدید میآورد و گاهی هم ممکن است فرد قدرتمند دیگری مرتکب این امر شود بنابر این آیات قرآن کریم نشان میدهد شانس به معنای این که حادثهای بدون علت باشد، نداریم؛ «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا» ما انسان را هدایت میکنیم اما ممکن است او راهنمایی را بپذیرد و سپاسگزار باشد و ممکن است که هدایت را نپذیرد که در این صورت نتایج بدی را برای او و دیگران در پی خواهد داشت.
* نگهداری «نعل اسب» در خانه، از جمله خرافاتی است که بعد از حادثه کربلا رواج یافت
عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، گفت: با توجه به آیه «لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»؛ برای انسان بهرهای نیست مگر تلاشی که انسان خودش انجام میدهد، که بیانگر آن است اسلامی جبر را نمیپذیرد همچنین امام صادق (ع) در روایتی میفرمایند «ابی الله ان یجری الامور الا بالاسباب» خداوند اِبا دارد از این که امور بدون سبب محقق کند اما اسباب امور متفاوتند؛ گاهی این اسباب خارج از اختیار انسان و گاهی تحت اختیار انسان است لذا این که بگوییم مسئله شانس، هیچ علتی ندارد قابل قبول نیست.
وی خاطر نشان کرد: بعضی از چیزهایی که میگویند خوششانسی میآورد مانند نگهداری «نعل اسب» در خانه، از جمله خرافاتی است که بعد از حادثه کربلا بعضی از افراد به آن دامن زدند همانطور که بعضی از فرقههای اسلامی متاسفانه دهه محرم را جشن میگیرند که یک اقدام ناشایست و اشتباهی است که ما باید از آن دوری کنیم.
* انتخاب به قید قرعه، امری درست است/ توجه به عوامل اختیاری، غیر اختیاری و معنوی در زندگی
ساجدی عنوان کرد: جالب است بدانیم امام صادق (ع) میفرمایند: تعداد کسانی که به واسطه گناه میمیرند از تعداد کسانی که به واسطه سرآمدن عمرشان میمیرند خیلی بیشتر است و تعداد کسانی که به سبب نیکوکاری، عمری طولانی پیدا میکنند نسبت به کسانی که با عمر اصلی خویش زندگی میکنند، بیشتر است یعنی آنقدر گناه در مرگ ناگهانی اثرگذار است و از طرف دیگر نیز نیکوکاری در حفظ شدن از بلاها و طول عمر بسیار تاثیرگذار است.
وی گفت: بنابر این آنچه مهم است این است که وقتی در زندگی خویش به محاسبه میپردازیم هم به عوامل اختیاری خود از جمله به کار گرفتن مدیریت عقلی، مراجعه به کارشناس، مشاورههای لازم و هم به عوامل غیبی مانند ارتباط با خدا، میزان دعا و توسل، میزان گناه کردن، میزان انجام کارهای نیک و هم به عوامل غیر اختیاری که خارج از اراده و اختیار انسان است مانند مشکلاتی که دوست، خانواده و بستگان شخص برای او به وجود میآورند توجه کرد چرا که تمام اینها میتواند کم و بیش در زندگی انسان اثرگذار باشد.
عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، درباره «قرعهکشی» تصریح کرد: انتخاب به قید قرعه، امری درست است چرا که به خاطر محدود بودن تعداد جایزه ما مجبور میشویم افراد کمی را انتخاب کنیم؛ این موضوع چه علتی میتواند داشته باشد که مثلا از میان هزار نفر، تنها به سه نفر هدیهای داده میشود. در این جا شانس از این جهت که سه نفر برنده جایزه شدهاند و هزار نفر دیگر جایزهای نبردهاند، منعی وجود ندارد.
وی گفت: عواملی مانند دعا و صدقه میتواند در برنده شدن افراد اثرگذار باشد. در اینکه قرعه به نام فرد بیفتد و آن را شانس تلقی کنیم به یک معنا قابل قبول است و آن اینکه من نقش چندانی در این که کدام گزینه به نام من بیفتد را ندارم، و به یک معنا اگر بگوییم شانسی در این جا دخیل است و هیچ علتی برای آن وجود ندارد از این جهت که این دنیا یک دنیای محدود است لذا وقتی میخواهیم جایزهای را میان هزار نفر تقسیم کنیم چارهای جز این نیست که قرعه به نام افراد محدودی درآید و نمیتوان نام آن را شانس گذاشت.